معاملات زیان ده را به سختی میتوان بست، اما چرا؟ چگونه باید برخورد کرد؟ با ما همراه باشید. هیچ چیزیبرای معاملهگران بد تر از تجربه ضرر در معاملات نیست. به همین دلیل، برخی از معاملهگران تا زمانی که درد ضرر به اندازه کافی بزرگ نشود و هیجان آن برایشان تحمیلناپذیر شود، بستن معاملات زیان ده را عقب میاندازند. ما قصد داریم برخی از دلایلی که بستن معاملات زیان ده در بازار را به چالش کشیده بررسی کنیم و چند نکتهای را برای بهتر مدیریت کردن ضررهایتان ارائه دهیم.
بستن معاملات زیان ده
یکی از جملات محبوب در بازار این است: «بستن معاملات زیان ده، نوعی سود است» اگر مدتی در بازار بوده باشید، قطعاً این جمله را شنیدهاید. اما واقعاً بستن معاملات زیان ده به چه معناست؟ خب، بستن معاملات زیان ده به معنای بستن یک موقعیت با ضرر نسبتاً کم است پیش از آنکه به یک ضرر بزرگ و غیرمنتظره تبدیل شود. اینقدر ساده است. اما علی رغم اینکه در تئوری نسبتاً ساده است، در عمل گاهی بسیار دشوار میشود.
اگر شما یک برنامه مدیریت ضرر قوی ندارید که شامل مدیریت مواقع ضرر و زمانی که باید دست بکشید باشد، ممکن است که حساب معاملاتی شما را به خطر بیندازد. هر چه سریعتر به عنوان یک معاملهگر این را درک کنید، در آینده بهتر خواهید بود.
بیشتر معاملهگران موفق به دنبال فرصتهای معاملاتی با نسبت ریسک به ریوارد بالا هستند. به عبارت دیگر، آنها به دنبال ساختارهایی هستند که به آنها واحدهای بیشتری از سود به ازای واحد ضرر فراهم کنند. به طور خاص نسبت سود به ضرر 2 به 1، 3 به 1 یا بیشتر خوب است. معاملهگران حرفه ای در بازار درک کردهاند که از دست دادن معاملات هم نوعی از هزینههای ضروری کسب و کار هستند. این هزینه برای رسیدن به سود بلند مدت باید پرداخت شود.
بسیاری از معاملهگران مبتدی به علت دلایل روانی مختلفی زود سراغ بستن معاملات زیان ده نمیروند، که به زودی به آنها خواهیم پرداخت. اما در حال حاضر، شما باید درک دقیقی از این داشته باشید که بستن معاملات زیان ده واقعاً چه معنایی دارد. دوباره میگویم بستن معاملات زیان ده به این معناست که باید یک مکانیزمی داشته باشید تا یک موقعیت ضرر را قبل از آنکه به یک ضرر بزرگ تبدیل شود ببندید.
بستن معاملات زیان ده
دلایل تأخیر بستن معاملات زیان ده
یک سری دلایل وجود دارد که باعث میشود معاملهگران حتی زمانی که بهطور تئوری میدانند که در یک وضعیت خاص باید معامله را ببندند، این کار را نکنند. بیایید نگاهی به برخی از عوامل اصلی بیندیشیم که مانع میشوند تا معاملهگران معامله در ضرر خود را ببندند.
انجام درست کار - از سنین ابتدایی، ما آموختهایم که کار را درست انجام دهیم و از کارهای اشتباه پرهیز کنیم. بیشتر آنچه که ما در مورد درست و اشتباه میدانیم، تا زمانی که وارد مدرسه ابتدایی میشویم به ما القا شده است.
با ورود به دوران نوجوانی و بزرگسالی، تلاش میکنیم که کار درست را انجام دهیم تا بتوانیم در قوانین اجتماعی جایگاه بگیریم. به ما گفته شده است که سخت درس بخوانیم، نمرات خوبی بگیریم، مدرک دانشگاهی کسب کنیم، کار مناسب پیدا کنیم، ازدواج کنیم و دو یا سه فرزند داشته باشیم و ادامه دهیم و ...
اگر تصمیم بگیریم که وارد عرصه معاملات شویم، بسیاری از آنچه که از طریق سالها آموختهایم، مغایر با آنچه که برای موفقیت در بازارها لازم است، خواهد بود. به طور خاص، زمانی که به معامله میپردازیم، اغلب بیشتر از آنچه که درست عمل کنیم، اشتباه خواهیم کرد.
سازش با این ویژگی برای بسیاری از افراد سخت است. به همین دلیل، آنها تمایل دارند هر کاری را انجام دهند تا از برخورد با خطا در بازار جلوگیری کنند. به تبع میتواند منجر به نگهداشتن موقعیتهای ضرر ده بیش از حد زمانی که باید باشد، شود.
