- چگونه تدابیر پولی و مالی تأثیری بر بازارهای ارز دارند؟
- مدل ماندل-فلمینگ چیست و چرا برای معامله گران فارکس اهمیت دارد؟
- چگونه تدابیر مالیاتی بانک مرکزی آمریکا (Fed)، بانک مرکزی اروپا (ECB) و بانک کانادا (BOC) بر دلار آمریکا (USD)، یورو (EUR) و دلار کانادا (CAD) تأثیر گذاشته است؟
تاثیر سیاستهای بانک مرکزی بر بازارهای ارز خارجی
در دنیای امروز، بازارهای ارز خارجی (فارکس) به عنوان یکی از بزرگترین بازارهای مالی جهان شناخته میشوند. این بازارها که در آن میلیاردها دلار به صورت روزانه معامله میشود، تحت تأثیر متعددی قرار دارند. یکی از عوامل کلیدی که بر بازارهای ارز خارجی تأثیر میگذارد، تصمیمات و سیاستهای بانکهای مرکزی است.سیاستهای اقتصادی و پولی که بانکهای مرکزی اعمال میکنند، میتوانند اثرات عمدهای بر روند و نوسانات بازارهای ارز داشته باشند. معاملهگران به یک چارچوب نیاز دارند تا بتوانند اطلاعات را تفسیر کرده و تغییرات سیاسی را در هنگام وقوع آنها درک کنند. در نهایت، بعد از مدتی از تلاش، سیاست به سیاست مالی تبدیل میشود. به منظور این کار، معاملهگران فارکس به یک روش نیاز دارند تا اطلاعات و تغییرات سیاسی را در زمینه تغییرات سیاست مالی و تأثیر آن بر نمودارهای سهامداری خود تفسیر کنند. شرکتکنندگان در بازار باید به بیش از سیاست مالی توجه کنند، با این حال. با توجه به اینکه فعالیت بانک مرکزی در دوران رکود بزرگ و پس از آن توجه ویژهای به خود جلب کرده است، سیاست پولی به نظر میرسد تأثیر قوی و دائمی بر بازارها داشته باشد. بنابراین، معاملهگران فارکس نیاز به یک چارچوب قابل اعتماد برای تحلیل همزمان سیاست مالی و پولی دارند. اقتصاددانان یک راه حل فراتر از مدل IS-LM دارند خوشبختانه ، یک چارچوب به نام مدل IS-LM-BP وجود دارد که در واقع به عنوان مدل ماندل-فلمینگ نیز شناخته میشود. این چارچوب به معامله گران ارز امکان میدهد تا تحلیل کنند که چگونه تغییرات در سیاست مالی مانند تغییرات مالیات و هزینههای دولتی و سیاست پولی مانند تغییرات نرخ بهره با هم تعامل کنند و نتایج مختلفی در بازار ایجاد کنند. قبل از ورود به چارچوب، کمی به تاریخچه زمینه مدل Mundell-Fleming میپردازیم. ماندل-فلمینگ یک توسعه از IS-LM است که به عنوان یک مدل تعادلی توسط اقتصاددانان استفاده می شود تا رابطه بین نرخ بهره (نرخ واقعی بهره، "i" در محور عمودی نمودار زیر) و رشد اقتصادی (تولید ناخالص داخلی واقعی، "Y" در محور افقی نمودار) را بررسی کنند. منحنی IS-LM - نرخ بهره و رشد اقتصادی (نمودار ۱) در مدل IS-LM، دو عنصر وجود دارد که به درک مدل Mundell-Fleming کمک میکنند، بدون اینکه به اندازه کافی در عمق ساختار تحصیلی غرق شویم. در ابتدا، منحنی IS نشان میدهد که هرچه نرخ بهره کاهش یابد، فعالیت اقتصادی افزایش مییابد. این قابل درک است: هر چه اعتبار به راحتی تر در دسترس باشد، فعالیت اقتصادی بیشتری رشد خواهد کرد. در مورد دوم، خم LM خمی است که به صورت صعودی است و نشان میدهد که با افزایش فعالیت اقتصادی، سطح نرخ بهره نیز افزایش مییابد. این نیز قابل درک است: فعالیت اقتصادی قوی عاملی برای ایجاد تورم و افزایش درآمدهای بانکی است.مدل IS-LM برای اقتصادهای مدرن مناسب نیست.
