نسبت های مالی

کد تقلب تریدرها: ۱۰ نسبت مالی که بازار را برایتان رمزگشایی می‌کنند

فهرست مطالب

چرا ۹۰٪ تریدرها پولشان را از دست می‌دهند؟ چون زبان بازار را نمی‌فهمند! نسبت‌های مالی، الفبای این زبان‌اند. اینها فقط اعداد روی کاغذ نیستند؛ اینها سیگنال‌های حیاتی‌اند که به شما می‌گویند چه سهمی بخرید، چه سهمی را بفروشید و از کدام شرکت فرار کنید. وقت نداریم برای حاشیه، مستقیم می‌رویم سراغ اصل مطلب: ۱۰ نسبت مالی که شما را از یک تریدر معمولی به یک شکارچی فرصت تبدیل می‌کنند.

چکیده نکات کلیدی

📌

نسبت‌ها، ابزار تصمیم‌گیری

نسبت‌های مالی، قطب‌نمای شما برای ارزیابی سلامت و ارزش واقعی یک شرکت هستند. بدون آنها، کورکورانه ترید می‌کنید.

💰

۵ گروه کلیدی

ارزش‌گذاری، اهرم، عملکرد، فعالیت و نقدینگی؛ هر کدام جنبه‌ای حیاتی از یک شرکت را نشان می‌دهند.

مقایسه، نه عدد مطلق

هیچ نسبتی به تنهایی معنی ندارد. همیشه شرکت را با رقبای مستقیمش در همان صنعت مقایسه کنید تا تصویر واقعی را ببینید.

📈

فرمول‌ها را حفظ کنید

این فرمول‌ها، نقشه گنج شما هستند. آنها را درک کنید و برای تحلیل‌های سریع به کار ببرید.

نسبت‌های مالی: سلاح‌های شما در بازار

نسبت‌های مالی، ابزارهای اساسی برای هر سرمایه‌گذار و تریدر جدی هستند. اینها به شما کمک می‌کنند عملکرد مالی یک شرکت را زیر ذره‌بین ببرید و تصمیمات هوشمندانه‌تری بگیرید. این اعداد، اطلاعات خام را به بینش‌های عملی تبدیل می‌کنند.

ما اینجا لیست کاملی از تمام نسبت‌ها را نمی‌دهیم، فقط روی ۱۰ نسبت کلیدی تمرکز می‌کنیم که مستقیماً روی جیب شما تاثیر می‌گذارند.

 

پنج گروه اصلی از نسبت‌های مالی برای تحلیل امنیتی استفاده می‌شوند:

  1. نسبت‌های ارزش‌گذاری (Valuation)
  2. نسبت‌های اهرمی (Leverage)
  3. نسبت‌های عملکرد (Performance)
  4. نسبت‌های فعالیت (Activity)
  5. نسبت‌های نقدینگی (Liquidity)

هر گروه شامل نسبت‌های مختلفی است که در ادامه به مهم‌ترین آنها می‌پردازیم. آماده‌اید؟ بزن بریم!

5 گروه نسبت های مالی

1. نسبت‌های ارزش‌گذاری بازار: آیا گران می‌خرید یا ارزان؟

این نسبت‌ها، که به نسبت‌های بازار هم معروفند، به شما می‌گویند که آیا قیمت فعلی سهام یک شرکت منصفانه است یا خیر. اینها ابزارهایی برای شکار سهام‌های ارزان و فرار از حباب‌ها هستند.

نسبت قیمت به سود (P/E)

P/E، قیمت سهم را با سود هر سهم مقایسه می‌کند. این عدد به شما می‌گوید برای هر ۱ دلار سود شرکت، چقدر پول پرداخت می‌کنید. P/E، یکی از ستون‌های تحلیل بنیادی است.

P/E بالا؟ سهم احتمالاً بیش از حد ارزش‌گذاری شده. P/E پایین؟ شاید فرصت خرید باشد. اما حواستان باشد، P/E را همیشه باید با رقبای مستقیم و میانگین صنعت مقایسه کنید. این مهم‌ترین نسبت برای بسیاری از تریدرهاست.

