نسبت های مالی
پنج گروه اصلی از نسبت های مالی برای تحلیل امنیتی استفاده میشود. این شامل نسبت های ارزشگذاری، نسبت های اهرمی، نسبت های عملکرد، نسبت های فعالیت و نسبت های نقدینگی میشود. هر گروه نیز شامل نسبت های مختلفی می شود که در ادامه هر یک را توضیح خواهیم داد، پس بیایید شروع به یادگیری مهمترین نسبت های مالی بکنیم.1.نسبت های مالی ارزشگذاری بازار
نسبت های ارزشگذاری که همچنین به نسبت های بازار هم معروف هستند و برای تحلیل ارزش قیمت سهام شرکت موردنظر استفاده میشوند یک گروه مهم از نسبت های مالی هستند. برخی از نمونههای نسبت های مالی ارزشگذاری که در اینجا مورد بررسی قرار خواهیم داد شامل نسبت قیمت به سود، نسبت قیمت به فروش و نسبت قیمت به ارزش دفتری میشوند. نسبت قیمت به سود (P/E) نسبت قیمت به سود، قیمت سهم یک شرکت را با هر سهم سود آن مقایسه میکند. این اطلاعات معیاری برای درک این است که سرمایهگذار به ازای چه مقدار پرداختی، یک دلار سود دریافت میکند. این یکی از نسبت های اصلی استفاده شده توسط تحلیلگران بنیادی برای اندازهگیری ارزش نسبی یک سهم است. نسبت قیمت به سود بالا نشان میدهد که قیمت سهم بیش از ارزش واقعی آن است، در حالی که نسبت P/E پایین نشان دهنده آن است که قیمت سهم کمتر از ارزش واقعی آن است. نسبت P/E باید به صورت نسبی در نظر گرفته شود. به طور خاص، نسبت P/E سهم شرکت باید با رقبای مستقیم خود، همتایان در صنعت و شاخصهای بازار گسترده مقایسه شود. این یکی از مهمترین نسبت های مالی برای سرمایهگذاران است. نسبت P/E به شکل زیر محاسبه میشود:سود به ازای هر سهم / قیمت سهم = نسبت P/E
پس، اگر شرکت XYZ در حال حاضر با قیمت ۵۰ دلار معامله میشود و سود به ازای هر سهم آن ۲ دلار باشد، آنگاه نسبت P/E برای این شرکت برابر با ۲۵ خواهد بود. اگر شما میانگین نسبت P/E رقبای برتر خود را محاسبه کنید و ببینید که این رقبا میانگین نسبت P/E ۲۰ داشتهاند، در این صورت نسبت به رقبا، میتوان گفت که شرکت XYZ به عنوان یک شرکت بیشارزش محسوب میشود. به طور معکوس، اگر میانگین نسبت P/E رقبا برتر خود را محاسبه کنید و ببینید که این رقبا میانگین نسبت P/E ۳۰ داشتهاند، در این صورت نسبت به رقبا، میتوان گفت که شرکت XYZ به عنوان یک شرکت کم ارزش محسوب میشود. نسبت قیمت به سود به رشد (PEG) نسبت قیمت به سود به رشد یک نوع از نسبت قیمت به سود است که در بالا بحث شد. به طور خاص، نسبت PEG پتانسیل رشد سود آینده را در نظر میگیرد. در نتیجه، این به سرمایهگذار معیاری ارائه میدهد که اغلب میتواند نشاندهنده ارزش واقعی بر اساس مسیر رشد فعلی آن باشد. نسبت PEG به صورت زیر محاسبه میشود:رشد سود به ازای هر سهم / نسبت P/E = نسبت PEG
بنابراین، اگر شرکت XYZ نسبت P/E ۳۰ داشته باشد و انتظار میرود که با ۲۰٪ رشد کند، آنگاه نسبت PEG برابر با ۱.۵ خواهد بود. این با تقسیم ۳۰، نسبت قیمت به سود فعلی، بر رشد مورد انتظار ۲۰٪ محاسبه میشود. به طور کلی، نسبت PEG کمتر از ۱.۲۵ به عنوان محدوده کم ارزش در نظر گرفته میشود. بیایید به یک مثال دیگر از نسبت PEG نگاهی بیندازیم. اگر شرکت ABC نسبت P/E ۲۰ داشته باشد و انتظار میرود که با ۲۵٪ رشد کند، آنگاه نسبت PEG برابر با ۰.۸۰ خواهد بود. این با تقسیم ۲۰، نسبت قیمت به سود فعلی، بر رشد مورد انتظار ۲۵٪ محاسبه میشود. در این حالت، شرکت ABC که دارای نسبت PEG برابر با ۰.۸۰ است، به عنوان یک شرکت کم ارزش محسوب میشود. نسبت قیمت به ارزش دفتری (P/B) نسبت قیمت به ارزش دفتری یکی نسبت های مالی است که به یک سرمایهگذار در سهام کمک میکند تا ارزش یک شرکت را تعیین کند. نسبت قیمت به ارزش دفتری ارزش قیمت سهم یک شرکت را با ارزش دفتری آن مقایسه میکند. نسبت قیمت به ارزش دفتری به صورت زیر محاسبه میشود:ارزش دفتری هر سهم / قیمت سهم = نسبت P/B
