نظریه‌های اصلی بازارهای مالی💎 7 نظریه معروف

تاریخ آخرین بروزرسانی: 6 فوریه 2024
نظریه‌های اصلی بازارهای مالی چیزی است که بسیاری از تریدرها و سرمایه‌گذاران دنبال یادگیری هر چه بیشتر آنها هستند و می‌توانند از آنها برای به دست آوردن یک ابزار عملی در تجارت خود استفاده کنند. در دنیای پویای مالی، درک نظریه‌های اصلی بازارهای مالی برای هر کسی که به سرمایه‌گذاری و معامله در این بازارها علاقه‌مند است اساسی است. نظریه‌ها و مدل‌های مختلفی وجود دارند که سعی در توضیح رفتارها و حرکات قیمت‌ها در بازارهای مالی دارند.  در این درس، به مقایسه و مقابله نظریه‌های اصلی بازارهای مالی و فلسفه‌های پشت آنها خواهیم پرداخت.  

نظریه‌های اصلی بازارهای مالی

در بازارهای مال چندین نظریه اصلی وجود دارد که شناخت انها خیلی مهم و تاثیرگذار است. در زیر به هفت مورد از این نظریه ها که شامل نظریه بازار کارآمد، نظریه آشوب، نظریه چشم انداز، نظریه حراج، نظریه داو، نظریه موج الیوت و نظریه بازار انطباقی است اشاره میکنیم و برای هر کدام به طور مختصر توضیح می‌دهیم. شما باید پس از شناخت اجمالی این نظریه ها هر یک را به طور تخصصی یاد بگیرید تا بتوانید از بین آنها درست انتخاب کنید، پس تا پایان با ما همراه باشید.  

نظریه بازار کارآمد

اولین مورد از نظریه‌های اصلی بازارهای مالی، نظریه بازار کارآمد است. این نظریه که همچنین با نام EMH نیز شناخته می‌شود، فرض می‌کند که تمام اطلاعات موجود و شناخته شده درباره یک ابزار مالی خاصاز قبل در قیمت آن لحاظ شده است. بنابراین، تلاش برای پیش‌بینی قیمت آینده این دارایی، هیچ نکته و دلیل مشهودی وجود ندارد و کسانی که این کار را می‌کنند، در اکثر موارد به دلیل شانس موفق شده‌اند. در نظریه بازار کارآمد، سه شکل وجود دارد: شکل ضعیف ، شکل نیمه قوی و شکل قوی . شکل ضعیف اظهار می‌کند که تحلیل اقتصادی یا بنیادی ممکن است برای یک تریدریا سرمایه‌گذار کوتاه مدت مزیتی فراهم کند که می‌تواند از متوسط بازار فراتر رود. با این حال، در بلند مدت فایده نمی‌دهد. شکل نیمه قوی اظهار می‌کند که هیچ تحلیل بنیادی یا تکنیکال نمی‌تواند برای یک سرمایه‌گذار مفید باشد، زیرا تمام اطلاعات عمومی در سریع‌ترین زمان ممکن در قیمت ابزار مالی جذب می‌شود. شکل قوی اظهار می‌کند که صرف نظر از اینکه اطلاعات از نوع خصوصی یا عمومی باشند، این اطلاعات برای تریدر یا سرمایه‌گذار در مدت زمان بلند، مزیتی فراهم نخواهند کرد. افرادی که اصول بازار سرمایه کارآمد را ترویج می‌کنند، باور دارند که بهترین راه برای سرمایه‌گذاری در بازارها از طریق نظریه‌ها یا مدل‌های زمان‌بندی بازار نیست، بلکه از طریق یک مکانیزم است که به شما امکان سرمایه‌گذاری در کل بازار را می‌دهد. از این رو، وسیله توصیه‌شده برای سرمایه‌گذاری در بازارها شامل صندوق‌های شاخص یا ETFها می‌شود. هر دوی اینها یک شکل فعال از سرمایه‌گذاری هستند و به سرمایه‌گذار این امکان را می‌دهند که یک کلاس دارایی خاص مانند سهام، اوراق بهادار یا کالاها را پیگیری کند. نظریه بازار کارآمد به نظریه بازار تصادفی نیز نزدیک است که همچنین اظهار می‌کند که حرکت قیمت در دارایی‌های مالی صفتی تصادفی و پیش‌بینی‌ناپذیر دارد.
نظریه‌های اصلی بازارهای مالی