سود به ازای هر سهم / قیمت سهم = نسبت P/E

مثال: شرکت XYZ با قیمت ۵۰ دلار معامله می‌شود و سود هر سهم آن ۲ دلار است. P/E آن ۲۵ است. اگر میانگین P/E رقبا ۲۰ باشد، XYZ گران است. اگر ۳۰ باشد، XYZ ارزان است. ساده است، نه؟

نسبت قیمت به سود به رشد (PEG)

P/E خوب است، اما کافی نیست. PEG، P/E را با پتانسیل رشد سود آینده ترکیب می‌کند. این نسبت، تصویر واقعی‌تری از ارزش یک شرکت بر اساس مسیر رشدش به شما می‌دهد.

رشد سود به ازای هر سهم / نسبت P/E = نسبت PEG

مثال: XYZ با P/E 30 و رشد مورد انتظار ۲۰٪، PEG 1.5 دارد (۳۰ تقسیم بر ۲۰). اگر شرکت ABC با P/E 20 و رشد ۲۵٪، PEG 0.80 داشته باشد، ABC یک فرصت خرید عالی است (کمتر از ۱.۲۵ معمولاً کم‌ارزش محسوب می‌شود).

نسبت قیمت به ارزش دفتری (P/B)

P/B، قیمت سهم را با ارزش دفتری (Book Value) آن مقایسه می‌کند. این نسبت به شما می‌گوید چقدر برای دارایی‌های خالص شرکت پرداخت می‌کنید. هرچه P/B کمتر باشد، سهم ارزان‌تر است.

ارزش دفتری هر سهم / قیمت سهم = نسبت P/B

مثال: ABC با قیمت ۵۰ دلار معامله می‌شود. ارزش دفتری کل ۵ میلیون دلار و ۲۰۰ هزار سهم دارد. ارزش دفتری هر سهم ۲۵ دلار است (۵ میلیون تقسیم بر ۲۰۰ هزار). پس P/B برابر با ۲ خواهد بود (۵۰ تقسیم بر ۲۵). باز هم، مقایسه با رقبا کلید است.

نسبت قیمت به فروش (P/S)

P/S به شما می‌گوید برای هر ۱ دلار فروش شرکت، چقدر پول می‌دهید. این نسبت به خصوص برای شرکت‌هایی که هنوز سودده نیستند (مثل بسیاری از استارتاپ‌های فناوری) فوق‌العاده مفید است. P/S جایگزین P/E برای شرکت‌های در حال رشد است.

فروش به ازای هر سهم / قیمت سهم = نسبت P/S

مثال: XYZ با قیمت ۲۰۰ دلار معامله می‌شود، ۵ میلیون دلار فروش و ۲۰۰ هزار سهم دارد. فروش هر سهم ۲۵ دلار است. P/S آن ۸ خواهد بود (۲۰۰ تقسیم بر ۲۵). یعنی برای هر دلار فروش، ۸ دلار پرداخت می‌کنید. مقایسه با هم‌صنعتی‌ها ضروری است.

عایدی سود (Dividend Yield) در نسبت‌های مالی

اگر به دنبال درآمد از سهام هستید، عایدی سود (بازده نقدی) را بررسی کنید. این معیار به شما می‌گوید چقدر از قیمت سهم به صورت سود نقدی (درصد) به شما برمی‌گردد. هرچه بالاتر، بهتر (البته با در نظر گرفتن ثبات شرکت).

100 × ( قیمت سهم / سودهای هر سهم ) = عایدی سود

مثال: سهم XYZ 40 دلار است. ۲.۵ میلیون دلار سود نقدی پرداخت کرده و ۱.۲۵ میلیون سهم دارد. سود هر سهم ۲ دلار است. عایدی سود آن ۵٪ خواهد بود (۱۰۰ × (۲ دلار / ۴۰ دلار)). ۵٪ برای سهام‌های سودده، رقم خوبی محسوب می‌شود.

نسبت های مالی

2. نسبت‌های اهرمی: چقدر ریسک در شرکت وجود دارد؟

این نسبت‌ها سطح بدهی یک شرکت را اندازه می‌گیرند. اهرم بالا می‌تواند سود را چند برابر کند، اما ریسک ورشکستگی را هم افزایش می‌دهد. مراقب باشید!

نسبت بدهی (Debt Ratio)

نسبت بدهی، وضعیت بدهی شرکت را نسبت به کل دارایی‌هایش نشان می‌دهد. این عدد به شما می‌گوید چند درصد از دارایی‌های شرکت با بدهی تامین شده است.

