روند چیست؟
روند، جهت کلی یک بازار یا قیمت دارایی است. در تحلیل تکنیکال، روندها با استفاده از خطوط روند یا پرایس اکشن شناسایی میشوند که زمانی خود را نشان می دهند که قیمت در حال ایجاد سقف های بالاتر و کف های بالاتر (یک روند صعودی)، یا سقف های پایین تر و کف پایین تر (یک روند نزولی) باشد. بسیاری از معامله گران ترجیح می دهند در همان جهت روند معامله کنند، در حالی که دوستانی که خلاف روند هستند به دنبال شناسایی برگشت ها یا معامله بر خلاف روند هستند. روند های صعودی و نزولی در همه بازارها از جمله سهام، اوراق قرضه و آتی می توانند رخ دهد. روندها همچنین در داده ها نیز می توانند رخ دهد، مثل زمانی که داده های ماهانه اقتصادی از ماهی به ماه دیگر افزایش یا کاهش می یابد. سر فصلها- روند، جهت کلی قیمت یک بازار یا یک دارایی است.
- روندهای صعودی از طریق بالا رفتن عدد داده ها، همچون سقف های بالاتر و کف های بالاتر، مشخص می شوند.
- روند های نزولی از طریق داده های کاهشی مشخص می شوند، همچون سقف های پایین تر و کف های پایین تر.
- بسیاری از معامله گران ترجیح می دهند در همان جهت روند معامله کنند و سعی می کنند از ادامه یافتن روند سود ببرند.
- پرایس اکشن، خطوط روند و اندیکاتورهای تکنیکال همگی ابزارهایی هستند که می توانند به شناسایی روند کمک کنند و برگشت روند را هشدار دهند.
عملکرد روندها چگونه است؟
معامله گران می توانند یک روند را با استفاده از اشکال مختلف تحلیل تکنیکال، از جمله خطوط روند، پرایس اکشن و اندیکاتورهای تکنیکال شناسایی کنند. به عنوان مثال، خطوط روند ممکن است جهت یک روند را نشان دهند در حالی که اندیکاتور RSI برای نشان دادن قدرت یک روند در یک نقطه از زمان طراحی شده است. نشانه روند صعودی، افزایش کلی قیمت ها است. هیچ چیز برای مدت طولانی یکراست به سمت بالا نمی رود، بنابراین همیشه نوساناتی وجود خواهد داشت، اما جهت کلی باید رو به بالا باشد تا بتوان آن را یک روند صعودی در نظر گرفت. کف های اخیر باید بالاتر از کف های قبلی باشند، و همین امر در مورد سقف ها نیز صدق می کند. هنگامی که این ساختار شروع به شکسته شدن از پایین کرد، احتمالا سوخت موتور روند صعودی رو به اتمام بوده و ممکن است برگشت روند و نزولی شدن آن در دستور کار باشد. روندهای نزولی از کف های پایین تر و سقف های پایین تر تشکیل شده اند. هر چند روند افزایشی است، اما معامله گران ممکن است تصور کنند که تا زمانی که شواهدی مبنی بر خلاف آن وجود نداشته باشد، روند ادامه خواهد داشت. شواهد میتوانند شامل کف ها یا سقف های پایین تر، رفتن قیمت به زیر خط روند، یا نزولی شدن اندیکاتور های تکنیکال باشد. زمانی که روند افزایشی است، معامله گران بر خرید تمرکز می کنند و تلاش می کنند از افزایش مداوم قیمت ها سود بزنند. هنگامی که روند کاهشی می شود، معامله گران بیشتر بر فروش دارایی یا پوزیشن فروش تمرکز می کنند و تلاش می کنند تا ضرر را به حداقل برسانند یا از کاهش قیمت سود بزنند. بیشتر (نه همه) روند های نزولی در یک نقطه ای بر می گردند، بنابراین با ادامه کاهش قیمت، معامله گران بیشتر و بیشتری از راه می رسند که معتقدند قیمت کم کم دارد ارزنده می شود و بنابراین برای خرید کردن وارد عمل می شوند. این می تواند منجر به شکل گیری دوباره یک روند صعودی شود. سرمایه گذاران بنیادی نیز می توانند از روندها استفاده کنند. این شکل از تحلیل به تغییرات ایجاد شده در درآمد، سود شرکت ها یا سایر معیارهای کسب و کار و اقتصادی می پردازد. برای مثال، تحلیل گران بنیادی ممکن است به دنبال کشف روند هایی در سود سهم و رشد درآمد شرکت باشند. اگر درآمد در چهار فصل گذشته رشد داشته باشد، نشان دهنده یک روند مثبت یا صعودی است. با این حال، اگر درآمد شرکت در چهار فصل گذشته کاهش داشته باشد، نشان دهنده یک روند منفی یا نزولی است. به عدم وجود یک روند (دوره زمانی که در آن پیشروی کلی افزایشی یا کاهشی کمی در قیمت ها وجود دارد) در یک دوره زمانی، دوره معاملاتی رنج یا بی روند گویند.استفاده از خطوط روند
