سیاستهای بانک مرکزی همواره بر روی بازارهای مالی تاثیرگذار هستند. بانکهای مرکزی، به عنوان ناظر و مدیر اصلی سیاستهای پولی و ارزی یک کشور، نقش بسیار حیاتی در تعیین سرنوشت اقتصادی و مالی آن دارند.
در دنیای امروز، بازارهای ارز خارجی (فارکس) به عنوان یکی از بزرگترین بازارهای مالی جهان شناخته میشوند. این بازارها که در آن میلیاردها دلار به صورت روزانه معامله میشود، تحت تأثیر متعددی قرار دارند.
یکی از عوامل کلیدی که بر بازارهای ارز خارجی تأثیر میگذارد، سیاستها و تصمیمات بانکهای مرکزی است. سیاستهای اقتصادی و پولی که بانکهای مرکزی اعمال میکنند، میتوانند اثرات عمدهای بر روند و نوسانات بازارهای ارز داشته باشند.
از این رو، بررسی و درک سیاستهای بانک مرکزی و تأثیر آنها بر بازارها و اقتصاد جهانی، امری بسیار مهم و حیاتی است. در این مقاله، به بررسی عملکرد و سیاستهای بانک مرکزی در حوزههای مختلف اقتصادی میپردازیم و تأثیر آنها بر بازارهای مالی و اقتصاد را بررسی میکنیم.
هدف این مقاله، ارائه یک دیدگاه جامع و عملی بر سیاستهای بانک مرکزیها و تأثیر آنها بر بازارهای مالی و اقتصاد جهانی است.
در این مقاله، به بررسی اثرات سیاستها و تصمیمات بانکهای مرکزی بر بازارهای ارز خارجی میپردازیم و تلاش میکنیم تا به پاسخی جامع و کامل برسیم که چگونه این عوامل میتوانند روند و نوسانات بازارهای ارز را تحت تأثیر قرار دهند. با ما همراه شوید و در این سفر به دنیای پیچیده و جذاب بازارهای ارز خارجی همراهی کنید.
- چگونه تدابیر پولی و مالی تأثیری بر بازارهای ارز دارند؟
- مدل ماندل-فلمینگ چیست و چرا برای معامله گران فارکس اهمیت دارد؟
- چگونه تدابیر مالیاتی بانک مرکزی آمریکا (Fed)، بانک مرکزی اروپا (ECB) و بانک کانادا (BOC) بر دلار آمریکا (USD)، یورو (EUR) و دلار کانادا (CAD) تأثیر گذاشته است؟
در این مقاله با سیاستهای بانک مرکزی آشنا خواهید شد برای آشنایی با نقش بانکهای مرکزی اصلی در بازار فارکس بر روی لینک آن کلیک کنید.
تاثیر سیاستهای بانک مرکزی بر بازارهای ارز خارجی
در دنیای امروز، بازارهای ارز خارجی (فارکس) به عنوان یکی از بزرگترین بازارهای مالی جهان شناخته میشوند. این بازارها که در آن میلیاردها دلار به صورت روزانه معامله میشود، تحت تأثیر متعددی قرار دارند.
یکی از عوامل کلیدی که بر بازارهای ارز خارجی تأثیر میگذارد، تصمیمات و سیاستهای بانکهای مرکزی است.سیاستهای اقتصادی و پولی که بانکهای مرکزی اعمال میکنند، میتوانند اثرات عمدهای بر روند و نوسانات بازارهای ارز داشته باشند.
معاملهگران به یک چارچوب نیاز دارند تا بتوانند اطلاعات را تفسیر کرده و تغییرات سیاسی را در هنگام وقوع آنها درک کنند. در نهایت، بعد از مدتی از تلاش، سیاست به سیاست مالی تبدیل میشود.
به منظور این کار، معاملهگران فارکس به یک روش نیاز دارند تا اطلاعات و تغییرات سیاسی را در زمینه تغییرات سیاست مالی و تأثیر آن بر نمودارهای سهامداری خود تفسیر کنند.
شرکتکنندگان در بازار باید به بیش از سیاست مالی توجه کنند، با این حال. با توجه به اینکه فعالیت بانک مرکزی در دوران رکود بزرگ و پس از آن توجه ویژهای به خود جلب کرده است، سیاست پولی به نظر میرسد تأثیر قوی و دائمی بر بازارها داشته باشد. بنابراین، معاملهگران فارکس نیاز به یک چارچوب قابل اعتماد برای تحلیل همزمان سیاست مالی و پولی دارند.