کل دارایی‌ها / کل بدهی‌ها = نسبت بدهی

مثال: ABC دارای ۵۰۰ هزار دلار بدهی و ۱.۵ میلیون دلار دارایی است. نسبت بدهی آن ۰.۳۳ است (۵۰۰ هزار تقسیم بر ۱.۵ میلیون). یعنی یک سوم دارایی‌هایش با بدهی تامین شده. کمتر از ۱ خوب است. بیشتر از ۱ یعنی بدهی بیشتر از دارایی است و زنگ خطر!

3. نسبت‌های عملکرد: آیا شرکت پولساز است؟

این نسبت‌ها، که به نسبت‌های سودآوری هم معروفند، توانایی شرکت در تولید سود را به شما نشان می‌دهند. آیا مدیریت کارآمد است؟ این نسبت‌ها پاسخ می‌دهند.

بازده دارایی‌ها (ROA)

ROA به شما می‌گوید شرکت چقدر سود از کل دارایی‌هایش تولید کرده است. این معیار، کارایی کلی شرکت در استفاده از دارایی‌هایش را نشان می‌دهد.

100 × ( دارایی‌های کل / سود خالص ) = ROA

مثال: XYZ در ۱۲ ماه گذشته ۵۰ هزار دلار سود و ۶۰۰ هزار دلار دارایی داشته. ROA آن ۸٪ است (۱۰۰ × (۵۰ هزار / ۶۰۰ هزار)). یعنی ۸٪ بازده روی دارایی‌هایش داشته. ROA بالای ۷٪ معمولاً خوب تلقی می‌شود.

نسبت های اهرمی

بازده حقوق صاحبان سهام (ROE)

ROE شبیه ROA است، اما تمرکز آن روی حقوق صاحبان سهام است. این نسبت به شما می‌گوید به ازای هر دلار سرمایه سهامداران، چقدر سود تولید شده است. این معیار، کارایی شرکت در استفاده از سرمایه سهامداران را نشان می‌دهد.

100 × ( حقوق صاحبان سهام / سود خالص ) = ROE

مثال: XYZ ۲۰۰ هزار دلار سود خالص و ۵ میلیون دلار حقوق صاحبان سهام دارد. ROE آن ۴٪ است (۱۰۰ × (۲۰۰ هزار / ۵ میلیون)). ROE بین ۱۰ تا ۱۲٪ و بالاتر، معمولاً نشان‌دهنده عملکرد قوی است.

4. نسبت‌های فعالیت: چقدر کارآمد عمل می‌کنند؟

این نسبت‌ها، کارآیی عملیاتی شرکت را اندازه می‌گیرند. به شما می‌گویند شرکت چقدر خوب دارایی‌هایش را مدیریت می‌کند تا فروش ایجاد کند.

نسبت چرخه دارایی (Asset Turnover)

این نسبت، یکی از بهترین‌ها برای سنجش فعالیت تجاری است. به شما می‌گوید مدیریت چقدر در تبدیل دارایی‌ها به فروش موفق است. هرچه این نسبت بالاتر باشد، شرکت در مدیریت دارایی‌هایش کارآمدتر است.

میانگین دارایی‌های کل / فروش خالص = نسبت چرخه دارایی

مثال: XYZ در ۱۲ ماه گذشته ۴ میلیون دلار فروش و میانگین دارایی ۲.۵ میلیون دلار داشته. نسبت چرخه دارایی ۱.۶ است (۴ میلیون تقسیم بر ۲.۵ میلیون). یعنی برای هر دلار دارایی، ۱.۶ دلار فروش تولید می‌کند. این نسبت برای خرده‌فروشی‌ها (با موجودی بالا) بسیار مهم است و معمولاً بالای ۲ خوب است.

5. نسبت‌های نقدینگی: آیا شرکت می‌تواند بدهی‌هایش را بپردازد؟

این نسبت‌ها به شما می‌گویند که یک شرکت چقدر توانایی پرداخت بدهی‌های کوتاه‌مدت خود را دارد. نقدینگی ضعیف، حتی در یک شرکت سودده، می‌تواند فاجعه‌بار باشد.

نسبت جاری (Current Ratio)

نسبت جاری، توانایی شرکت در پوشش بدهی‌های کوتاه‌مدت (مثل حساب‌های پرداختنی، حقوق و مالیات) را اندازه می‌گیرد. این نسبت، سلامت مالی کوتاه‌مدت شرکت را نشان می‌دهد.