یک راه متداول برای شناسایی روند ها استفاده از خطوط روند است که سقف ها (روند نزولی) یا کف ها (روند صعودی) را به هم وصل می کند. روندهای صعودی مجموعه ای از کف های بالاتر را به هم وصل می کند و اینگونه یک سطح حمایتی را برای قیمت ایجاد می کنند. روندهای نزولی مجموعه ای از سقف های پایین تر را به هم متصل می کنند و یک سطح مقاومتی را برای قیمت ایجاد می کنند. این خطوط روند علاوه بر حمایت و مقاومت، جهت کلی روند را نیز نشان می دهند. هر چند خطوط روند برای نشان دادن جهت کلی قیمت بسیار با کیفیت عمل می کنند، اما اغلب نیاز به ترسیم مجدد دارند. به عنوان مثال، در طول یک روند صعودی، قیمت ممکن است به زیر خط روند برود، اما چنین چیزی لزوما به معنای پایان روند نیست. ممکن است قیمت به زیر خط روند حرکت کند و سپس به افزایش خود مجدد ادامه دهد. در چنین حالتی، خط روند ممکن است نیاز به ترسیم مجدد داشته باشد تا پرایس اکشن جدید را بهتر بتواند منعکس کند. برای تعیین روند نباید فقط به خطوط روند اتکا کرد. بیشتر تحلیل گران معمولا به پرایس اکشن و سایر اندیکاتور های تکنیکال نیز نگاه می کنند تا بتوانند تشحیص دهند که آیا روند رو به پایان است یا خیر. در مثال بالا، افت قیمت به زیر خط روند لزوماً سیگنال فروش نیست، اما اگر قیمت به پایینتر از کف قبلی برسد و/یا اندیکاتور های تکنیکال نزولی شده باشند، ممکن است اینطور باشد.نمونه ای از روند و خط روند
نمودار زیر یک خط روند افزایشی را به همراه یک RSI نشان می دهد که هر دو روند قوی را نشان می دهند. در حالی که قیمت در حال نوسان کردن است، پیشروی کلی قیمت به سمت بالا است. روند صعودی کم کم شروع به از دست دادن قدرت حرکت خود می کند و فشار فروش آغاز می شود. اندیکاتور RSI به زیر 70 می رسد و به دنبال آن یک کندل بسیار بزرگ نزولی می خورد که قیمت را به روی خط روند می کشاند. روز بعد زمانی که قیمت با یک گپ زیر خط روند بازگشایی شد، حرکت به سمت قیمت های پایین تر تأیید شد. از این سیگنال ها می شد برای خروج از پوزیشن خرید استفاده کرد، زیرا شواهدی بودند مبنی بر تغییر روند. حتی پوزیشن فروش نیز می توانست گرفته شود. با کاهش بیشتر قیمت، کم کم خریداران علاقه مند به خرید در قیمت پایین تر جذب بازار می شوند. خط روند دیگری (ترسیم نشده) نیز می توانست در امتداد کاهش قیمت ترسیم شود تا علامتی برای این باشد که چه زمانی ممکن است یک جهش قیمت در دستور کار باشد. این خط روند تقریباً در اواسط فوریه شکسته شد چرا که قیمت با زدن یک کف دوقلو به سرعت بالا آمد.عوامل شکلگیری روندها
عوامل متعددی باعث تاثیر روی ارزش ارز کشورها، سهام، کالاها و انرژی میشوند به طور کلی این عوامل را میتوان در 4 دسته قرار داد. این عامل ها عبارتند از:- دولت،
- معاملات و تراکنش های بین المللی،
- انتظارات/سفته بازی
- و نیز عرضه و تقاضا.
- هر گونه فعالیت اقتصادی می تواند باعث شکل گیری روندها شود چه در جهت مثبت چه در جهت منفی
- سیاست دولت و رویدادهای ژئوپلیتیکی عواملی هستند که می توانند منجر به ثبات یا بی ثباتی بازارها شوند.
- انتظارات فعالان بازار و موازنه عرضه و تقاضا نیز از دیگر عوامل مهم شکل گیری روندها است.