امیدواری به دست آوردن نتایج مثبت - اگر بپرسید که لیوان نصفه پر است یا نصفه خالی، کسانی که پاسخ میدهند لیوان نصف پر است، اغلب به عنوان افراد با دیدگاه مثبت شناخته میشوند. از طرف دیگر، کسانی که پاسخ میدهند لیوان نصف خالی است، اغلب در دسته افرادی با دیدگاه منفی قرار میگیرند.
در جامعه، امید به نیمه ی پر لیوان بیش تر از ناامیدی از نیمه ی خالی است. ممکن است بپرسید این چه ربطی به کاهش ضرر دارد، ؟ همه چیز که در بازار انجام میدهیم، از باورها و تعاملات شخصیمان در جامعه نشأت میگیرد.
در این موارد، امید در چشمان یک معاملهگری که موقعیت ضرر ده را نگه میدارد، همواره زنده است. آیا بهتر نیست امیدوار باشیم که یک موقعیت ضرر ده تغییر کند؟ آیا در بیشتر مواقع اجتماعی خارج از بازارها این کار نمیکنیم ؟باید گفت در بازارها، امیدواری یک استراتژی نیست و احتمالاً موجب ضرر مالی ما میشود. در بازارها، معمولاً آن افرادی که کمتر ریسک میکنند، برای طولانیمدت باقی میمانند و پیشرفت میکنند.
دلایل عدم بستن معاملات زیان ده
ساختار مغز - حتی از نظر بیولوژیکی هم برای ما سخت است که در یک موقعیت ضرر ده باقی بمانیم. انسانها به گونهای آفریده شده شدهاند که تمایل دفع ضرر دارند. این دفع ضرر توسط روانشناسان رفتاری مورد مطالعه و تأیید قرار گرفته است. نظریه فرصت نشان داده است که افراد به طور کلی تصمیمات خود را بر اساس ادراک خود از ضرر و سود میگیرند به جای احتمالات منطقی.
علاوه بر این، افراد تمایل قویتری به اجتناب از ضرر نسبت به کسب سود دارند. این در بازارهای مالی تأثیرگذار است، زیرا معاملهگرانی که موقعیت ضرردهای دارند، به هر قیمتی از بستن معاملات زیان ده اجتناب میکنند زیرا به طور ذاتی اذیتشان میکند. به طور خلاصه، درد یک ضرر بسیار بیشتر از شادی یک سود است.
ذهنیت میانگینگیری - برخی از معاملهگران که ممکن است کمتر به نقصهای روانی بستن معاملات زیان ده حساس باشند، ممکن است هنوز ذهنیت میانگینگیری را داشته باشند. به عبارت دیگر، این معاملهگران به استراتژیهای مدیریت سرمایه مارتینگل اعتقاد قوی دارند.
به طور کلی، استراتژیهای شرطبندی مارتینگل بر پایه افزودن مداوم به موقعیتهای ضرر ده استوار هستند. معاملهگرانی که از این استراتژیها استفاده میکنند، معمولاً معاملهگران مخالف هستند که از رویکردهای بازگشت به میانگین استفاده میکنند. مشکل این مدل این است که بازارها ممکن است به مدت طولانی به طور غیرمنطقی عمل کنند و گاهی اوقات ممکن است حساب معاملاتی معاملهگران را از بین ببرند.
عوارض نامطلوب عدم بستن معاملات زیان ده
اکنون که برخی از جنبههای روانشناختی که باعث نگهداشتن موقعیتهای ضرر ده به جای سریع خروج از آنها میشود را میفهمیم، بیایید در مورد ریاضیات ضررهای معاملات صحبت کنیم. با یک مثال نسبتاً ساده شروع کنیم.
فرض کنید شما به ارزش ۱۰۰۰ دلار سهام با قیمت ۲۰ دلار خریداری کردهاید و این سهم ۲۰٪ کاهش قیمت داشته باشد. در این صورت، ارزش سهم به ۱۶ دلار میرسد. حال برای بازگشت به نقطه تسویه، یعنی اینکه سهم از ۱۶ دلار به ۲۰ دلار برسد، نیاز به یک سود ۲۵٪ دارید. پس، همانطور که این مثال از سهم نشان میدهد، اگر ۲۰٪ از هر موقعیت معاملاتی یا سرمایهگذاری را از دست بدهیم، برای بازگشت به نقطه تسویه نیاز به یک سود ۲۵٪ داریم.
حالا در مورد یک ضرر کمی بزرگتر چطور؟ خب، با یک مثال دیگر شرح میدهیم. فرض کنید شما به ارزش ۱۰۰۰ دلار سهام با همان ۲۰ دلار برای مثال قبلی خریداری کردهاید و در این حالت سهم ۳۳٪ کاهش قیمت داشته باشد. در این صورت، ارزش سهم به ۱۳.۴۰ دلار میرسد.