بیایید به یک مثال نگاهی بیندازیم. فرض کنید که قیمت سهم شرکت ABC در حال معامله به مبلغ ۵۰ دلار است. به علاوه، دارای ارزش دفتری کلی به مبلغ ۵ میلیون دلار با ۲۰۰ هزار سهم در جریان میباشد. در نتیجه، ارزش دفتری هر سهم برابر با ۲۵ دلار خواهد بود. این با تقسیم ارزش دفتری کلی ۵ میلیون دلار بر ۲۰۰ هزار سهم در جریان محاسبه میشود. حال که قیمت سهم و ارزش دفتری هر سهم را میدانیم، میتوانیم نسبت PB واقعی را محاسبه کنیم. نسبت PB برای شرکت ABC برابر با ۲ خواهد بود. باز هم این مقدار با تقسیم قیمت معامله شده فعلی برای سهم به مبلغ ۵۰ دلار بر ارزش دفتری هر سهم به مبلغ ۲۵ دلار به دست میآید. قطعاً هر چه نسبت قیمت به ارزش دفتری کمتر باشد، گفته میشود که کم ارزش گذاری شده است. به طور مشابه، هر چه نسبت قیمت به ارزش دفتری بیشتر باشد، گفته میشود که زیاد ارزش گذاری شده است. نسبت P/B یک شرکت خاص به بهترینطور براساس مقایسه با رقبایش در یک صنعت تحلیل میشود. نسبت قیمت به فروش (P/S) نسبت قیمت به فروش به سرمایهگذاران بینشی در مورد قیمت سهم یک شرکت ارائه میدهد که با فروش کل به ازای هر سهم آن مرتبط است. نسبت P/S در اصل به سرمایهگذار اجازه میدهد بداند چقدر برای هر واحد دلار فروش شرکت، پرداخت میکند. نسبت P/S مفید است، به خصوص زمانی که یک شرکت سودی از فروش خود به دست نیاورده باشد. در نتیجه، نسبت P/S میتواند به عنوان جایگزینی برای نسبت P/E مشاهده شود. همهچیزی که برای محاسبه نسبت P/S لازم است، قیمت فعلی سهم و فروش به ازای هر سهم است. نسبت قیمت به فروش به شکل زیر محاسبه میشود:فروش به ازای هر سهم / قیمت سهم = نسبت P/S
فرض کنید که شرکت XYZ در حال حاضر با قیمت ۲۰۰ دلار معامله میشود و در سال گذشته ۵ میلیون دلار فروش داشته است. اگر شرکت XYZ ۲۰۰ هزار سهم در جریان داشته باشد، فروش به ازای هر سهم برابر با ۲۵ دلار خواهد بود. این با تقسیم فروش کل ۵ میلیون دلار بر ۲۰۰ هزار سهم در جریان محاسبه میشود. حال که اطلاعات مورد نیاز برای قیمت سهم و فروش به ازای هر سهم را داریم، میتوانیم نسبت P/S را محاسبه کنیم. در این حالت، نسبت P/S برای شرکت XYZ برابر با ۸ خواهد بود. این مقدار با تقسیم قیمت فعلی سهم بر فروش به ازای هر سهم به دست میآید. این میگوید که سرمایهگذار برای هر دلار فروش، هشت دلار برای سهام XYZ پرداخت میکند. نسبت P/S بهترین استفاده را به صورت نسبی با مقایسه نسبت های P/S شرکتها در یک صنعت یا بخش خاص دارد. عایدی سود در نسبتهای مالی یکی از روشهای محاسبه بازدهی سرمایهگذاری در اوراق بهادار سهام از طریق تحلیل عایدی سود آن است. معیار عایدی سود اطلاعاتی را بر اساس درصد، درباره مقدار پرداختی به صورت سود ارائه میدهد. همراه با ارزش سرمایهای یک سهم، پرداختی عایدی سود در کل درآمد حاصل از نگهداری سهم موثر است. عایدی سود به صورت زیر محاسبه میشود:100 × ( قیمت سهم / سودهای هر سهم ) = عایدی سود