اقتصاددانان یک راه حل فراتر از مدل IS-LM دارند
خوشبختانه ، یک چارچوب به نام مدل IS-LM-BP وجود دارد که در واقع به عنوان مدل ماندل-فلمینگ نیز شناخته میشود. این چارچوب به معامله گران ارز امکان میدهد تا تحلیل کنند که چگونه تغییرات در سیاست مالی مانند تغییرات مالیات و هزینههای دولتی و سیاست پولی مانند تغییرات نرخ بهره با هم تعامل کنند و نتایج مختلفی در بازار ایجاد کنند.
قبل از ورود به چارچوب، کمی به تاریخچه زمینه مدل Mundell-Fleming میپردازیم.
ماندل-فلمینگ یک توسعه از IS-LM است که به عنوان یک مدل تعادلی توسط اقتصاددانان استفاده می شود تا رابطه بین نرخ بهره (نرخ واقعی بهره، “i” در محور عمودی نمودار زیر) و رشد اقتصادی (تولید ناخالص داخلی واقعی، “Y” در محور افقی نمودار) را بررسی کنند.
منحنی IS-LM – نرخ بهره و رشد اقتصادی (نمودار ۱)
در مدل IS-LM، دو عنصر وجود دارد که به درک مدل Mundell-Fleming کمک میکنند، بدون اینکه به اندازه کافی در عمق ساختار تحصیلی غرق شویم.
در ابتدا، منحنی IS نشان میدهد که هرچه نرخ بهره کاهش یابد، فعالیت اقتصادی افزایش مییابد. این قابل درک است: هر چه اعتبار به راحتی تر در دسترس باشد، فعالیت اقتصادی بیشتری رشد خواهد کرد.
در مورد دوم، خم LM خمی است که به صورت صعودی است و نشان میدهد که با افزایش فعالیت اقتصادی، سطح نرخ بهره نیز افزایش مییابد. این نیز قابل درک است: فعالیت اقتصادی قوی عاملی برای ایجاد تورم و افزایش درآمدهای بانکی است.
مدل IS-LM برای اقتصادهای مدرن مناسب نیست.
چرا مدل IS-LM برای معاملهگران کافی نیست؟
مدل IS-LM یک مفهوم اساسی است که در نهایت منجر به مدل عرض و تقاضای AS-AD کلاسیک میشود. اما مدل IS-LM برای اقتصادهای خودکفا و/یا بسته اعمال میشود؛ این چنین چارچوبی مناسب جهت استفاده در یک دنیای جهانی شده که اقتصادهای باز و وابسته به یکدیگر معمول است، نیست. ما باید به سمت یک چارچوب کاملتر حرکت کنیم.
مدل ماندل-فلمینگ در اقتصادهای باز بهتر عمل می کند.
در اوایل دهه ۱۹۶۰، دو اقتصاددان به نامهای رابرت مندل و جی. مارکوس فلمینگ، بهبودهایی را بر روی مدل ناقص IS-LM ارائه دادند. این بهبودها در ابتدا به صورت مستقل از یکدیگر توسعه یافتند، اما در نهایت به یک ایده یکپارچه تلفیق شدند و مدل IS-LM-BP که به جریان سرمایه اشاره دارد، به وجود آمد.
در مدل IS-LM-BP یا مدل ماندل-فلمینگ، دو محدودیت جریان سرمایه متفاوت وجود دارد. کشورها سرمایهگذاری با سطح بالا یا پایین میبینند. بسته به اینکه کدام یک از این تنظیمات باشد، ترکیب سیاستهای مختلف منجر به واکنشهای متفاوت در بازارها میشود.
به طور کلی، کشورهای توسعه یافته و ارزهای آنها (مانند آمریکا، بریتانیا، منطقه یورو، ژاپن و غیره) قابلیت حرکت سرمایه بالایی دارند. در عوض، بازارهای نوظهور و ارزهای آنها (مانند برزیل، چین، آفریقای جنوبی، ترکیه و غیره) قابلیت حرکت سرمایه کمی دارند.
برای مغز این بحث، ما تنها به اقتصادهای با حرکت بالای سرمایه نگاه خواهیم کرد و به عنوان نتیجه، سعی خواهیم کرد یک چارچوب را برای درک اینکه چگونه ترکیبات مختلف سیاستهای مالی و پولی تأثیر میگذارند را در ارزهای اصلی مانند دلار آمریکا، یورو، پوند بریتانیا و ین ژاپنی، مطرح کنیم.