بدهی‌های جاری / دارایی‌های جاری = نسبت جاری

مثال: شرکتی ۳۰۰ هزار دلار دارایی جاری و ۱۵۰ هزار دلار بدهی جاری دارد. نسبت جاری آن ۲ است (۳۰۰ هزار تقسیم بر ۱۵۰ هزار). یعنی می‌تواند دو برابر بدهی‌های جاری‌اش را پرداخت کند. نسبت کمتر از ۱، زنگ خطر جدی است. بالای ۱.۵ معمولاً نشان‌دهنده نقدینگی سالم است.

خلاصه: حالا وقت عمل است!

اینها ۱۰ نسبت مالی اصلی هستند که هر تریدر و سرمایه‌گذار باید مثل کف دستش بشناسد. ما حداقل یک نسبت کلیدی از هر دسته اصلی را پوشش دادیم. اینها باید بخش جدایی‌ناپذیر تحلیل‌های شما باشند.

یادتان باشد: نسبت‌ها را همیشه به صورت مقایسه‌ای ببینید. صنایع و بخش‌های مختلف، معیارهای متفاوتی دارند. P/E یک شرکت فناوری مثل اپل را با یک شرکت مصرفی مثل کلوگ مقایسه نکنید. اپل را با گوگل مقایسه کنید. اینجاست که ارزش واقعی این ابزارها مشخص می‌شود.

حالا که بهترین نسبت‌های تحلیل مالی را می‌دانید، دیگر بهانه‌ای برای تصمیمات کورکورانه ندارید. از این ابزارها استفاده کنید، هوشمندانه ترید کنید و پول بسازید!

چرا نسبت‌های مالی برای تریدرهای فارکس مهم هستند؟
اگرچه فارکس مستقیماً با سهام شرکت‌ها سروکار ندارد، اما سلامت اقتصادی و عملکرد شرکت‌های بزرگ (که با نسبت‌های مالی سنجیده می‌شود) بر ارزش پول ملی و در نتیجه جفت‌ارزها تاثیر می‌گذارد. درک این نسبت‌ها به شما کمک می‌کند تا تصویر بزرگ‌تر اقتصاد را ببینید و تصمیمات کلان‌تری بگیرید. همچنین، بسیاری از تریدرهای فارکس، در کنار آن به بازار سهام هم نگاه می‌کنند.

آیا می‌توانم فقط به یک نسبت مالی برای تصمیم‌گیری اعتماد کنم؟
خیر، هرگز! تکیه بر یک نسبت مالی، مثل رانندگی با یک چشم بسته است. هر نسبت، تنها یک جنبه از سلامت مالی شرکت را نشان می‌دهد. باید مجموعه‌ای از نسبت‌ها را در کنار هم و در مقایسه با رقبا و میانگین صنعت بررسی کنید تا یک تصویر جامع و قابل اعتماد به دست آورید.

بهترین نسبت مالی برای پیدا کردن سهام‌های “ارزان” چیست؟
نسبت‌های P/E و P/B اغلب برای شناسایی سهام‌های با ارزش کمتر استفاده می‌شوند. P/E پایین (نسبت به رقبا) می‌تواند نشان‌دهنده فرصت باشد، در حالی که P/B پایین (کمتر از ۱) می‌تواند به معنی این باشد که سهم زیر ارزش دفتری خود معامله می‌شود. اما همیشه باید دلیل این “ارزان بودن” را بررسی کنید؛ گاهی اوقات یک سهم دلیل موجهی برای ارزان بودن دارد!

امتیاز
آنچه آموختید

میتونی از طریق دکمه های زیر این مقاله رو در شبکه های اجتماعی یا ایمیل با دوستان خودت به اشتراک بزاری.

Facebook
Twitter
LinkedIn
Telegram
WhatsApp
Email

من در شبکه های اجتماعی زیر حضور دارم

    حالا که تا آخر مقاله اومدی یک خبر خوش دارم برات. میتونی سوالی اگه برات پیش اومده با پرکردن فرم زیر از من بپرسی تا توی ویدئوهای از من بپرس جوابت رو بدم بهت.

    البته میتونی توی بخش نظرات هم بپرسی تا جواب کوتاه و سریع رو هم اونجا بهت بدم.

    سوال خودت رو بپرس توی ویدئو در بخش از من بپرس جوابش رو بگیر

    نام
    لطفا سوالت رو بصورت دقیق تایپ کن تا جواب دقیق بهت بدم.
    این فیلد برای اعتبار سنجی است و باید بدون تغییر باقی بماند .
    0 نظرات
    تازه‌ترین
    قدیمی‌ترین
    بازخورد (Feedback) های اینلاین
    مشاهده همه دیدگاه ها