چرا مدل IS-LM برای معاملهگران کافی نیست؟
مدل IS-LM یک مفهوم اساسی است که در نهایت منجر به مدل عرض و تقاضای AS-AD کلاسیک میشود. اما مدل IS-LM برای اقتصادهای خودکفا و/یا بسته اعمال میشود؛ این چنین چارچوبی مناسب جهت استفاده در یک دنیای جهانی شده که اقتصادهای باز و وابسته به یکدیگر معمول است، نیست. ما باید به سمت یک چارچوب کاملتر حرکت کنیم.
مدل ماندل-فلمینگ در اقتصادهای باز بهتر عمل می کند.
در اوایل دهه ۱۹۶۰، دو اقتصاددان به نامهای رابرت مندل و جی. مارکوس فلمینگ، بهبودهایی را بر روی مدل ناقص IS-LM ارائه دادند. این بهبودها در ابتدا به صورت مستقل از یکدیگر توسعه یافتند، اما در نهایت به یک ایده یکپارچه تلفیق شدند و مدل IS-LM-BP که به جریان سرمایه اشاره دارد، به وجود آمد.
در مدل IS-LM-BP یا مدل ماندل-فلمینگ، دو محدودیت جریان سرمایه متفاوت وجود دارد. کشورها سرمایهگذاری با سطح بالا یا پایین میبینند. بسته به اینکه کدام یک از این تنظیمات باشد، ترکیب سیاستهای مختلف منجر به واکنشهای متفاوت در بازارها میشود.
به طور کلی، کشورهای توسعه یافته و ارزهای آنها (مانند آمریکا، بریتانیا، منطقه یورو، ژاپن و غیره) قابلیت حرکت سرمایه بالایی دارند. در عوض، بازارهای نوظهور و ارزهای آنها (مانند برزیل، چین، آفریقای جنوبی، ترکیه و غیره) قابلیت حرکت سرمایه کمی دارند.
برای مغز این بحث، ما تنها به اقتصادهای با حرکت بالای سرمایه نگاه خواهیم کرد و به عنوان نتیجه، سعی خواهیم کرد یک چارچوب را برای درک اینکه چگونه ترکیبات مختلف سیاستهای مالی و پولی تأثیر میگذارند را در ارزهای اصلی مانند دلار آمریکا، یورو، پوند بریتانیا و ین ژاپنی، مطرح کنیم.
در یک گزارش تکمیلی، ما پیامدهای مدل ماندل-فلمینگ را از طریق اقتصادهای با حرکت سرمایه کم و تأثیر تغییرات سیاستی بر ارزهای بازارهای نوظهور نشان خواهیم داد.
ترکیبات سیاست متفاوت باعث واکنش های متفاوت در بازارها می شوند.
برای اقتصادهایی با جابجایی سرمایه بالا، عملاً چهار مجموعه مختلف تغییر سیاستی وجود دارد که می تواند واکنشی در بازارهای ارز ایجاد کند. آنها عبارتند از:
- سناریو ۱: سیاست مالی قبلا گسترشی داشته و سیاست پولی انقباضی شده است = مثبت برای واحد پول محلی.
- سناریو ۲: سیاست مالی قبلا محدود کننده بوده و سیاست پولی گسترشی تر میشود = منفی برای واحد پول محلی.
- سناریو ۳: سیاست پولی قبلا گسترشی بوده و سیاست مالی محدودتر میشود = منفی برای واحد پول محلی.
- سناریو ۴: سیاست پولی قبلا محدود کننده بوده و سیاست مالی گسترشی تر میشود = مثبت برای واحد پول محلی.
سناریو 1 - سیاست مالی منفعل؛ سیاست پولی محدود میشود
در تاریخ 2 مه 2019 - پس از تصمیم ارتباطات بازار باز برای نگهداشت نرخ ها در محدوده 2.25-2.50٪ - رییس فدرال رزرو ایالات متحده آمریکا ، جروم پاول ، بیان کرد که فشار نسبتاً ضعیف تورم در اقتصاد "گذاری" است. نتیجه ضمن این بود که در حالی که رشد قیمت کمتر از آنچه مقامات بانک مرکزی امیدوار بودند بود ، به زودی افزایش می یابد.سناریو 2 - سیاست مالی محدود؛ سیاست پولی کاهش می یابد.
بحران مالی جهانی در سال 2008 و رکود بزرگی که پس از آن در سراسر جهان رخ داد، تأثیراتی وسیع را ایجاد کرد و اقتصادهای منطقه مدیترانه را نیز به لرزه درآورد. این امر نگرانیهایی درباره بروز بحران سرانه بدهی در سراسر منطقه را برانگیخت، زیرا نرخ کوپن برندهای ایتالیا، اسپانیا و یونان به سطح های نگران کننده ای افزایش یافت. سرمایهگذاران شروع به از دست دادن اعتماد به توانایی این دولتها برای پرداخت بدهیهای خود کردند و برای به دست آوردن ریسک بالاتری در صورت عدم پرداخت بدهی، بازدهی بالاتری را درخواست کردند. یورو در میان این هرج و مرج به مشکل برخورد کرد و به عنوان شکوها درباره وجود آن در صورت اتفاق بدی که بحران موجب جدایی بیسابقه یک کشور عضو از منطقه یورو شود، ظاهر شد. در آنچه به عنوان یکی از مهمترین لحظات تاریخ مالی تصور میشود، رئیس بانک مرکزی اروپا (ECB)، ماریو دراگی در تاریخ 26 ژوئیه 2012، در یک سخنرانی در لندن، که بسیاری از آن را به عنوان لحظه مضاعف کننده تشکیل شدهاند که ارز تکجانبه را نجات داد، گفت: "ECB آماده است تا هر کاری را برای حفظ یورو انجام دهد. و باور کنید"، او افزود: "این کار بسیاری را آرام کرد و به بازارهای اقلام بورسی اروپا کمک کرد تا به نرخ بالاتر برگرداند."
بانک مرکزی اروپا (ECB) همچنین یک برنامه خرید باند با نام OMT (برای "معاملات پولی مستقیم") ایجاد کرد. هدف از این برنامه کاهش استرس در بازارهای بدهی سرمایه دولتی بود و به دولتهای منطقه یورو در وضعیت مشکل کمک می کرد.
در حالی که هرگز از OMT استفاده نشد، تنها آمادگی وجود آن کمک کرد تا سرمایه گذاران نگران روحیه از دست می دادند. در همان زمان، بسیاری از کشورهای منطقه یورو در وضعیت مشکل تدابیر سختی را برای استحکام مالی دولت به خرج دادند.
هرچند که ابتدا یورو به دلیل کاهش نگرانیها درباره فروپاشی آن ارتفاع پیدا کرد، اما در طول سه سال متعاقب، ارز اروپایی به طور قابل توجهی نسبت به دلار آمریکا ارزش خود را از دست داد.
تا مارس ۲۰۱۵، بیش از ۱۳ درصد از ارزش آن را از دست داده بود. با بررسی ساختار پولی و مالی، مشخص میشود که چرا این اتفاق افتاده است.
سناریو 2: یورو از راحتی استمرار میبازد - چنانچه ترس از ناپایداری متوقف شود، بهرهوری اوراق سرمایهای ملی کاهش مییابد (نمودار 3)
سناریو 2: کاهش یورو و بازده بانک مرکزی تحمل سرمایه (نمودار 4)