در یک گزارش تکمیلی، ما پیامدهای مدل ماندل-فلمینگ را از طریق اقتصادهای با حرکت سرمایه کم و تأثیر تغییرات سیاستی بر ارزهای بازارهای نوظهور نشان خواهیم داد.
ترکیبات سیاست متفاوت باعث واکنش های متفاوت در بازارها می شوند.
برای اقتصادهایی با جابجایی سرمایه بالا، عملاً چهار مجموعه مختلف تغییر سیاستی وجود دارد که می تواند واکنشی در بازارهای ارز ایجاد کند. آنها عبارتند از:
- سناریو ۱: سیاست مالی قبلا گسترشی داشته و سیاست پولی انقباضی شده است = مثبت برای واحد پول محلی.
- سناریو ۲: سیاست مالی قبلا محدود کننده بوده و سیاست پولی گسترشی تر میشود = منفی برای واحد پول محلی.
- سناریو ۳: سیاست پولی قبلا گسترشی بوده و سیاست مالی محدودتر میشود = منفی برای واحد پول محلی.
- سناریو ۴: سیاست پولی قبلا محدود کننده بوده و سیاست مالی گسترشی تر میشود = مثبت برای واحد پول محلی.
مهم است به یاد داشته باشید که برای یک اقتصاد مانند ایالات متحده و یک ارز مانند دلار آمریکا، هر زمان که سیاستهای مالی و پولی در همان جهت شروع به جریان میشوند، اغلب تأثیری مبهم بر روی ارز خواهد داشت.
به عبارت دیگر، زمانی که از طریق مدل ماندل-فلمینگ بررسی شود، هنگامی که هر دو سیاست گذاری مالی و پولی بطور گسترده صورت گیرد، یا هنگامی که هر دو سیاست گذاری مالی و پولی محدود کننده صورت گیرد، احتمالاً ارز مورد نظر حرکت مهمی در آینده نخواهد داشت.
به جای آن، معاملهگرانی که انتظار دارند یک دوره نوسانی بدون روندی را در یک ارز خاص تجربه کنند، ممکن است به انگیزه بیروننهاده شده و استراتژیهای مبتنی بر تکانش و روند را کنار بگذارند و به جای آن یک رویکرد بهینهسازی شده برای شرایط محدودهای اتخاذ کنند.
در اینجا چهار مثال در دهه گذشته از اقتصادهای با حرکت بالای سرمایه از سراسر جهان آورده شده است که نشان میدهد چگونه استفاده از مدل ماندل-فلمینگ به عنوان یک چارچوب برای درک سیاستها و بانکهای مرکزی به یک معاملهگر مزیت تحلیلی داده است.
سناریو 1 – سیاست مالی منفعل؛ سیاست پولی محدود میشود
در تاریخ 2 مه 2019 – پس از تصمیم ارتباطات بازار باز برای نگهداشت نرخ ها در محدوده 2.25-2.50٪ – رییس فدرال رزرو ایالات متحده آمریکا ، جروم پاول ، بیان کرد که فشار نسبتاً ضعیف تورم در اقتصاد “گذاری” است. نتیجه ضمن این بود که در حالی که رشد قیمت کمتر از آنچه مقامات بانک مرکزی امیدوار بودند بود ، به زودی افزایش می یابد.
پیام ضمنی در اینجا این بود که احتمال کاهش در آینده کاهش یافته بود، به این دلیل که نگرانی های بنیادی معتبر تلقی شده و مسیر کلی فعالیت اقتصادی آمریکا به عنوان یک مسیر سالم دیده میشود.
تم پایدار توسط فدرال رزرو نسبت به پیش بینی های بازار کنکاش می شد. به همین دلیل است که با توجه به نظرات پاول، معاملات شبانه برای کاهش نرخ فدرال تا پایان سال از 67.2 درصد به 50.9 درصد کاهش یافت.
در همین حال، سازمان بودجه مجلس (CBO) پیش بینی کرده است که در سه سال آینده، کاهش بودجه مرکزی بانک مرکزی را پوشش خواهد داد. این همچنین در پی آن گردشه که در مورد یک طرح تحریک مالی دوجانبه شک و تردید وجود دارد. در اواخر آوریل، سیاستگذاران کلیدی برنامهها برای یک برنامه زیرساخت دو تریلیون دلاری اعلام کردند.
ترکیب سیاست مالی گسترشی و تنگنا پولی موجب امیدواری به افزایش قیمت دلار آمریکا شد. بسته مالی مورد انتظار برای ایجاد اشتغال و تقویت تورم بود که این نیز باعث شد فدرال رزرو افزایش نرخ ها را به دنبال داشته باشد. همانطور که اتفاق افتاد ، دلار آمریکا با 6.2 درصد در مقابل میانگین ارزهای اصلی خود در طول چهار ماه بعدی افزایش یافت.