همه شرکتها سود تقسیم میدهند، اما برای کسانی که پرداختی عایدی سود دارند، یک عایدی سود بالاتر به معنای یک پرداخت بیشتر نسبت به قیمت سهم است، در حالی که یک عایدی سود پایینتر به معنای یک پرداخت کمتر نسبت به قیمت سهم است. به عنوان یک راهنمای کلی، بیشتر سهامهای پرداختی عایدی سود به طور سالیانه 2 تا 5٪ بازدهی خواهند داشت. بیایید یک مثال از عایدی سود بیان کنیم. فرض کنید که سهم شرکت XYZ در حال معامله به مبلغ 40 دلار است. اگر XYZ به مبلغ 2،500،000 دلار در سودهای تقسیمی پرداخت کرده باشد و در حال حاضر 1،250،000 سهم در جریان داشته باشد، سود هر سهم به مبلغ 2 دلار محاسبه خواهد شد. حال که اطلاعات مورد نیاز برای محاسبه عایدی سود را داریم، بیایید اعداد را وارد کنیم. 5٪ =100× (40 دلار / 2 دلار ) = عایدی سود در این حالت، شرکت XYZ یک عایدی سود 5٪ را پرداخت میکند که به عنوان سرانه بالاترین محدوده برای بیشتر سهامهای پرداختی عایدی سود در نظر گرفته میشود.2.نسبت های مالی اهرمی
نسبت های مالی اهرمی برای اندازهگیری سطح بدهی که یک شرکت در دفاتر خود دارد، با تحلیل نقاط دادهای مانند حقوق فعلی، داراییها و موقعیت بدهی استفاده میشوند. یکی از نسبت های مالی اهرمی که در اینجا به آنها پرداخته میشود، نسبت بدهی است. نسبت بدهی نسبت بدهی، درک وضعیت بدهی شرکت نسبت به داراییهای موجود آن را فراهم میکند. نسبت بدهی به سرمایهگذار به صورت درصدی نشان میدهد که چقدر از داراییهای کل شرکت به عنوان جمع کل بدهیهای آن میباشد.کل داراییها / کل بدهیها = نسبت بدهی
نسبت بدهی یک نسبت مالی نسبتاً ساده برای محاسبه است. به سادگی از طریق تقسیم کل بدهیها بر کل داراییها به دست میآید. مقداری برابر یک یا بیشتر به معنای آن است که شرکت بیشتر از داراییهای خود بدهی دارد. به همین ترتیب، مقداری کمتر از یک نشان میدهد که شرکت کمتر از داراییهای خود بدهی دارد. اگر شرکت ABC دارای ۵۰۰٬۰۰۰ دلار بدهی کل و ۱.۵ میلیون دلار دارایی کل باشد، نسبت بدهی آن چیست؟ خب ما میدانیم که نسبت بدهی با تقسیم کل بدهیها بر کل داراییها محاسبه میشود. به عبارت دیگر، در این حالت باید ۵۰۰٬۰۰۰ را بر ۱.۵ میلیون تقسیم کنیم تا به ۰.۳۳ برسیم. بر اساس این عدد، نسبت بدهی به ما میگوید که شرکت ABC حدود یک سوم از داراییهای خود را توسط بدهیها تامین کرده است. طبیعتاً، یک شرکت سالم و پرقدرت نسبت بدهی کمتری را ارائه خواهد داد، در حالی که شرکتهایی که بیشتر بدهی گرفتهاند، نسبت های اهرمی بالاتری را نشان میدهند. از آنجایی که بسیاری از شرکتها در تلاش برای کسب سهم بازار بدهی سطح بالایی را بر عهده میگیرند، مهم است که هنگام ارزیابی قابلیت اطمینان کلی این نوع شرکتها از سایر معیارهای مرتبط هم استفاده شود.3.نسبت های مالی عملکرد
نسبت های عملکرد که به عنوان نسبت های سودآوری نیز معروف هستند گروهی دیگر از نسبت های مالی اند و به سرمایهگذار امکان میدهند تا توانایی تولید سودهای شرکت را درک کنند. برخی از نسبت های مالی عملکردی که در اینجا به آنها پرداخته خواهد شد شامل بازده داراییها و بازده حقوق صاحبان سهام است. بازده داراییها (ROA) تحلیل نسبت های مالی ROA به ما درک مفیدی از سودآوری شرکت ارائه میدهد. به طور خاص، این به ما میگوید که شرکت چقدر سود از داراییهای کل خود تولید کرده است. بازده داراییها به شکل زیر محاسبه میشود:100 × ( داراییهای کل / سود خالص ) =ROA