نظریه‌های اصلی بازارهای مالی

نظریه آشوب

نظریه بعدی از نظریه‌های اصلی بازارهای مالی، نظریه آشوب است. این نظریه، توسط ادوارد لورنز، هواشناسی که به مطالعه سیستم‌های پیچیده هواپیمایی مشغول بود، ابداع شد. بعداً از این نظریه برای توضیح حرکت قیمت در بازارهای مالی استفاده شد. این نظریه معتقد است که حتی کمترین تغییرات در یک سیستم پیچیده می‌تواند منجر به تغییرات زیادی در آن سیستم شود. نظریه آشوب یک توازن میان طرفداران نظریه بازار کارآمد و افرادی که باور دارند حرکت قیمت‌ها قابل پیش‌بینی است، ایجاد می‌کند. این نظریه نشان می‌دهد که بازارها همزمان هم تصادفی و هم الگوهای پیچیده‌ای دارند که ممکن است قابل پیش‌بینی باشند. البته این ادعا ممکن است به نظر متناقض برسد، اما نظریه آشوب توضیح می‌دهد که تعدادی متغیر مختلف وجود دارد که پیچیدگی و قابل پیش‌بینی بودن سیستم‌های پیچیده مانند بازارهای مالی را تعیین می‌کند. همچنین می‌توان از طریق استفاده از نظریه آشوب، علت ایجاد حباب و همچنین علت وحشت و سقوط در بازار را توضیح داد. در این نظریه توضیح داده می‌شود که خوش‌بینی مشخصی می‌تواند مشابه یک حلقه عمل کند و بازخوردهای مثبت، همدیگر را تشدید می‌کنند و این خوش‌بینی تا جایی ادامه پیدا می‌کند که قیمت از نقطه تعادل فاصله بگیرد. و برعکس، سطح معینی از بدبینی در بازار می‌تواند به عنوان یک حلقه بازخورد منفی عمل کند و قیمت را آنقدر کاهش دهد که از نقطه تعادل فاصله بگیرد. به عبارت دیگر، به دلیل "حلقه بازخورد" که از احساسات مثبت یا منفی معامله‌گران یا سرمایه‌گذاران ایجاد شده است، حرکت قیمت در بازار می‌تواند برای طولانی مدت در هر دو جهت ادامه داشته باشد. نظریه آشوب همچنین با نظریه بازار فراکتال ارتباط نزدیک دارد. این نظریه می‌گوید بازارها مانند اشکال خاصی در طبیعت، دارای یک ویژگی فراکتال یا مشابه خود هستند که در درجات مختلف تکرار می‌شوند. به عبارت دیگر، حرکت‌های قیمت در بازار دارای الگو یا ردپای مشخصی است که از بزرگترین تایم فریم تا کوچکترین آنها قابل مشاهده است. این نظریه یکی از نظریه‌های اصلی بازارهای مالی است.  