سناریو 1: ارزش دلار نماد DXY و نرخ سود ناخالص بیست ساله بند ب، افزایش یافت و قیمت آتی S&P500 کاهش یافت (نمودار 2)
سناریو 2 – سیاست مالی محدود؛ سیاست پولی کاهش می یابد.
بحران مالی جهانی در سال 2008 و رکود بزرگی که پس از آن در سراسر جهان رخ داد، تأثیراتی وسیع را ایجاد کرد و اقتصادهای منطقه مدیترانه را نیز به لرزه درآورد. این امر نگرانیهایی درباره بروز بحران سرانه بدهی در سراسر منطقه را برانگیخت، زیرا نرخ کوپن برندهای ایتالیا، اسپانیا و یونان به سطح های نگران کننده ای افزایش یافت.
سرمایهگذاران شروع به از دست دادن اعتماد به توانایی این دولتها برای پرداخت بدهیهای خود کردند و برای به دست آوردن ریسک بالاتری در صورت عدم پرداخت بدهی، بازدهی بالاتری را درخواست کردند.
یورو در میان این هرج و مرج به مشکل برخورد کرد و به عنوان شکوها درباره وجود آن در صورت اتفاق بدی که بحران موجب جدایی بیسابقه یک کشور عضو از منطقه یورو شود، ظاهر شد.
در آنچه به عنوان یکی از مهمترین لحظات تاریخ مالی تصور میشود، رئیس بانک مرکزی اروپا (ECB)، ماریو دراگی در تاریخ 26 ژوئیه 2012، در یک سخنرانی در لندن، که بسیاری از آن را به عنوان لحظه مضاعف کننده تشکیل شدهاند که ارز تکجانبه را نجات داد، گفت:
“ECB آماده است تا هر کاری را برای حفظ یورو انجام دهد. و باور کنید”، او افزود: “این کار بسیاری را آرام کرد و به بازارهای اقلام بورسی اروپا کمک کرد تا به نرخ بالاتر برگرداند.”
بانک مرکزی اروپا (ECB) همچنین یک برنامه خرید باند با نام OMT (برای “معاملات پولی مستقیم”) ایجاد کرد. هدف از این برنامه کاهش استرس در بازارهای بدهی سرمایه دولتی بود و به دولتهای منطقه یورو در وضعیت مشکل کمک می کرد.
در حالی که هرگز از OMT استفاده نشد، تنها آمادگی وجود آن کمک کرد تا سرمایه گذاران نگران روحیه از دست می دادند. در همان زمان، بسیاری از کشورهای منطقه یورو در وضعیت مشکل تدابیر سختی را برای استحکام مالی دولت به خرج دادند.
هرچند که ابتدا یورو به دلیل کاهش نگرانیها درباره فروپاشی آن ارتفاع پیدا کرد، اما در طول سه سال متعاقب، ارز اروپایی به طور قابل توجهی نسبت به دلار آمریکا ارزش خود را از دست داد.
تا مارس ۲۰۱۵، بیش از ۱۳ درصد از ارزش آن را از دست داده بود. با بررسی ساختار پولی و مالی، مشخص میشود که چرا این اتفاق افتاده است.
سناریو 2: یورو از راحتی استمرار میبازد – چنانچه ترس از ناپایداری متوقف شود، بهرهوری اوراق سرمایهای ملی کاهش مییابد (نمودار 3)
سناریو 2: کاهش یورو و بازده بانک مرکزی تحمل سرمایه (نمودار 4)
سناریو 3 – سیاست پولی آزاد؛ سیاست مالی محدودتر میشود.
در مراحل اولیه رکود بزرگ، بانک کانادا (BOC) نرخ بهرهوری مرجع خود را از ۱٫۵۰ به ۰٫۲۵ درصد کاهش داد تا شرایط اعتباری را سبکتر کند، اعتماد را بازیابی کند و رشد اقتصادی را دوباره زنده کند. به طور معکوس، سود سرمایه گذاری ۱۰ ساله دولت کانادا شروع به افزایش کرد. این رالی در همان زمانی که شاخص سهام توکس کانادا به کف خود رسید، رخ داد.
سناریو 3: USD/CAD، TSX، نرخ بهره اوراق بدهی دو ساله کانادا (نمودار 5)
بازسازی اعتماد و بهبود قیمت سهام توسط سرمایهگذاران بر عکس تمایلشان به سرمایهگذاری در معاملات پرریسک و با بازدهی بالاتر (مانند سهام) نسبت به گزینههای نسبتاً ایمنتر (مانند بند استردادی ریسک کم) نشان داده شد.