حال برای بازگشت به نقطه تسویه، یعنی اینکه سهم از ۱۳.۴۰ دلار به ۲۰ دلار برسد تا به تسویه برسید، نیاز به یک سود ۵۰٪ دارید. پس، اگر ۳۳٪ از هر موقعیت معاملاتی یا سرمایهگذاری را از دست بدهیم، برای بازگشت به نقطه تسویه نیاز به یک سود ۵۰٪ داریم.
این دو مثال باید به شما کمک کند تا طبیعت نامتقارن ضررها را درک کنید. و این طبیعت نامتقارن به عنوان یک معادله، هنگامی که ضررها به میزان وسیعی افزایش مییابند، بیشتر میشود. بیایید به برخی مثالهای اقتصادی بسیار بزرگتر نگاهی بیندازیم تا طبیعت نامتقارن ضررها را نشان دهیم.
اگر پرتفوی شما ۸۰٪ از ارزشش را از دست بدهد، آنگاه شما برای بازگشت به نقطه تسویه نیاز به یک سود ۴۰۰٪ دارید. و اگر پرتفوی شما ۹۰٪ از ارزشش را از دست بدهد، آنگاه شما برای بازگشت به نقطه تسویه نیاز به یک سود ۹۰۰٪ دارید. حالا اگر ۹۹٪ از پرتفوی شما را از دست بدهید؟ حدس میزنید چقدر بازگشت لازم دارید تا به نقطه تسویه برسید؟ شما به یک بازگشت بیفکرانه ۹۹۰۰٪ برای رسیدن به تسویه در آن سناریو نیاز دارید.
پس واضح است که کاهش خسارات معاملاتی یک جزء اساسی برای بقا درازمدت معاملهگران است. در نهایت، اگر شما قوانین سخت مدیریت ریسک را در معاملات خود رعایت نکنید، به مرور زمان، شما ممکن است معاملهای یا سری معاملاتی ضرر ده داشته باشید که تقریباً امکان بازگشت از آنها برای شما غیرممکن میکند. این موضوع یک گمان نیست بلکه این یک واقعیت ریاضی است.
زمان بستن معاملات زیان ده
اکنون که احتمالاً فهم بهتری از بستن معاملات زیان ده دارید، بیایید به بیان برخی قوانین و رهنمودهای اساسی بپردازیم تا موقعیت زمانی که باید واقعاً یک معاملات زیان ده را ببندید و خساراتتان را کاهش دهید، مشخص کنیم.
حرکت خلاف روند پیش بینی شده - یکی از بهترین راهها برای اطمینان از زمانبستن معاملات زیان ده، حرکت خلاف انتظار است که نیاز به قرار دادن یک حد ضرر در لحظهای است که معامله را آغاز میکنید. وقتی تحلیل بازار خود را انجام دادهاید، باید برای برای معامله خود حد ضرر را برای حرکت خلاف جهت پیش بینی شده مشخص کرده باشید.
برخی معاملهگران سختشان است که حد برای معامله خود دهند، اما در واقع، این یکی از سادهترین و موثرترین راههای کنترل ریسک شماست. اگر عادت کنید که این کار را انجام دهید، خود را از بسیاری از هزینه های احساسی نجات میدهید، زیرا بازار در یک سطح مشخص بر اساس تحلیل اصلیتان بهطور خودکار شما را از موقعیت خارج میکند.
برخی معاملات از ابتدا به سمت پیش بینی شده توسط ما میروند. بعضی از دیگری دقیقاً برعکس عمل میکنند و پس از اجرای موقعیت ورودی ما، به سمت مخالف موقعیتمان حرکت میکنند. گاهی اوقات، زمانی که معاملات به سمت مخالف پیش بینی ما حرکت میکنند، احساس میکنیم بازار برمیگردد. این ممکن است به دلیل این باشد که ما یک تحلیل بازار خاص را خیلی قبول داریم. حتی اگر کاهی ارزیابیمان صحیح باشیم، هرگز ارزش ندارد با بازار مبارزه کنیم.
تجمع شواهد متضاد - یک پدیده متداول که معاملهگران پس از اینکه به یک موقعیت در بازار متعهد شدهاند با آن روبرو میشوند، این است که با شواهدی متضادی روبرو میشود. بعضی از تحلیل ها میگوید بازار در جهت ما حرکت میکند و بعضی دیگر جهت خلاف را نشان میدهد. در این مواقع ذهن معمولا شواهد مخالف را نادیده گرفته و به بازار خوش بین است.
این چیزی است که معاملهگران باید آگاه باشند و به صورت مداوم روی آن کار کنند. شما باید روالهای خاصی را برای اطمینان از اینکه خودتان را به اندازه ممکن بیطرف نگه دارید، و اینکه شما به طور شیوا شواهدی را که ممکن است مخالف موقعیت فعلی شما باشند، ارزیابی کنید، بگذارید و با انجام این کار، بهتر قادر خواهید بود تا یک معاملات زیان ده را مدیریت کنید.
معاملات زیان ده
تکنیکهای بستن معاملات زیان ده
پس چه چیزهایی میتواند به شما در بستن معاملات زیان ده کمک کند؟ در زیر لیستی از نکاتی را مشاهده میکنید که به شما در مدیریت بهتر معاملات زیان ده و به سرعت کاهش خساراتتان کمک میکنند قبل از آنکه وضعیت کنترل از دست برود.
استفاده از حد ضرر اولیه - همانطور که کمی قبل گفتیم، یکی از روشهای موثر برای به سرعت کاهش یک ضرر معاملاتی استفاده از یک حد ضرر اولیه است. بیشتر پلتفرمهای معاملاتی امروزی به شما اجازه میدهند که از دستورات براکت استفاده کنید. این دستورات همزمان هم یک حد ضرر و هم یک سطح سودآور را هنگام اجرای معامله فعال میکنند.
با عادت کردن به استفاده از دستورات براکت، به طور خودکار انضباط را به معاملات خود اضافه خواهید کرد. بسیاری از مسائل ذهنی مرتبط با مدیریت خسارات شما برطرف خواهد شد. اگرچه برخی معاملهگران احساس راحتی با این نوع فرآیند مدیریت معامله نخواهند کرد، اما این نوع روشها مزایای خود را دارد و این مزایا ازمعایب به طور قابل توجهی پیشی میگیرد.
استفاده از حد ضرر حرکتی - علاوه بر استفاده از حد ضرر اولیه برای بستن معاملات زیان ده، همچنین میتوانید از مکانیزمهای حد ضرر حرکتی استفاده کنید. یک حد ضرر حرکتی همانند همانند حد ضرر اولیه عمل میکند اما با حرکت قیمت به سمت معاملهگران خود، این حد ضرر همراه با قیمت حرکت میکند.
هم معاملهگران دستی و هم معاملهگران سیستمی میتوانند از دستورات حد ضرر حرکتی استفاده کنند. معاملهگران دستی به طور کلی بازار را نگاه کرده و حد ضررهای حرکتی را به صورت دستی تنظیم میکنند. معاملهگران سیستمی میتوانند مکانیزمهای حد ضرر حرکتی را برنامهریزی کنند. یکی از تکنیکهای محبوب حد ضرر حرکتی، حد ضرر حرکتی Chandelier ATR است.
استفاده از استاپ زمانی - بیشتر معاملهگران فقط به یک بعد تجارت فکر میکنند. یعنی آنها تمرکزشان بر روی محور قیمت است و به محور زمان توجه زیادی ندارند. زمان یک جزء مهم در بازارها است و معاملهگرانی که این موضوع را درک میکنند میتوانند از آن در معاملات خود استفاده کنند.
یکی از روشهای استفاده از جزء زمان، قرار دادن قانون خاصی است که شما را بعد از گذشت تعداد مشخصی شمعها یا بارها از معامله خارج میکند. شما باید تحقیقات لازم را در سیستم یا استراتژی معاملاتی خود انجام دهید تا معیارهای زمانی درون استراتژی خود را ارزیابی کنید.
به عنوان مثال، شما باید بدانید میانگین زمان معامله برای معاملات برندهتان چقدر است و میانگین زمان معامله برای معاملات زیان دهتان چقدر است. با این اطلاعات میتوانید یک مکانیزم استاپ زمانی بسازید که معامله شما پس از گذشت زمان مشخصی بسته شود. این کمک میکند تا دستورات روشنی برای زمان بستن معاملات زیان ده داشته باشید.
خلاصه
وقتی تو بازار فعالیت میکنید، بستن معاملات زیان ده خیلی خوشایند نیست. ولی باید بپذیرید که این یک بخش از بازی بازاره. زمانی که میتونید اینو درک کنید، راحتتر میتونید از اضطراب و نگرانی که ممکنه با زیان معاملاتی همراه باشه، عبور کنید.
اهمیت داره که بتونید زیانهاتون رو به عنوان بخشی از هزینههای کسب و کارتون و سودهاتون رو به عنوان درآمدتون در نظر بگیرید. به این شکل، بستن معاملاتی که زیانده هستن روحیهتون رو از دست نمیده. وقتی که بدون هیچ احساسی میتونید تصمیم بگیرید و عمل کنید، بهتر میتونید در بازار عمل کنید و تصمیمات بهتری بگیرید.