اگر شرکت XYZ در طول ۱۲ ماه گذشته ۵۰٬۰۰۰ دلار درآمد کسب کرده باشد و دارای داراییهای کل به مبلغ ۶۰۰٬۰۰۰ دلار باشد، آنگاه اگر اعداد را وارد کنیم، به یک ROA برای شرکت XYZ برابر با ۸٪ میرسیم، به نزدیکترین عدد صحیح گرد میشود. ما به این روش به این عدد میرسیم که درآمد خالص برای شرکت XYZ که ۵۰٬۰۰۰ دلار است، را بر داراییهای کل آن که ۶۰۰٬۰۰۰ دلار است، تقسیم میکنیم. به طور اساسی این به این معناست که شرکت یک بازده ۸٪ روی داراییهای کل خود به مبلغ ۶۰۰٬۰۰۰ دلار فراهم میکند. بیایید به یک مثال دیگر از ROA نگاهی بیندازیم. اگر شرکت ABC در سال گذشته ۱۰۰٬۰۰۰ دلار سود خالص اعلام کرده باشد و دارای داراییهای کل به مبلغ ۴۰۰٬۰۰۰ دلار باشد، آنگاه اگر اعداد را وارد کنیم، به یک ROA برای شرکت ABC برابر با ۲۵٪ میرسیم. بر اساس این، شرکت ABC برای هر ۱۰۰ دلار سرمایه که در شرکت سرمایهگذاری میکند، ۲۵ دلار سود خالص فراهم میکند. به طور کلی، سرمایهگذاران بلندمدت باید به دنبال یافتن یک شاخص بازده دارایی باشند که بیشتر از ۷٪ یا مشابه آن باشد. بازده حقوق صاحبان سهام (ROE) معیار عملکرد بازده حقوق صاحبان سهام به معیار عملکرد ROA که قبلاً بحث شده است شبیه است، با این تفاوت که نسبت ROE بر اساس حقوق صاحبان سهام به جای داراییهای کل استوار است. ROE به ما میگوید که به ازای هر دلار از حقوق صاحبان سهام، چه مقدار سود به صورت درصدی تولید میشود. اینجاست که چگونه نسبت عملکرد ROE مالی را محاسبه میکنید:100 × ( حقوق صاحبان سهام / سود خالص ) = ROE
بیایید از یک مثال از محاسبه بازده حقوق صاحبان سهام شرکتی بگذریم. فرض کنید شرکت XYZ سود خالصی به مبلغ ۲۰۰٬۰۰۰ دلار گزارش داده است. و ترازنامه آن نشان میدهد که ۵ میلیون دلار حقوق صاحبان سهام دارد، در این صورت نسبت ROE مالی معادل ۴٪ خواهد بود. به عبارت دیگر، شرکت XYZ موفق شده است ۴٪ بازگشتی را بر حقوق داخلی صاحبان سهام خود به ارزش ۵ میلیون دلار کسب کند.
هرچند که اعداد ROE میتواند از یک شرکت به شرکت دیگر و حتی از یک صنعت به صنعت دیگر متفاوت باشد، عدد خوب ROE در محدوده ۱۰ تا ۱۲٪ و بالاتر است.4.نسبت های مالی فعالیت
نسبت های مالی فعالیت به اندازهگیری کارآیی نسبی عملیات تجاری کمک میکنند. به طور اساسی، این نسبت اندازهگیری میکند که چقدر یک شرکت قادر است داراییهای خود را مدیریت کند. یکی از مهمترین نسبت های مالی فعالیت نسبت چرخه دارایی است که در اینجا به آن پرداخته خواهد شد. نسبت چرخه دارایی نسبت چرخه دارایی یکی از بهترین نسبت های مالی برای اندازهگیری فعالیت تجاری یک شرکت است. این میتواند به ما بگوید که مدیریت در تبدیل داراییهای خود به فروش چقدر موفق است. هر چه نسبت چرخه دارایی بالاتر باشد، شرکت در مدیریت داراییهای خود و ایجاد چرخهای سالم از آنها موفقتر است. نسبت چرخه دارایی به شکل زیر محاسبه میشود:میانگین داراییهای کل / فروش خالص = نسبت چرخه دارایی
نسبت چرخه دارایی به ویژه برای تحلیل کسب و کارهای پرموجودی مانند خرده فروشی مفید است. اگرچه نسبت چرخه دارایی میتواند به شدت متغیر باشد وابسته به صنعت باشد، بیشتر کسب و کارهای خرده فروشی به دنبال یک نسبت چرخه دارایی دو یا بیشتر هستند. بیایید به یک مثال از نسبت چرخهی دارایی نگاهی بیندازیم. فرض کنید که شرکت XYZ در 12 ماه گذشته ۴ میلیون دلار فروش داشته است. به علاوه، بر اساس صورتهای مالی، مشخص شده است که شرکت XYZ برای این دوره میانگین داراییهای کلی به ارزش ۲.۵ میلیون دلار داشته است. با این وجود، اگر ما فروشهای خالص شرکت را که ۴ میلیون دلار است، بر داراییهای کل میانگین آن، که ۲.۵ میلیون دلار است، تقسیم کنیم، میتوانیم محاسبه کنیم که نسبت چرخهی دارایی در این حالت ۱.۶ است. به عبارت دیگر، شرکت XYZ برای هر دلار دارایی خود ۱.۶ دلار فروش تولید میکند.5.نسبت های مالی نقدینگی
نسبت های مالی نقدینگی به سرمایهگذار امکان میدهد تا اندازهگیری کند که چقدر یک شرکت قادر است به خوبی بدهی خود را پرداخت کند. نسبت جاری یکی از مهمترین نسبت های نقدینگی است و یکی از نسبت هایی است که در اینجا بررسی خواهد شد. نسبت جاری نسبت جاری یکی از مفیدترین نسبت های آمادگی نقدی است که سرمایهگذاران به آن نگاه میکنند. این نسبت نیروی کاری را اندازهگیری میکند که شرکت توانایی پوشش دادن به بدهیهای کوتاهمدت خود را دارد که شامل مواردی مانند حسابهای پرداختنی، حقوق کارکنان، و مالیات بر درآمد است. نسبت جاری همچنین به عنوان نسبت سرمایهگذاری در جریان تلقی میشود. نسبت جاری با استفاده از فرمول زیر محاسبه میشودبدهیهای جاری / داراییهای جاری = نسبت جاری
بیایید به یک مثال از نسبت جاری نگاهی بیندازیم. فرض کنید که یک شرکت $۳۰۰٬۰۰۰ دارایی جاری داشته باشد و $۱۵۰٬۰۰۰ بدهی جاری داشته باشد. بر اساس این، نسبت جاری برابر با ۲ خواهد بود. به عبارت دیگر، این شرکت میتواند بدهیهای جاری خود را بر اساس داراییهای جاری خود دو برابر پرداخت کند. نسبت جاری که کمتر از یک باشد میتواند از منظر جریان نقدی برای یک شرکت مشکلساز باشد. این به این معناست که با نسبت جاری کمتر از یک، شرکت کافی از نظر نقدی برای پرداخت بدهیهای جاری خود ندارد که ممکن است به بروز مشکلات مالی منجر شود. شرکتهایی که نسبت جاری بیش از ۱.۵ است، به طور معمول میتوانند به راحتی بدهیهای کوتاهمدت خود را پرداخت کنند و از مشکلات مربوط به نقدینگی کوتاهمدت جلوگیری کنند. خلاصه ما با ۱۰ تا از نسبت های مالی اصلی آشنا شدیم که هر سرمایهگذار باید راجع بهشون بدونه. حداقل یه نسبت مالی از هر دسته اصلی از نسبت های مالی رو توضیح دادیم. همهی سرمایهگذارا باید این نسبتها رو به عنوان یه بخش از مراحل تحلیل خودشون بررسی کنن. همچنین، باید بگم که به این نسبت های مالی بیشتر باید به صورت مقایسهای نگاه کنیم. چون صنایع و بخشهای مختلف، معیارهای متفاوتی دارن و فقط به اعداد مطلق اعتماد کردن کمک کمتری بهتون میکنه. یه مثال ساده این حرفا، نسبت قیمت به سوده. مثلاً نسبت P/E بهمون میگه یه شرکت قیمتش زیاده یا کمتره؟ برای شرکتهای فناوری، این نسبت معمولاً بالاتر از شرکتهای مصرفیه. پس بهتره که نسبت P/E یه شرکت مثل اپل رو با یه شرکت مثل کلوگ مقایسه نکنیم. بهتره اپل رو با شرکتهای فناوری دیگه مثل گوگل مقایسه کنیم. چون هر دوتاشون تو بخش فناوری فعالیت میکنن. حالا که بهترین نسبت های تحلیل مالی رو گفتم، حالا دیگه شما باید از اینا در تصمیمگیری برای سرمایهگذاریهاتون استفاده کنید.