نظریه چشم‌انداز

نظریه چشم‌انداز که یکی از نظریه‌های اصلی بازارهای مالی است، توسط دنیل کانمن و آمو تورسکی معرفی شد. آنها تصمیم گرفتند رفتار و واکنش‌های سرمایه‌گذاران در شرایط مختلف را بررسی کنند. این نظریه بر خلاف اعتقاد فعالان بازار، مدعی است که تمام اعمال سرمایه‌گذاران در سرمایه‌گذاری و مشارکت در بازارها همواره با بهره‌وری و توجه به مصلحت شخصی انجام نمی‌شود. نظریه چشم‌انداز توضیح می‌دهد که وقتی سرمایه‌گذاران در موقعیتی قرار می‌گیرند که ضرر یا سود احتمالی دارند، واکنش‌های متفاوتی نشان می‌دهند. به طور خاص، زمانی که احتمال ضرر وجود دارد، سرمایه‌گذاران تمایل دارند سطح بالاتری از ریسک را بپذیرند. به عبارت دیگر، آنها تمایل به گریز از ضرر دارند، بنابراین در شرایطی که در معرض ضرر هستند، سطح ریسک خود را با ماندن در معامله زیانده یا با دور کردن حد ضرر خود بالا می‌برند تا ضرر نکنند. این رویکرد، خود به تناقض با منافع مالی سرمایه‌گذاران است و از لحاظ عملکرد، صرفاً یک واکنش احساسی و رفتاری محسوب می‌شود. برای توضیح بیشتر، یک سناریو را در نظر بگیرید. فرض کنید قیمت سهام شرکت اپل در حال حاضر ۳۰۰ دلار است و شما امروز ۱۰۰ سهم این شرکت را با ارزش ۳۰ هزار دلار خریداری کرده‌اید. دو ماه بعد، قیمت به ۲۷۵ دلار می‌رسد. نظریه چشم‌انداز توضیح می‌دهد که شما احتمالاً معامله را باز نگه می‌دارید و در نتیجه ریسک بیشتری را بپذیرید تا ضرر احتمالی را دفع کنید. به عبارت دیگر، احتمال ضرر باعث می‌شود شما ریسک بیشتری را قبول کنید. حالا همین مفروضات را حفظ کرده و تصور کنید دو ماه بعد قیمت سهام به ۳۲۵ دلار رسیده است. در این حالت، قیمت هر سهم ۲۵ دلار افزایش یافته و شما به طور کلی ۲۵۰۰ دلار سود کرده‌اید. نظریه چشم‌انداز به ما می‌گوید احتمال این که در این موقعیت سهام خود را بفروشید تا این که معامله خود را حفظ کرده و سودهای بیشتری کسب کنید، بسیار بیشتر است. به طور خلاصه، نظریه چشم‌انداز که یکی از نظریه‌های اصلی بازارهای مالی است نشان می‌دهد که معامله‌گران و سرمایه‌گذاران تمایل دارند سودهای خود را کوتاه کرده ولی به معامله‌های ضررده خود اجازه ادامه می‌دهند که در بلندمدت به افزایش زیان نسبت به سود منجر می‌شود.  

نظریه حراج

مورد بعدی از نظریه‌های اصلی بازارهای مالی، نظریه حراج است. نظریه حراج یا نظریه مزایده (Auction Market Theory) به توضیح حرکات قیمت در بازارهای مالی، به ویژه در ابزارهای مالی که به صورت آزاد معامله می‌شوند، می‌پردازد. این نظریه فرض می‌کند که تمام حرکات بازارها، از جمله صعودی، نزولی و خنثی، به دنبال یافتن یک ارزش منصفانه یا تعادل قیمتی هستند. نیروهای در پشت حرکت قیمت براساس پویایی عرضه و تقاضا قرار دارند و این پویایی همواره در حال تغییر است. هر اطلاعات جدیدی که بر قیمت تأثیر می‌گذارد، منجر به ایجاد یک سطح جدید از توازن در عرضه و تقاضا می‌شود تا تأثیر متغیر تازه معرفی شده را لحاظ کند. نظریه حراج فرض می‌کند که بازارها همواره در حال حرکت به سمت ارزش منصفانه هستند، اما ناکارآمدی همچنان وجود دارد و این ناکارآمدی توسط معامله‌گران آگاه قابل مشاهده است. معامله‌گران نظریه حراج معمولا از مطالعه مشخصات بازار برای یافتن ناکارآمدی و الگوهای عرضه و تقاضا استفاده می‌کنند و به شدت به حجم معاملات (Volume) برای یافتن فرصت‌های معاملاتی اعتماد دارند. بر اساس نظریه حراج، گفته می‌شود که یک بازار زمانی متعادل است که عرضه از طریق فعالیت فروش با تقاضا از طریق فعالیت خرید متعادل شود. تحلیل‌گران تکنیکال سنتی این فعالیت‌ها در بازار را به صورت یک دوره تثبیت یا روند رنج (Consolidation) می‌نامند. در این نظریه آمده است که هنگامی که بازار به سمت یکی از دو جهت صعودی یا نزولی حرکت قابل توجهی می‌کند، هنوز نامتعادل است و بازارها معمولا در چرخه‌ای از دوره‌های تعادل به دوره‌های نامتعادل در گردش هستند. تحلیل‌گران تکنیکال این پدیده را به عنوان یک بریک اوت (Breakout) از ناحیه اصلاح، که بعد از آن یک روند ایجاد می‌شود، می‌شناسند. این نظریه که از نظریه‌های اصلی بازارهای مالی است، نشان می‌دهد که بازارها همواره به دنبال ارزش منصفانه و رسیدن به تعادل بین عرضه و تقاضا هستند.
نظریه‌های اصلی بازار فارکس