این تغییر در تخصیص سرمایه، با وجود تسهیلات پولی بانک مرکزی، باعث افزایش سوددهی شد، زیرا بانک مرکزی کانادا سپس به صورت مجدد به افزایش نرخ بهرهبرداری پرداخت و آن را به 1.00 درصد رساند که در سالهای پیشآمده ثابت ماند.
در طول این مدت، نخست وزیر استیون هارپر تدابیر تنگنظرانهای را برای استحکام مالی دولت در میان بحران مالی جهانی اجرا کرد. سپس بانک مرکزی مسیر خود را عوض کرده و به تاریخ جولای ۲۰۱۵ نرخ به ۰.۵۰ درصد کاهش داد.
به دلیل گسترش سیاست پولی و کاهش قابلیت حمایت سیاست مالی، هم ارز کاد و هم محاسبات بهره اوری محلی آسیب دیدند. همانطور که اتفاق افتاد، کاهش هزینههای دولت در این زمان دشوار، باعث از دست دادن شغل آقای هارپر شد. جاستین ترودو پس از پیروزی در انتخابات عمومی سال ۲۰۱۵، به عنوان نخست وزیر وی را جایگزین کرد.
سناریو ۳: USD/CAD، نرخ سود سالیانه بند ۲ ساله کانادا (نمودار ۶)
سناریو ۴ – سیاست پولی محدود؛ سیاست مالی گسترده میشود.
پس از اعلام پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سال 2016، چشم انداز سیاسی و اقتصادی برای دلار آمریکا مثبت تلقی شد. با کنترل اتاق اوال و هر دو مجلس کنگره توسط حزب جمهوریخواه، بازارها به نتیجه رسیدند که امکان وقوع نوسانات سیاسی به شدت کاهش یافته است.
این اقدامات مالی سازگار با بازار که توسط مردم ترامپ در طول انتخابات پیشنهاد شد، احتمال اجرا شدن آنها را افزایش داد. این شامل کاهش مالیات، لغو مقررات و ساختار زیرساخت است. سرمایه گذاران به نظر می رسید تهدیدات به شروع جنگ تجاری علیه شرکای تجاری برتر مانند چین و منطقه یورو را حداقل برای این مدت نادیده می گرفتند.
در جنبه پولی، مقامات بانک مرکزی در پایان سال ۲۰۱۶ نرخ ها را افزایش دادند و در نظر داشتند که حداقل ۷۵ امتیاز پایه را در طول سال ۲۰۱۷ افزایش دهند.
محدودیتهای مدل ماندل-فلمینگ
برای سالها، مدل IS-LM-BP یا مدل ماندل-فلمینگ (Mundell-Fleming) یک روش برای اندازهگیری تأثیر تغییرات سیاست برای اقتصادهای کوچک باز بود.
در نتیجه، بسیاری از اقتصاددانان معتقدند که اقتصادهایی با مقیاس کافی بزرگ ممکن است به “قوانین” که اقتصادهای “عادی” برخورد دارند، پایبند نباشند و به همین دلیل، مدل IS-LM به عنوان انتخاب شدنی تر در نظر گرفته شد.
اما در دهه گذشته، پژوهشهای جدید نشان دادهاند که چارچوب ارائه شده در مدل IS-LM-BP در واقع وضعیت اقتصاد جهانی معاصر را بهتر از مدل IS-LM تنها بررسی میکند. بدون شک، نظرات در مورد این موضوع در طیف اقتصاددانان وجود دارد.
در نهایت، هیچ چارچوب تحلیلی «قدسی» وجود ندارد که هر بار بازدهی مناسب را به هر حالتی، بدون توجه به متن معاملاتی یا وضعیت سیستم پولی، بدهد. ممکن است زمانهایی وجود داشته باشد که رویدادها واکنش های بازاری را بوجود آورند که به سادگی قابل فهم و توجیه نباشند.
با این حال، عدم داشتن یک چارچوب برای تفسیر نحوه حرکت بازارهای ارزشی فارکس به وسیله سیاست ها و بانک های مرکزی، غیرمسئولانه است. استفاده از مدل ماندل-فلمینگ می تواند به تجار کمک کند تا نویز خبرهای روزانه را فیلتر کرده و بهتر درک و عمل به اطلاعاتی که تأثیری بر روند قیمت بازار ارز دارند، داشته باشند.