نظریه‌های اصلی بازار فارکس

نظریه داو

نظریه داو یکی از نظریه‌های اصلی بازارهای مالی است و توسط چارلز داو (Charles H. Dow) توسعه یافته است، که به نام او نیز میانگین صنعتی داوجونز (Dow Jones) معروف است. این نظریه ادعا می‌کند که بازارها تمام اطلاعات موجود را که در دسترس عموم قرار دارد، از پیش در قیمت بازار لحاظ کرده‌اند. به این ترتیب، نظریه داو با نظریه بازار کارآمد همخوانی دارد. با این حال، نظریه داو معتقد است که فعالان بازار می‌توانند با مطالعه حرکت تکنیکال قیمت‌ها یا "پرایس اکشن" از تحلیل بازار بهره‌مند شوند. نظریه داو سه نوع روند در بازار تشخیص می‌دهد. روند اصلی (Primary Trend)، بزرگ‌ترین روند است و می‌تواند یک دوره یک ساله یا چند ساله را شامل شود. روندهای اصلی در سه مرحله توسعه می‌یابند، به صورت سه حرکت رو به بالا و دو حرکت رو به پایین در روند صعودی، و سه حرکت رو به پایین و دو حرکت رو به بالا در روند نزولی. در داخل روند اصلی، روند ثانویه (Secondary) وجود دارد که برای چند ماه ادامه دارد و اغلب بر خلاف روند اصلی بزرگ‌تر حرکت می‌کند. در نهایت، یک روند جزئی (Minor) نیز وجود دارد که از نظر مقیاس کوچک‌ترین روند در نظریه داو است و برای چند هفته حرکت می‌کند و کم‌تر از دو روند دیگر قابل پیش‌بینی است. حجم معاملات نقش مهمی در نظریه داو ایفا می‌کند. این نظریه که یکی از نظریه‌های اصلی بازارهای مالی است، بیان می‌کند که یک روند سالم، زمانی روندی محسوب می‌شود که با افزایش قیمت‌ها در جهت روند، حجم نیز افزایش یابد و در هنگام حرکت بر خلاف روند، حجم کاهش پیدا کند. سرمایه‌گذاران نسبت به روند اصلی با احتیاط عمل می‌کنند و زودتر از زمان مناسب وارد معامله نمی‌شوند.  

نظریه موج الیوت

در دهه ۱۹۳۰، آر.ان الیوت (RN Elliott) نظریه امواج الیوت که یکی از نظریه‌های اصلی بازارهای مالی است، را ارائه داد. این نظریه بر اساس بررسی نمودارهای تاریخی قیمت در بازار سهام شکل گرفت. طبق این نظریه، حرکت قیمت‌ها به شکل موج‌های خاصی صورت می‌گیرد که الگوهای خاصی ایجاد می‌کنند. این الگوها از بزرگترین روند تا کوچک‌ترین روند در بازار قابل مشاهده هستند. اصول امواج الیوت به ما می‌گویند که بازارها توسط انبوه احساسات انسانی هدایت می‌شوند و این احساسات در حرکت قیمت‌ها به صورت دوره‌های تکراری نمایان می‌شوند. ساختار اولیه بازار در نظریه امواج الیوت، شامل یک ساختار پنج موجی ضربه ای(Impulse) است که به آن موج ضربه ای یا امپالس می‌گویند. این ساختار در جهت روند عمده حرکت کرده و پس از آن، یک ساختار اصلاحی (Corrective) سه موجی رخ می‌دهد که حرکت قیمت را در خلاف جهت روند اصلی می‌کند. در یک روند صعودی، پنج موج ایمپالس ایجاد می‌شود. امواج ۱، ۳ و ۵ به سمت بالا حرکت می‌کنند، در حالی که امواج ۲ و ۴ نزولی و به سمت خلاف جهت اصلی حرکت می‌کنند. در یک روند نزولی نیز امواج ۱، ۳ و ۵ نزولی هستند و امواج ۲ و ۴ به سمت بالا حرکت می‌کنند. نظریه امواج الیوت شباهت‌هایی با نظریه بازار فراکتال دارد، به این معنی که حرکت‌ها در مقیاس‌های زمانی مختلف مشابه یکدیگر هستند و الگوهای مشابه در مدل‌های زمانی مختلف مشاهده می‌شوند. بسیاری به عقیده‌اند که این ساختار ۵ موج صعودی و ۳ موج نزولی الگوی اساسی رشد در بسیاری از سیستم‌های پیچیده است و نشان‌دهنده مسیر کارآمدترین برای پیشرفت در دنیای طبیعی است. تصمیمات سرمایه‌گذاران و معامله‌گران در بازارهای مختلف نیز به وضوح الگوی رشد امواج الیوت را نشان می‌دهد. ساختار ریاضی نظریه امواج الیوت بر اساس توالی فیبوناچی است. توالی فیبوناچی دارای ویژگی‌های قدرتمندی است که در سراسر جهان قابل مشاهده است و این نظریه از آن برای پیش‌بینی حرکت قیمت استفاده می‌کند. در نظریه امواج الیوت، این الگوها و ساختارهای موجی معمولاً بر اساس توالی فیبوناچی تشکیل می‌شوند. توالی فیبوناچی از نظر ریاضی ارتباطات خاصی را بین اعداد دنباله فیبوناچی ایجاد می‌کند و این الگوها به تحلیل و پیش‌بینی حرکت قیمت در بازارها کمک می‌کنند. در مجموع، نظریه امواج الیوت یک دیدگاه منحصربه‌فرد به تحلیل بازارهای مالی ارائه می‌دهد و یکی از نظریه‌های اصلی بازارهای مالی است. این نظریه بر اصول موج‌های خاص و نظریه احساسات در بازارها تأکید دارد و معتقد است که با توجه به این الگوها، می‌توان حرکت قیمت را پیش‌بینی کرد.  

فرضیه بازار انطباقی

فرضیه بازار انطباقی توسط اندرو لو ارائه شده و یک دیدگاه نسبتاً جدید در میان نظریه‌های اصلی بازارهای مالی است. بر اساس این فرضیه، حاضرین در بازار در زمان عادی عمدتاً تصمیم‌های منطقی می‌گیرند. اما در شرایط خاصی مانند افزایش نوسانات یا وقوع رویدادهای خاص، تحت تأثیر احساسات و رفتارهای غیرمنطقی قرار گرفته و به سمت تصمیم‌گیری‌های افراطی متمایل می‌شوند. این فرضیه تأکید دارد که معامله‌گران در شرایط عادی به منطق و منافع شخصی خود پایبند هستند، اما در شرایط استثنایی به دلیل وحشت یا سرخوشی، تمایل به تصمیم‌گیری‌های غیرمعقولانه نشان می‌دهند. یکی از جوانب مهم این فرضیه ارتباط آن با رشته مالی‌رفتاری است. این فرضیه باور دارد که سرمایه‌گذاران با گذراندن زمان و از تجربیات خود یاد می‌گیرند و می‌توانند از اشتباهات گذشته خود در تصمیم‌گیری‌های آینده استفاده کنند. با در نظر گرفتن رشته مالی‌رفتاری، که به بررسی تأثیر شکل‌گیری رفتارها و احساسات بر تصمیم‌گیری‌های مالی می‌پردازد، فرضیه بازار انطباقی به دنبال درک بهتر و بهره‌وری از این الگوها در تحلیل بازارها است. این نظریه که یکی از نظریه‌های اصلی بازارهای مالی است، می‌تواند با گذر زمان بهبود یافته و درک بهتری از رفتارهای بازار ارائه دهد، کمک به بهبود تصمیم‌گیری‌های سرمایه‌گذاران کند و در نهایت، به کارآیی بازارها افزوده شود.   خلاصه قبل از اینکه بخواهم به هر جور کاری بپردازم، فکر می‌کنم بهتره وقتمو بذارم و چند تا اصل اولیه رو یاد بگیرم. این موضوع واقعاً تو سرمایه‌گذاری و معامله خیلی اهمیت داره. خصوصاً اگه شما یه شخص جدید در این زمینه هستید. برای یکی مثل من، مهمه که انواع مختلف فلسفه‌ها و نظریه‌های بازار رو یاد بگیرم تا بتونم دیدگاه منطقی و خودمو درباره بازار شکل بدم. ما لیستی از محبوب‌ترین نظریه‌های اصلی بازارهای مالی رو آوردیم و نظرات کوتاهی در مورد هرکدوم گفتیم. ولی این فقط یه نقطه شروعه برای شما. بعد از اینکه کمی تو این زمینه تحقیق کردید، می‌فهمید که سبک سرمایه‌گذاری فعّال یا غیرفعّال، کدومش بیشتر با نیازهای شما سازگاره. این به شما این امکان رو می‌ده که با دیدگاه خودتون در مورد بازارهای مالی مشارکت کنید.
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها