کاربرد چرخه های زمانی در تحلیل تکنیکال فارکس

کاربرد چرخه های زمانی در تحلیل تکنیکال فارکس

کاربرد چرخه های زمانی در تحلیل تکنیکال فارکس

فهرست مطالب

چرخه های زمانی یک رویداد است مانند چرخه زمانی طبیعت که شامل 12 ماه و 4 فصل است که به طور منظم تکرار می شود.چرخه های زمانی در بازارهای مالی مانند بازار فارکس نیز وجود دارد که شامل رکود بازار و کف های قیمتی و صعود بازار و سقف های قیمتی می شود که به طور منظم تکرار می شوند.چرخه زمانی و چرخه های قیمتی بخشی از تجزیه تحلیل بازار فارکس است و نیروهای محرک چرخه ها باعث حرکت قیمت و تکرار بیشترین و کمترین قیمت ها طی بازه های زمانی مشخصی می شوند.

چرخشی بودن امور مالی بی‌شباهت به تاریخ نیست. به قول «مارک تواین» (Mark Twain)، نویسنده و طنزپرداز آمریکایی، «تاریخ خودش را تکرار نمی‌کند اما قافیه‌هایی مشابه می‌سازد.» به عبارت دیگر، درست است که وقایع، دقیقا به همان شکل گذشته تکرار نمی‌شوند اما الگوی مشابهی در میان همه آنها وجود دارد.

اگر با نمودار لگاریتمی آشنایی نداری پیشتهاد میکنم آموزش فارکس ما را مشاهده کنید تا با تمامی توضیحات و آموزشهای آن آشنا شوید.

آشنایی با چرخه های زمانی در تحلیل تکنیکال

چرخه های زمانی و چرخه های قیمتی برای پیشبینی نقطه عطف و زمان تغییر جهت روند بازار استفاده می شوند.برای به دست آوردن طول چرخه از کف های قیمتی بازار استفاده می کنیم زیرا بازارهای مالی مثل فارکس تا زمانی که نیروی محرکه قوی برای صعود قیمت نداشته باشند غالبا میل به نزول قیمت دارند و همیشه نیروی محرکه افزایش قیمت در بازار وجود ندارد.

پس اگر بازه زمانی بین دو کف قیمت یعنی از زمانی که قیمت یک سهم یا جفت ارز دچار رکود شده است سپس پیشروی کرده تا دوباره به رکود قیمت برسد را محاسبه کنیم طول یک چرخه های زمانی را به دست آورده ایم و میتوانیم زمان رکود قیمت بعدی را برای ورود به بازار در جهت پیشروی قیمت پیشبینی کنیم.

شاید دلسرد کننده باشد اما چرخه های زمانی و چرخه های قیمتی همیشه در بازار پایدار نیستند.با اینکه شواهدی وجود دارد که نشان میدهد تاریخ تکرار می شود اما در برخی مواقع با بازگشت قیمت ممکن است یک چرخه نیز تغییر کند یا برای یک بازه زمانی ناپدید شود اما نمیتوان گفت به این دلیل که چرخه ها تغییر میکنند استفاده از آن ها مفید نیست بلکه همچنان در کنار استفاده از دیگر روش های تحلیل تکینکال محاسبه چرخه ها برای یافتن نقطه عطف بازار روش معقولی است.

 

ویژگی توضیح
تعریف چرخه های زمانی تکرار دوره های نسبتا منظم رکود و صعود قیمت در بازارهای مالی (مثل فارکس) که بین کف ها و سقف های قیمتی در بازه های زمانی مشخص شکل می گیرند.
رابطه چرخه زمانی و چرخه قیمتی چرخه زمانی به فاصله زمانی بین کف ها و سقف ها اشاره دارد و چرخه قیمتی به دامنه نوسان قیمت؛ هر دو در کنار هم برای شناسایی نقاط عطف بازار استفاده می شوند.
کاربرد اصلی در فارکس پیش بینی زمان احتمالی تغییر جهت روند (نقطه عطف) برای برنامه ریزی بهتر ورود و خروج از معاملات.
مبنای محاسبه طول چرخه معمولا فاصله زمانی بین دو کف متوالی به عنوان طول چرخه در نظر گرفته می شود؛ سقف های قیمتی در میان این دو کف تشکیل می شوند.
پایداری چرخه ها چرخه ها کاملا ثابت نیستند؛ ممکن است جابجا، کوتاه، بلند یا برای مدتی محو شوند، اما همچنان در کنار سایر ابزارهای تحلیل تکنیکال مفیدند.

چرخه زمانی کامل در بازار فارکس

تصویر زیر یک چرخه کامل با طول 100 روز را نشان می دهد:

  • سقف قمت:قله اول در روز 25ام و قله دوم در روز 125ام ظاهر شده است. (125 – 25 = 100)
  • کف قیمت:قعر چرخه اول در روز 75ام و قعر چرخه دوم در روز 175ام (همچنین 100 روز بعد)ظاهر شده است.
  • بازگشت قیمت:توجه داشته باشید که چرخه از محور X در روز 50 ، 100 و 150 عبور می کند ، که هر 50 نقطه یا نیم چرخه است.
چرخه های زمانی کامل

در تصویر بالا یک چرخه کامل با تمام فاکتورها نشان داده شده است.هر فاکتور دارای معانی زیر است:

  • Crest:سقف قیمت(قله)
  • Trough:کف قیمت(قعر)
  • Phase:موقعیت چرخه در یک مقطع زمانی خاص(روز 20ام در 0.95)
  • Inflection Point:نقطه عطف محلی که چرخه محور زمان را قطع می کند.(بازگشت قیمت)
  • Amplitude:ارتفاع چرخه از محور زمان(قیمت)
  • Length:فاصله قله تا قله یا قعر تا قعر(طول چرخه)

این ایده آل ترین حالت یک چرخه است که سقف ها و کف های قیمتی با طول و ارتفاع یکسان در چرخه زمانی وجود دارد.اما معمولا نمیتوان در بازارا یک چرخه کامل به این صورت پیدا کرد.

ویژگی اصطلاح انگلیسی توضیح در بازار فارکس
سقف قیمت Crest بالاترین نقطه نوسان قیمت در یک چرخه؛ بعد از این نقطه معمولا بازار وارد فاز اصلاح یا نزول می شود.
کف قیمت Trough پایین ترین نقطه نوسان قیمت در چرخه؛ جایی که اغلب موج جدید صعود یا برگشت قیمت آغاز می شود.
موقعیت در چرخه Phase نشان می دهد قیمت در کدام بخش از چرخه قرار دارد؛ مثلا روز ۲۰ یک چرخه ۱۰۰ روزه با دامنه مشخص نوسان.
نقطه عطف / بازگشت Inflection Point نقطه ای که منحنی چرخه محور زمان را قطع می کند و جهت حرکت از صعود به نزول یا برعکس تغییر می کند؛ همان زمان تقریبی برگشت روند.
دامنه نوسان قیمت Amplitude فاصله عمودی منحنی چرخه از محور زمان (میانگین قیمت) که شدت نوسان قیمت را نشان می دهد.
طول چرخه Length فاصله زمانی بین دو کف متوالی یا دو سقف متوالی (مثلا ۱۰۰ روز بین دو کف یا دو سقف).

چرخه‌های زمانی در بازار فارکس چه کاربردی دارند؟

چرخه‌های زمانی در بازار فارکس، ابزاری برای تخمین «زمان‌های محتملِ تغییر جهت قیمت» هستند، نه ابزاری برای پیش‌گویی قطعی آینده. در واقع شما به‌جای اینکه تنها به شکل ظاهری نمودار و سطوح قیمتی تکیه کنید، بُعد زمان را هم وارد تحلیل می‌کنید و بررسی می‌کنید که آیا بازار تمایل دارد در فواصل زمانی تقریباً منظم، کف‌ها یا سقف‌های مهمی بسازد یا خیر. کاربرد اصلی چرخه‌های زمانی در فارکس این است که به معامله‌گر یک «پنجره زمانی احتمالی» می‌دهد تا در آن بازه، با دقت بیشتری منتظر شکل‌گیری ستاپ‌های پرایس‌اکشن، الگوهای کندلی و واکنش به سطوح مهم باشد.

برای مثال، فرض کنید نمودار روزانه جفت‌ارز EURUSD را بررسی می‌کنید. در گام اول چند کف مهم را که بازار از آن‌ها برگشت‌های قابل‌توجهی انجام داده، علامت‌گذاری می‌کنید؛ مثلاً سه کف متوالی که هر بار بعد از آن، قیمت حداقل چند صد پیپ رشد کرده است. در گام دوم فاصله زمانی بین این کف‌ها را اندازه می‌گیرید؛ مثلاً متوجه می‌شوید که فاصله کف اول تا دوم حدود ۱۲ روز معاملاتی بوده و فاصله کف دوم تا سوم هم تقریباً ۱۲ روز است. در گام سوم، همان فاصله ۱۲ روزه را روی نمودار به سمت آینده منتقل می‌کنید و در این نقاط، خطوط عمودی رسم می‌نمایید تا ببینید در آن حوالی، بازار تمایل دارد دوباره کف‌سازی کند یا خیر. اگر کف بعدی EURUSD واقعاً در نزدیکی همان محدوده زمانی شکل گرفته باشد، عملاً یک چرخه زمانی ساده را شناسایی کرده‌اید که می‌تواند در تحلیل‌های بعدی به شما کمک کند.

همین منطق را می‌توان روی نمادهایی مثل XAUUSD (طلا) یا GBPUSD نیز به‌کار برد. فرض کنید روی نمودار روزانه XAUUSD سه بار مشاهده می‌کنید که بعد از هر اصلاح نزولی، طلا تقریباً هر ۱۰ تا ۱۲ روز یک‌بار کف‌سازی کرده و سپس وارد موج صعودی جدید شده است. شما ابتدا این کف‌ها را مشخص می‌کنید، فاصله زمانی بین آن‌ها را می‌سنجید و سپس همان فاصله را به آینده منتقل کرده و خطوط عمودی رسم می‌کنید. وقتی قیمت به محدوده زمانی پیش‌بینی‌شده نزدیک می‌شود، به‌جای ورود عجولانه، منتظر می‌مانید تا مثلاً تشکیل یک ناحیه حمایت، واکنش به سطح فیبوناچی، یا یک الگوی کندلی پرایس‌اکشنی (مانند Pin Bar یا Engulfing) را در همان حوالی ببینید. در این حالت، چرخه زمانی به تنهایی سیگنال ورود نیست، بلکه صرفاً به شما می‌گوید «احتمال دارد در این بازه زمانی، بازار دوباره آماده چرخش باشد».

نکته بسیار مهم این است که چرخه‌های زمانی در فارکس ابزار «دقیق و ریاضی‌وار» نیستند؛ یعنی قرار نیست هر ۱۲ روز دقیقاً در همان روز یک کف جدید شکل بگیرد. بهتر است این اعداد را به‌عنوان محدوده‌ای تقریبی ببینیم؛ مثلاً بگوییم: «در بازه ۱۰ تا ۱۴ روز بعد از کف قبلی، احتمال شکل‌گیری یک ناحیه حمایتی جدید بیشتر است». به زبان ساده، چرخه زمانی به ما یک پنجره زمانی احتمالی می‌دهد تا در آن بازه هوشیارتر باشیم و برای پیدا کردن ستاپ‌های پرایس‌اکشن آماده شویم، نه اینکه صرفاً با رسیدن تاریخِ مشخص، بدون هیچ تأیید قیمتی وارد معامله شویم.

از دید یک معامله‌گر حرفه‌ای، کاربرد عملی چرخه‌های زمانی زمانی به حداکثر می‌رسد که در کنار سایر اجزای تحلیل تکنیکال استفاده شود: روند غالب، نواحی حمایت و مقاومت، ساختار بازار (HH/HL یا LH/LL)، و مدیریت ریسک. همچنین چرخه‌ها ثابت و دائمی نیستند؛ ممکن است مدتی روی EURUSD یک چرخه ۱۲ روزه نسبتاً منظم مشاهده کنید، اما بعد از تغییر شرایط بنیادی یا افزایش نوسانات، این الگو به‌هم بخورد. به همین دلیل، لازم است نتایج استفاده از چرخه‌های زمانی را در ژورنال معاملاتی خود ثبت کنید، به‌صورت دوره‌ای آن‌ها را بازبینی کنید و هرجا که چرخه دیگر با واقعیت بازار هم‌خوانی ندارد، آن را به‌روزرسانی یا کنار بگذارید. به این ترتیب، چرخه‌های زمانی به‌جای تبدیل شدن به یک ابزار خشک و خرافی، در قالب بخشی منطقی و پویا از سیستم معاملاتی شما عمل خواهند کرد.

استراتژی عملی معامله با چرخه‌های زمانی

استفاده از چرخه‌های زمانی زمانی واقعاً کاربردی و قابل‌اتکا می‌شود که آن را تبدیل به یک «استراتژی عملی» کنید، نه فقط یک ابزار تزئینی روی چارت. در استراتژی عملی با چرخه‌ها، هدف این نیست که نقطه دقیق چرخش بازار را حدس بزنید، بلکه شما به‌دنبال ساختن یک «بازه زمانی محتمل» هستید تا در آن محدوده با دقت بیشتری منتظر ستاپ‌های پرایس‌اکشن، واکنش به سطوح حمایت/مقاومت و تأیید سایر ابزارها بمانید. به زبان ساده، چرخه زمانی به شما می‌گوید: «احتمالاً حوالی این تاریخ، بازار دوباره در موقعیت جالبی برای تصمیم‌گیری قرار می‌گیرد».

برای ساخت این استراتژی، ابتدا باید روی یک نماد مشخص و تایم‌فریم ثابت (مثلاً EURUSD در تایم‌فریم روزانه) چند کف یا سقف مهم را شناسایی کنید که بعد از آن‌ها حرکت‌های معناداری در قیمت رخ داده است. سپس فاصله زمانی بین این نقاط را اندازه‌گیری می‌کنید؛ اگر مثلاً دو یا سه بار پشت‌سرهم مشاهده کردید که کف‌ها با فاصله تقریبی ۱۰ تا ۱۲ روز شکل گرفته‌اند، می‌توانید از همین «فاصله غالب» برای پروژه‌کردن چرخه به آینده استفاده کنید. حالا در تاریخ‌های بعدی که بر اساس این فاصله زمانی به‌دست می‌آید، دقیق‌تر به رفتار قیمت نگاه می‌کنید و ورود را منوط به شکل‌گیری یک ستاپ معتبر در همان حوالی می‌دانید.

نکته کلیدی در استراتژی عملی این است که چرخه‌ها هرگز به‌تنهایی معیار ورود و خروج نیستند. شما باید این پنجره زمانی را با جهت روند، ساختار سقف–کف، نواحی مهم تکنیکال و مدیریت ریسک حرفه‌ای ترکیب کنید. همچنین بهتر است نتایج استفاده از چرخه‌ها را در ژورنال معاملاتی ثبت کنید تا بعد از چند ماه متوجه شوید که این روش روی کدام نمادها و در چه شرایطی کارایی بیشتری دارد. به این ترتیب، چرخه‌های زمانی از یک ایده تئوریک، به یک جزء کاربردی و قابل‌سنجش از سیستم معاملاتی شما تبدیل خواهند شد.

چطور با چرخه‌های زمانی در فارکس معامله کنیم؟ (استراتژی کاربردی)

برای معامله با چرخه‌های زمانی در فارکس، می‌توان یک فرآیند مرحله‌به‌مرحله تعریف کرد تا تصمیم‌گیری شما ساختارمند و قابل تکرار باشد. ابتدا نماد و تایم‌فریم را مشخص کنید؛ مثلاً EURUSD یا GBPUSD در تایم‌فریم روزانه. سپس چند کف یا سقف مهم را که بازار بعد از آن‌ها برگشت‌های جدی داشته، روی چارت علامت بزنید. این نقاط باید از نظر تکنیکال معنادار باشند، نه صرفاً نوسانات کوچک درون‌روزی.

در مرحله بعد، فاصله زمانی بین این کف‌ها یا سقف‌ها را می‌سنجید؛ فرض کنید بین سه کف متوالی در EURUSD تقریباً ۱۲ روز فاصله زمانی وجود دارد. حالا همین ۱۲ روز را به‌صورت عمودی به آینده منتقل می‌کنید و در آن تاریخ‌ها با استفاده از Vertical Line یا Cycle Lines روی چارت علامت‌گذاری انجام می‌دهید. این خطوط، نقش «یادآور زمانی» را برای شما دارند که مثلاً: «احتمال دارد حوالی این تاریخ، بازار دوباره در موقعیت جالبی برای کف‌سازی قرار بگیرد».

از اینجا به بعد، استراتژی کاربردی شما فعال می‌شود. شما با نزدیک شدن قیمت به این پنجره زمانی، شروع می‌کنید به زیر نظر گرفتن ستاپ‌های پرایس‌اکشن، رفتار قیمت روی سطوح حمایت/مقاومت و سیگنال‌های اندیکاتورهای تأییدکننده مثل RSI، Stochastic یا DPO. اگر در همان محدوده زمانی، یک الگوی برگشتی معتبر در جهت تحلیل شما شکل گرفت، ورود منطقی است؛ در غیر این صورت، صرفاً به این دلیل که «چرخه زمانی رسیده» نباید وارد معامله شوید. در نهایت، حد ضرر، حد سود و حجم معامله را مطابق با پلن مدیریت ریسک خود تنظیم می‌کنید تا چرخه‌ها به‌جای افزایش هیجان، به نظم و انضباط معاملاتی شما کمک کنند.

چرخه + روند

در استراتژی «چرخه + روند»، چرخه زمانی در خدمت روند قرار می‌گیرد، نه برعکس. گام اول، تشخیص جهت روند غالب است؛ این کار را می‌توانید با استفاده از میانگین متحرک (MA) یا صرفاً با تحلیل ساختار سقف–کف‌ها انجام دهید. اگر سقف‌ها و کف‌های صعودی (Higher High / Higher Low) دارید یا قیمت بالای یک MA مهم (مثلاً MA50 یا MA100) قرار دارد، روند را صعودی در نظر می‌گیرید؛ در روند نزولی، وضعیت برعکس است. تا زمانی که این تصویر کلان مشخص نشده باشد، کار با چرخه‌ها می‌تواند شما را به سمت معاملات خلاف‌جهت و پرریسک هدایت کند.

بعد از مشخص شدن جهت روند، چرخه‌های زمانی را بر اساس کف‌ها در جهت روند رسم می‌کنید. فرض کنید در یک روند صعودی روی GBPUSD چند بار مشاهده کرده‌اید که بازار تقریباً هر ۱۴ روز یک‌بار، کف‌های بالاتری می‌سازد و سپس موج صعودی بعدی را آغاز می‌کند. شما فاصله بین این کف‌ها را اندازه گرفته، آن را به آینده منتقل می‌کنید و در تاریخ‌های بعدی، خطوط عمودی رسم می‌کنید. این خطوط یادآور این نکته هستند که «ممکن است در این بازه زمانی، یک کف جدید و جذاب در جهت روند صعودی شکل بگیرد».

در مرحله سوم، وقتی قیمت به پنجره زمانی پیش‌بینی‌شده نزدیک می‌شود، به‌دنبال ستاپ‌های پرایس‌اکشن یا الگوهای برگشتی در جهت روند می‌گردید. در روند صعودی، این می‌تواند یک الگوی کندلی صعودی مثل Pin Bar صعودی، Engulfing صعودی، یا شکست مجدد یک مقاومت که تبدیل به حمایت شده است باشد. اگر قیمت هم‌زمان در نزدیکی یک ناحیه حمایت معتبر باشد، احتمال موفقیت ستاپ بیشتر می‌شود. در این استراتژی، ورود صرفاً بر اساس «رسیدن زمان» نیست، بلکه ترکیب «زمان + موقعیت مکانی قیمت + ساختار روند» ملاک عمل است.

برای مدیریت ریسک در این استراتژی، حد ضرر معمولاً زیر کف قبلی قرار می‌گیرد (در روند صعودی) تا اگر چرخه عمل نکرد و بازار ساختار صعودی خود را شکست، از معامله خارج شوید. حد سود را می‌توان روی مقاومت بعدی یا بر اساس نسبت ریسک به ریوارد مشخص (مثلاً ۱:۲ یا ۱:۳) تنظیم کرد. در روندهای نزولی، منطق کاملاً معکوس است؛ چرخه‌ها را بر اساس سقف‌های پایین‌تر، در جهت روند نزولی می‌سازید و در پنجره زمانیِ رسیدن به سقف جدید، به‌دنبال ستاپ‌های فروش می‌گردید.

چرخه + اسیلاتور (RSI / Stoch / DPO)

در استراتژی «چرخه + اسیلاتور»، چرخه زمانی با رفتار اسیلاتورها ترکیب می‌شود تا نقاط احتمالی چرخش، فیلتر و دقیق‌تر شوند. فرض کنید روی EURUSD یک چرخه ۱۲ روزه بین کف‌ها شناسایی کرده‌اید و تاریخ احتمالی کف بعدی را با خط عمودی روی چارت علامت زده‌اید. وقتی قیمت به آن محدوده زمانی نزدیک می‌شود، چک می‌کنید که آیا اسیلاتورهایی مثل RSI، Stochastic یا DPO در وضعیت اشباع فروش یا حداقل در نزدیکی کف‌های قبلی خود قرار گرفته‌اند یا نه. اگر این هم‌زمانی رخ دهد، احتمال این‌که بازار در آن حوالی یک کف جدید بسازد، افزایش می‌یابد.

برای مثال، اگر در نزدیکی تاریخ چرخه، RSI در محدوده زیر ۳۰ قرار گرفته و هم‌زمان یک واگرایی مثبت (کف جدید قیمت، اما کف بالاتر در RSI) شکل گرفته باشد، این وضعیت می‌تواند تأیید اضافه‌ای برای سناریوی صعودی شما باشد. Stochastic نیز در نواحی اشباع فروش (مثلاً زیر ۲۰) در همان بازه زمانی می‌تواند هشدار مشابهی به شما بدهد. در این استراتژی، چرخه زمانی مشخص می‌کند «کی باید حساس شویم»، و اسیلاتور نشان می‌دهد «آیا قیمت در این زمان واقعاً در شرایط فرسودگی روند قبلی قرار دارد یا خیر».

بالعکس، برای سقف‌های چرخه نیز همین منطق برقرار است. وقتی چرخه نشان می‌دهد احتمال تشکیل سقف جدید در یک بازه زمانی خاص زیاد است، شما به‌دنبال اشباع خرید، واگرایی منفی یا شکست مومنتوم در اسیلاتورها می‌گردید. اگر مثلاً در XAUUSD چرخه زمانی به محدوده سقف نزدیک شده و RSI بالای ۷۰ قرار دارد، در حالی که قیمت سقف جدیدی ساخته اما RSI سقف پایین‌تری ثبت کرده، می‌توان این وضعیت را به‌عنوان هشدار ضعف در روند صعودی تلقی کرد و به‌دنبال ستاپ‌های فروش یا حداقل خروج از معاملات خرید بود.

نکته مهم این است که اسیلاتورها نیز خطاناپذیر نیستند؛ ممکن است مدت زیادی در اشباع خرید/فروش باقی بمانند یا واگرایی‌ها برای مدتی طولانی ادامه پیدا کنند. بنابراین حتی در استراتژی چرخه + اسیلاتور هم، ورود نهایی باید با تأیید پرایس‌اکشن، ساختار روند و سطوح کلیدی همراه باشد. حد ضرر و حد سود نیز دقیقاً مانند استراتژی قبلی، باید بر اساس ساختار بازار و نسبت ریسک به ریوارد منطقی تنظیم شود تا چرخه‌ها و اسیلاتورها به ابزارهایی برای نظم بیشتر، نه هیجان بیشتر تبدیل شوند.

اندیکاتور DPO در MetaTrader 4/5

اندیکاتور DPO (Detrended Price Oscillator) ابزاری است که تلاش می‌کند «مولفه روند بلندمدت» را از قیمت حذف کند تا چرخه‌های کوتاه‌مدت‌تر واضح‌تر دیده شوند. در نسخه استاندارد MetaTrader 4 و MetaTrader 5، معمولاً DPO به‌صورت پیش‌فرض در لیست اندیکاتورهای داخلی وجود ندارد و لازم است آن را به‌صورت اندیکاتور سفارشی (Custom Indicator) اضافه کنید؛ البته بعضی بروکرها ممکن است بسته‌ای از اندیکاتورهای اضافی را همراه با پلتفرم ارائه دهند که در آن DPO هم موجود باشد. در حالت عادی، فایل اندیکاتور با پسوند ‎.mq4 یا ‎.ex4 (در MT4) و ‎.mq5 یا ‎.ex5 (در MT5) به پوشه Indicators اضافه می‌شود و پس از ری‌استارت متاتریدر، در Navigator قابل مشاهده است.

بعد از نصب، DPO را روی چارت نماد مورد نظر (مثلاً EURUSD یا XAUUSD) اعمال می‌کنید و با تنظیم دوره (Period) سعی می‌کنید چرخه‌های قیمتی را بهتر ببینید. دوره‌های کوتاه‌تر، نوسانات ریزتر را نشان می‌دهد و دوره‌های بلندتر، چرخه‌های بزرگ‌تر را برجسته می‌کند. تریدرهایی که با چرخه‌های زمانی کار می‌کنند معمولاً از DPO برای شناسایی فاصله‌های تکرارشونده بین قله‌ها و دره‌های این اندیکاتور استفاده می‌کنند تا به تخمین اولیه از طول چرخه برسند.

برای نشانه‌گذاری چرخه‌ها روی خود چارت قیمت در MetaTrader، می‌توانید از Vertical Line یا حتی ابزار Cycle Lines (در صورت در دسترس بودن در نسخه شما یا با کمک اندیکاتورهای کمکی) استفاده کنید. کافی است دو کف مهم را روی چارت مشخص کرده، فاصله زمانی بین آن‌ها را در نوار وضعیت (Status Bar) یا با نگاه‌کردن به تاریخ/شماره کندل‌ها به دست آورید، سپس در آینده هر بار همین فاصله را تکرار کرده و در آن نقاط خطوط عمودی رسم کنید. این خطوط عمودی کمک می‌کنند تا هنگام نزدیک شدن بازار به «زمان‌های مهم»، سریع‌تر متوجه شوید و چارت را از نزدیک‌تر زیر نظر بگیرید. در عمل، این کار ترکیبی از DPO برای تخمین چرخه و ابزار خطوط عمودی برای سازماندهی بصری زمان روی چارت است.

اندیکاتور DPO در TradingView

در پلتفرم TradingView، دسترسی به اندیکاتور DPO معمولاً ساده‌تر است. کافی است روی گزینه Indicators کلیک کرده و در نوار جست‌وجو عبارت «Detrended Price Oscillator» یا «DPO» را بنویسید. در بسیاری از قالب‌ها، یک نسخه Built-in از DPO موجود است و علاوه بر آن، اسکریپت‌های متعددی که توسط سایر کاربران نوشته شده‌اند نیز در بخش Community Scripts در دسترس قرار می‌گیرند. پس از افزودن DPO به چارت، می‌توانید دوره و سایر تنظیمات آن را مطابق با سبک معاملاتی خود تنظیم کنید و از آن برای تخمین طول چرخه‌های قیمتی استفاده نمایید.

برای کار با چرخه‌های زمانی در TradingView، ابزارهای گرافیکی این پلتفرم بسیار کمک‌کننده هستند. ابزار Date Range به شما امکان می‌دهد فاصله زمانی بین دو کف یا دو سقف را به‌صورت دقیق اندازه‌گیری کنید؛ پس از آن می‌توانید با Vertical Line یا ابزارهای مرتبط با Cycles، این فاصله را در ادامه چارت تکرار کنید. به‌طور عملی، می‌توانید روی دو کف مهم کلیک کنید، با Date Range تعداد روزها یا کندل‌ها را ببینید، سپس در منوی ابزارها (با کلیک روی (…) یا نوار ابزار سمت چپ) ابزار خط عمودی یا یک ابزار چرخه‌ای (مثل Cycles) را انتخاب کرده و همان فاصله را روی بخش‌های بعدی چارت کپی کنید تا زمان‌های احتمالی چرخش بعدی مشخص شود.

یک مینی راهنمای ساده برای استفاده از این قابلیت در TradingView می‌تواند چنین باشد:
۱) ابتدا روی منوی Indicators کلیک کنید و DPO را به چارت اضافه کنید.
۲) دو کف مهم را که DPO نیز در آن‌ها به دره رسیده، انتخاب کنید و با ابزار Date Range فاصله زمانی بین آن‌ها را اندازه بگیرید.
۳) حالا روی نوار ابزار، Vertical Line را انتخاب کنید و در آینده چارت، در فواصل زمانی مشابه (مثلاً هر ۱۲ کندل روزانه)، خطوط عمودی رسم کنید.
۴) هر بار که قیمت به نزدیکی یکی از این خطوط می‌رسد، ستاپ‌های پرایس‌اکشن، رفتار اسیلاتورها و ساختار روند را با دقت بیشتری بررسی کنید.
به این ترتیب، TradingView به یک محیط بسیار مناسب برای ترکیب تحلیل چرخه‌ای و پرایس‌اکشن تبدیل می‌شود.

مشخصات چرخه زمانی کامل در تحلیل تکینکال

برای استفاده از چرخه های زمانی باید به شمخصات زیر در زمان تحلیل چرخه ها توجه کرد:

طول چرخه: برای محاسبه طول چرخه های زمانی و پیشبینی شروع چرخه های زمانی بعدی بهتر است فاصله بین دو کف قیمت محاسبه شود.سقف های قیمت جایی بین فاصله دو کف قیمت شکل می گیرند.

تفسیر طول چرخه:چرخه ها تقریباً هرگز در نقطه میانی دقیق و یا در پایین ترین چرخه مورد انتظار به اوج نمی رسند. بیشتر اوقات ، قله ها قبل یا بعد از وسط چرخه رخ می دهند.در بازارهای صعودی تمایل قیمت ها برای رسیدن به سقف قیمت در نیمه آخر چرخه بیشتر است و در بازارهای نزولی تمایل قیمت ها برای رسیدن به سقف در نیمه اول چرخه بیشتر است.قیمتها در بازارهای گاوی دیرتر و در بازارهای خرسی زودتر به اوج خود می رسند.

هارمونیک:چرخه های بزرگتر را می توان به چرخه های کوچکتر و مساوی تقسیم کرد. یک چرخه 40 هفته ای به دو چرخه 20 هفته ای تقسیم می شود. یک چرخه 20 هفته ای به دو چرخه 10 هفته ای تقسیم می شود. گاهی اوقات یک چرخه بزرگتر می تواند به سه یا چند قسمت تقسیم شود. عکس آن نیز صادق است. چرخه های کوچک می توانند به چرخه های بزرگتر تبدیل شوند. یک چرخه 10 هفته ای می تواند بخشی از یک چرخه بزرگتر 20 هفته ای و حتی یک چرخه 40 هفته ای بزرگتر باشد.

اعتبار:یک چرخه زمانی وقتی تقویت می شود و سیگنال معتبرتری دارد که چند چرخه کوچک تر همزمان یک سیگنال همسو را نشان بدهند.بازگشت قیمت وقتی معتبر است که چرخه های 10 هفته ای ، 20 هفته ای و 40 هفته ای زمانی  هم زمان از نقطه عطف چرخه عبور کنند.

وارونگی چرخه های زمانی:ممکن است زمانی که منتظر رسیدن چرخه به کف قیمت باشید قله جدید تشکیل شود.این اتفاق زمانی رخ می دهد که طی رخ دادی بازار تقویت شده باشد و از یک کف قیمت به سرعت عبور کرده باشد یا اصلا کف قیمت را لمس نکند یا بلعکس.زمانی که ارزش یک سهام یا جفت ارز به شدت در حال سقوط است ممکن است در جایی که باید قیمت ها به اوج کی رسیدند به کف قیمت برسند.وارونگی در چرخه های کوتاه مدت مثل 10هفتگی بسیار بیشتر از چرخه های بلند مدت مثل 40هفتگی رخ میدهد.

 

دسته بندی داده های قیمتی در تحلیل تکنیکال

تقسیم بندی نقاط داده قیمتی در نمودارها کمک میکند قیمت واقعی را از غیر واقعی تشخیص دهید تا پیشبینی تغییرات دقیق تر باشد.داده های قیمت در تحلیل تکنیکال به سه دسته تقسیم می شوند:

  • قیمت روند:قیمت ها در روندهای قیمتی یک حرکت جهت دار مدام به بالا یا پایین دارند.
  • قیمت چرخه ای:قیمت ها در یک چرخه معمولا نسبت به میانگین قیمت انحراف به بالا یا پایین دارند.انحراف زمانی رخ می دهد که قیمت ها بالاتر یا پایین تر از حد متوسط قیمت حرکت کنند.
  • قیمت تصادفی:قیمت های تصادفی نویز هستند که معمولا در اثر نوسانات روزانه یا داخل روز ظاهر می شوند.

چرخه ها را میتوان با حذف قیمت های تصادفی و جدا کردن از روندهای قیمتی پیدا کرد.با استفاده از اسیلاتورها یا اندیکاتور میانگین متحرک میتوان قیمت های درون یک چرخه را از روندهای قیمتی جدا کرد و قیمت های تصادفی را حذف کرد.

مراحل یافتن چرخه های زمانی

مرحله اول:نمودار را برای اندازه گیری ورودی قیمت تنظیم کنید.(از نظر نمودار قیمت حسابی و لگاریتمی)

هنگام جستجوی چرخه ها ، مهم است که تغییرات قیمت را بر حسب درصد به جای شرایط مطلق مشاهده کنید. در مقیاس حسابی ، پیشرفت از 100 تا 200 با پیشرفت از 300 به 400 یکسان به نظر می رسد. اگرچه هر دو پیشرفت 100 امتیاز هستند ، اما از نظر درصد(لگاریتمی) بسیار متفاوت هستند. حرکت از 100 به 200 +100٪ است ، در حالی که حرکت از 300 به 400 +33.3٪ است.

در مقیاس ورود لگاریتمی ، حرکت از 100 به 200 بسیار بزرگتر از حرکت از 300 به 400 به نظر می رسد. این به این دلیل است که درصد تغییر از 100 به 200 سه برابر بیشتر است. برای مقایسه صحیح عملکرد قیمت در مدت زمان طولانی با تغییرات بیشتر قیمت ، به نمودار قیمت لگاریتمی نیاز است.

در تصاویر زیر در نمودار اول تغییرات قیمت براساس نمودار حسابی است که میبینید پیشرفت قیمت با 100 واحد تغییر به یک اندازه دیده می شود.نودار دوم تغییرات قیمت بر اساس نمودار لگاریتمی است که هر 100 واحد تغییر قیمت را با درصدهی متفاوتی نشان میدهد.

تغییرات قیمت نمودار حسابی
تغییرات قیمت در نمودار لگاریتمی

مرحله دوم:سری قیمت را با استفاده از یک اندیکاتور میانگین متحرک فیلتر کنید تا قیمت های تصادفی از نمودار حذف شود.معمولا یک میانگین متحرک 5 روزه میتواند قیمت های تصادفی را به خوبی فیلتر کند.استفاده از میانگین متحرک میتواند سقف و کف های قیمتی را در زمانی که نوسانات بازار زیاد است به خوبی نشان دهد.مانند اکتبر تا نوامبر 2008 در نمودار تصویر زیر

فیلتر قیمت با میانگین متحرک 5 روزه

مرحله سوم:ساده تر این است نمودارها را با چرخه های قیمتی و زمانی کوچک تجزیه و تحلیل کنید.چند کف قیمتی با فاصله تقریبا یکسان پیدا کنید و همان فاصله را در نمودار گسترش دهید و کف های قیمت بعدی را پیشبینی کنید.

مرحله چهارم:سری قیمت ها را روی چرخه کف قیمت ها متمرکز کنید.

تمرکز روی روند نزولی را می توان با نوسان ساز قیمت (DPO) انجام داد. این اسیلاتور بر اساس یک میانگین متحرک طراحی شده است ، به عبارت دیگر ، یک میانگین متحرک که توسط یک عامل به سمت چپ جابجا شده است (N/2 + 1). DPO 20 روزه بر اساس میانگین متحرک 20 روزه است که 11 روز به چپ (گذشته) منتقل شده است.

((20/2 + 1) = 11)]. DPO.سپس کف قیمت براساس میانگین متحرک جابجا شده خواهد بود. نوسان ساز حرکتی قیمت را در بالا و پایین این میانگین متحرک جابجا شده منعکس می کند. سپس می توان از افت نوسان ساز برای شناسایی یک چرخه استفاده کرد.

توجه داشته باشید که DPO قبل از آخرین قیمت به پایان می رسد. این به این دلیل است که میانگین متحرک جابجا شده و DPO با میانگین متحرک جابجا شده هم تراز است. اغلب به تنظیم DPO مطابق با طول چرخه کمک می کند. هنگام جستجوی پایین ترین دوره های چرخه 10 روزه یا از DPO 40 روزه در هنگام پایین آمدن چرخه 40 روزه ، از DPO 10 دوره ای استفاده کنید.

برای درک بهتر تمرکز قیمت با اسیلاتور DPO به تصویر زیر توجه کنید.

تمرکز قیمت با اسیلاتور DPO

نمودار زیر S&P 500 را با ابزار DPO و Cycle Lines Tool نشان می دهد. نمودار در مقیاس log نمایش داده می شود تا حرکات را به صورت درصد مشاهده کنید. SPX به عنوان یک SMA 5 روزه نشان داده می شود که 3 روز جابجا می شود. این طرح را در وسط دوره میانگین متحرک قرار می دهد. تجزیه و تحلیل بصری نشان می دهد که یک چرخه سه ماهه در محل کار وجود دارد.

بنابراین ، DPO برای تأیید چرخه 65 روز تعیین شده است. DPO هر چند ماه یکبار منفی می شود تا یک چرخه مکرر در محل کار تأیید شود. فلش های آبی برآورد اولیه برای چرخه 65 روزه را نشان می دهد. سپس ابزار Cycle Lines برای گسترش یکنواخت چرخه ها و پروژه در آینده استفاده می شود.

 

چرخه زمانی S&P 500 در دوره های ریاست جمهوری آمریکا

بیایید نگاهی به چرخه های زمانی S&P 500 اولین و بزرگترین شاخص سهام آمریکا در دورهای اول و دوم ریاست جمهوری این کشور داشته باشیم.این چرخه خطاناپذیر نیست ، اما نتایج خوبی در 50 سال گذشته به همراه داشته است. سهام به طور کلی افزایش می یابد ، اما S&P 500 در نیمه دوم دوره ریاست جمهوری بیشتر از نیمه اول افزایش یافت. نمودار زیر S&P 500 را با چرخه ریاست جمهوری در 20 سال گذشته نشان می دهد. این کار با دو سال اول ریگان (1981-1982) شروع می شود و با اولین سال اوباما (2009) به پایان می رسد.

چرخه زمانی S&P 500 در دوره های ریاست جمهوری آمریکا

ییل هیرش ، بنیانگذار سالنامه معامله گران سهام ، چرخه شش ماهه را در سال 1986 کشف کرد. این چرخه یکی از محبوب ترین چرخه ها در وال استریت است. دوره صعودی از نوامبر تا آوریل و دوره نزولی از ماه مه تا اکتبر ادامه دارد. “برو و در ماه مه بفروش” از این چرخه می آید. Sy Harding چرخه های شش ماهه و ریاست جمهوری را با افزودن MACD برای زمان بندی بیشتر کرد. در اصل ، زمانی خرید کنید که هر دو چرخه صعودی باشند و MACD مثبت شود.

زمانی بفروشید که هر دو چرخه نزولی باشند و MACD منفی شود. این یک مثال عالی از استفاده از شاخص های دیگر در ارتباط با چرخه ها برای بهبود عملکرد است.

 

مزایا و معایب استفاده از چرخه‌های زمانی

چرخه‌های زمانی در فارکس یک مزیت مهم دارند: کمک می‌کنند زمان را به‌صورت ساختارمند وارد تحلیل کنید. بسیاری از معامله‌گران فقط روی قیمت و سطح متمرکز هستند، در حالی که تجربه نشان می‌دهد برخی بازارها تمایل دارند در فواصل زمانی نسبتاً منظم، کف‌ها و سقف‌های مهمی بسازند. شناسایی این الگوهای زمانی به شما اجازه می‌دهد «پنجره‌های احتمالی چرخش بازار» را از قبل علامت‌گذاری کنید و در آن بازه‌ها با دقت بیشتری به‌دنبال فرصت‌های معاملاتی بگردید. این ویژگی برای سوئینگ‌تریدرها و پوزیشن‌تریدرها که روی حرکات چندروزه تا چند هفته‌ای کار می‌کنند، بسیار ارزشمند است.

مزیت دیگر چرخه‌های زمانی، ترکیب عالی آن‌ها با پرایس‌اکشن و سطوح حمایت/مقاومت است. چرخه به‌تنهایی فقط یک آلارم زمانی است، اما وقتی می‌بینید قیمت در یک بازه زمانی مورد انتظار به ناحیه حمایت/مقاومت مهم نزدیک شده و هم‌زمان یک ستاپ قیمتی قوی شکل گرفته، اعتماد شما به معامله بیشتر می‌شود. این هم‌پوشانی زمان–مکان می‌تواند به افزایش کیفیت ستاپ‌ها و کاهش تعداد معاملات بی‌برنامه کمک کند.

در مقابل، چرخه‌های زمانی محدودیت‌ها و ریسک‌هایی هم دارند. هیچ چرخه‌ای ثابت و خطاناپذیر نیست؛ شرایط بنیادی، تغییر سیاست‌های پولی، رویدادهای اقتصادی مهم و تغییر رفتار بازار می‌توانند چرخه‌های قبلی را به‌طور کامل برهم بزنند. در دوره‌هایی که خبرهای سنگین (مثل نرخ بهره، NFP، داده‌های تورمی و…) منتشر می‌شود، وارونگی چرخه‌ها یا جابه‌جایی شدید زمان‌بندی آن‌ها امر کاملاً رایجی است. اگر تریدر این واقعیت را نپذیرد، ممکن است بیش از حد به چرخه‌ها اعتماد کرده و ریسک غیرمنطقی بپذیرد.

یکی دیگر از ریسک‌ها، خطر Overfitting است؛ یعنی معامله‌گر آن‌قدر دنبال چرخه می‌گردد که تقریباً هر فاصله زمانی را «چرخه» می‌بیند. در این حالت، به‌جای این‌که چرخه‌ها به شفافیت تحلیل کمک کنند، باعث توجیه‌سازی ذهنی می‌شوند و تریدر برای هر حرکت بازار یک داستان چرخه‌ای می‌سازد. راه‌حل این مشکل، محدودکردن تعداد چرخه‌های مورد استفاده، تست‌کردن آن‌ها روی داده‌های گذشته، و پایبندی به مدیریت ریسک است؛ به‌گونه‌ای که حتی اگر چرخه شکست خورد، سرمایه و روان شما آسیب جدی نبیند.

اشتباهات رایج در کار با چرخه‌های زمانی

یکی از اشتباهات رایج، تلاش برای پیدا کردن چرخه در هر نماد، هر تایم‌فریم و هر شرایطی است. واقعیت این است که همه بازارها در همه دوره‌ها چرخه‌های واضح و قابل‌اتکا ندارند. بعضی نمادها در برخی دوره‌ها کاملاً رفتاری پرنوسان و غیرمنظم دارند و اگر معامله‌گر اصرار داشته باشد حتماً چرخه پیدا کند، به‌احتمال زیاد دچار Overfitting و خودفریبی می‌شود. چرخه زمانی باید نتیجه مشاهده و تست باشد، نه نتیجه اجبار ذهنی برای نظم‌دادن به هر نوع حرکت قیمت.

اشتباه رایج دوم، استفاده از چرخه‌ها بدون در نظر گرفتن روند اصلی بازار است. چرخه‌ها می‌توانند در هر دو جهت روند سیگنال دهند، اما اگر شما جهت روند غالب را نادیده بگیرید و صرفاً با هر چرخه کوچک خلاف‌جهت وارد معامله شوید، عملاً در حال مبارزه با جریان اصلی بازار هستید. ترکیب چرخه با تحلیل روند (با MA یا ساختار HH/HL و LH/LL) ضروری است تا بدانید از چرخه به‌عنوان ابزار «پیدا کردن موقعیت‌های بهتر در جهت روند» استفاده می‌کنید، نه ابزاری برای گرفتن هر موج کوچک خلاف جریان.

سومین خطای مهم، نادیده گرفتن داده‌های بنیادی و رویدادهای تقویم اقتصادی است. چرخه‌ها مبتنی بر الگوهای تاریخی حرکت قیمت هستند، اما انتشار یک خبر بسیار مهم می‌تواند این الگوها را در کوتاه‌مدت بی‌اعتبار کند. برای مثال، اگر انتظار دارید بر اساس چرخه، EURUSD طی چند روز آینده کف‌سازی کند، اما هم‌زمان تصمیم مهمی درباره نرخ بهره در راه است، باید انتظار خود را با این واقعیت تطبیق دهید که بازار ممکن است کاملاً متفاوت از گذشته واکنش نشان دهد. بی‌توجهی به این رویدادها می‌تواند باعث شوک‌های قیمتی خارج از چارچوب چرخه‌ها شود.

چک‌لیست استفاده از چرخه‌های زمانی در فارکس

برای استفاده حرفه‌ای و منظم از چرخه‌های زمانی، داشتن یک چک‌لیست ساده اما دقیق بسیار کمک‌کننده است. اولین سؤال این است: «آیا در این نماد و تایم‌فریم، واقعاً چرخه‌ای قابل‌مشاهده و تکرارشونده وجود دارد؟» این را از طریق شناسایی چند کف یا سقف مهم و اندازه‌گیری فاصله زمانی بین آن‌ها بررسی می‌کنید. اگر فاصله‌ها تنها یک‌بار تکرار شده‌اند و الگوی مشخصی ندارند، بهتر است از تحمیل برچسب «چرخه» خودداری کنید.

گام بعدی در چک‌لیست این است که مطمئن شوید جهت روند اصلی مشخص و تحلیل شده است. قبل از هر تصمیمی بر اساس چرخه، بررسی کنید که بازار در چه ساختاری حرکت می‌کند (صعودی، نزولی یا رِنج) و آیا قصد دارید از چرخه برای ورود در جهت روند استفاده کنید یا برای معاملات خلاف‌جهت. سپس به این سؤال پاسخ دهید: «آیا در پنجره زمانی مورد انتظار، قیمت به ناحیه مهمی از نظر حمایت/مقاومت، فیبوناچی یا ساختار قیمتی نزدیک شده است؟» اگر پاسخ منفی است، بهتر است صرفاً به‌خاطر رسیدن چرخه، وارد معامله نشوید.

در نهایت، بخش مهم چک‌لیست به تأییدها و مدیریت ریسک مربوط می‌شود. آیا در نزدیکی زمان چرخه، ستاپ پرایس‌اکشن معتبر، سیگنال مناسب از اسیلاتورها (مثل RSI، Stochastic یا DPO) یا نشانه‌هایی از ضعف روند قبلی دیده می‌شود؟ حد ضرر کجاست و نسبت ریسک به ریوارد معامله چقدر خواهد بود؟ آیا حجم پوزیشن با قوانین مدیریت سرمایه شما هم‌خوانی دارد؟ پاسخ شفاف به این پرسش‌ها باعث می‌شود چرخه‌های زمانی به جای منبع هیجان و تصمیمات احساسی، به ابزاری برای نظم، شفافیت و انضباط معاملاتی در سیستم شما تبدیل شوند.

پس از شناسایی و درک ، چرخه ها می توانند ارزش قابل توجهی به جعبه ابزار تجزیه و تحلیل فنی اضافه کنند. با این حال ، آنها کامل نیستند. برخی چرخه ها وارونه می شوند برخی از بین می روند و تنها برخی سیگنال درست می دهند.به همین دلیل استفاده از چرخه ها در کنار سایر جنبه های تحلیل تکنیکال بجهت روند را شناسایی می کنند ، نوسان سازها حرکت قیمت را تعیین می کنند و چرخه ها نقاط عطف را پیش بینی می کنند.

سطوح حمایت و مقاومت کلیدی را به وسیله نوسان سازها شناسایی کنید تا چرخه زمانی را راحت تر پیدا کنید. به عنوان مثال ، بازار سهام دارای چرخه های 10 هفته ای ، 20 هفته ای و 40 هفته ای است. این چرخه ها را می توان با چرخه شش ماهه و چرخه ریاست جمهوری برای ارزش افزوده ترکیب کرد. وقتی چند چرخه در کوچک تر در چرخه بزرگتر ترکیب می شوند ، سیگنال ها اعتبار بیشتری دارند.

چرخه‌های زمانی در تحلیل تکنیکال فارکس چیست و چه کمکی به معامله‌گر می‌کند؟

چرخه‌های زمانی، الگوهای تکرارشونده‌ای هستند که بر اساس فاصله زمانی بین کف‌ها و سقف‌های مهم بازار تعریف می‌شوند. در فارکس از چرخه‌های زمانی برای تخمین «بازه‌های زمانی احتمالیِ تغییر جهت قیمت» استفاده می‌شود؛ یعنی به‌جای تمرکز فقط روی قیمت، بُعد زمان هم وارد تحلیل می‌شود تا معامله‌گر بداند تقریباً چه زمانی ممکن است بازار دوباره کف‌سازی یا سقف‌سازی کند. چرخه‌های زمانی قرار نیست آینده را دقیق پیش‌بینی کنند، اما می‌توانند به‌عنوان یک ابزار کمکی کنار پرایس‌اکشن، روند و سطوح حمایتی/مقاومتی استفاده شوند.

چگونه طول یک چرخه زمانی در بازار فارکس محاسبه می‌شود؟

برای محاسبه طول چرخه، معمولاً از کف‌های مهم بازار استفاده می‌شود. کافی است چند کف اصلی را که بعد از آن‌ها حرکت‌های صعودی قوی رخ داده، روی چارت علامت بزنید و فاصله زمانی بین آن‌ها را اندازه بگیرید؛ مثلاً اگر کف اول در روز X و کف دوم در روز Y شکل گرفته باشد، اختلاف این دو (بر حسب تعداد کندل یا روز معاملاتی) طول تقریبی چرخه است. اگر بازار چند بار با فاصله‌های مشابه کف‌سازی کند، می‌توان از میانگین این فاصله‌ها به‌عنوان طول چرخه زمانی استفاده و آن را به آینده پروجکت کرد.

آیا چرخه‌های زمانی همیشه دقیق و پایدار هستند؟

خیر؛ چرخه‌های زمانی در بازار فارکس کاملاً ثابت و ریاضی‌وار نیستند. ممکن است برای مدتی یک چرخه ۱۰، ۱۲ یا ۱۴ روزه روی یک نماد (مثلاً EURUSD یا XAUUSD) خوب عمل کند، اما با تغییر شرایط بنیادی، افزایش نوسانات یا تغییر ساختار بازار، این چرخه به‌هم بخورد یا جابه‌جا شود. به همین دلیل، چرخه‌ها باید به‌صورت تقریبی دیده شوند (مثلاً بازه ۱۰ تا ۱۴ روز) و نتایج آن‌ها در ژورنال معاملاتی ثبت و مرتب بازبینی شود تا در صورت از دست رفتن کارایی، اصلاح یا کنار گذاشته شوند.

کاربرد عملی چرخه‌های زمانی در معامله‌گری فارکس چیست؟

کاربرد اصلی چرخه‌های زمانی این است که برای معامله‌گر یک «پنجره زمانی احتمالی» تعریف می‌کنند. مثلاً اگر متوجه شوید که بازار تقریباً هر ۱۲ روز یک‌بار کف مهم ساخته است، می‌توانید این فاصله را به آینده منتقل کنید و در حوالی این تاریخ‌ها با دقت بیشتری منتظر ستاپ‌های پرایس‌اکشن، واکنش به نواحی حمایت/مقاومت و الگوهای کندلی باشید. چرخه زمانی به‌تنهایی سیگنال ورود نیست، بلکه به شما می‌گوید «در این بازه زمانی حساس‌تر باش» و تصمیم نهایی باید با تأیید قیمتی و مدیریت ریسک همراه باشد.

چگونه می‌توان چرخه‌های زمانی را با روند و پرایس‌اکشن ترکیب کرد؟

در استراتژی «چرخه + روند»، ابتدا جهت روند غالب را مشخص می‌کنید (مثلاً با ساختار سقف و کف‌ها یا میانگین‌های متحرک مثل MA50 و MA100). سپس چرخه‌های زمانی را بر اساس کف‌ها در روند صعودی یا سقف‌ها در روند نزولی رسم می‌کنید و آن‌ها را به آینده پروجکت می‌کنید. وقتی قیمت به پنجره زمانی پیش‌بینی‌شده نزدیک می‌شود، منتظر ستاپ‌های پرایس‌اکشن در جهت روند (مانند الگوهای برگشتی، شکست سطوح مهم و…) می‌مانید و تنها در صورت هم‌زمانی «زمان مناسب + موقعیت مکانی مناسب قیمت + تأیید ساختار روند»، وارد معامله می‌شوید.

ترکیب چرخه‌های زمانی با اسیلاتورها (RSI، Stochastic، DPO) چه مزیتی دارد؟

چرخه‌های زمانی به شما می‌گویند «چه زمانی بازار ممکن است آماده چرخش باشد» و اسیلاتورها کمک می‌کنند بفهمید «آیا بازار در آن زمان واقعاً در وضعیت فرسودگی روند قبلی قرار دارد یا نه». برای مثال، اگر چرخه نشان دهد که احتمال تشکیل کف جدید در یک بازه زمانی خاص زیاد است و در همان حوالی، RSI در ناحیه اشباع فروش قرار بگیرد یا واگرایی مثبت شکل بگیرد، احتمال موفقیت سناریوی صعودی بیشتر می‌شود. همین منطق در مورد سقف‌ها و اشباع خرید نیز صادق است. البته ورود نهایی همچنان باید با تأیید پرایس‌اکشن و مدیریت ریسک انجام شود.

اندیکاتور DPO چیست و چه ارتباطی با چرخه‌های زمانی دارد؟

اندیکاتور DPO (Detrended Price Oscillator) تلاش می‌کند مؤلفه روند بلندمدت را از قیمت حذف کند تا چرخه‌های کوتاه‌مدت‌تر واضح‌تر دیده شوند. به کمک DPO می‌توان نوسان‌های ادواری قیمت را بهتر تشخیص داد و نقاط احتمالی چرخش را راحت‌تر دید. در MetaTrader 4 و MetaTrader 5 معمولاً DPO به‌صورت پیش‌فرض وجود ندارد و باید آن را به‌عنوان یک اندیکاتور سفارشی (Custom Indicator) به پوشه Indicators اضافه کرد. استفاده از DPO در کنار تحلیل چرخه‌های زمانی می‌تواند دید دقیق‌تری از ریتم نوسان‌های بازار به معامله‌گر بدهد.

4.6/5 - (9 امتیاز)
Facebook
Twitter
LinkedIn
Telegram
WhatsApp
Email

من در شبکه های اجتماعی زیر حضور دارم

حالا که تا آخر مقاله اومدی یک خبر خوش دارم برات. میتونی سوالی اگه برات پیش اومده با پرکردن فرم زیر از من بپرسی تا توی ویدئوهای از من بپرس جوابت رو بدم بهت.

البته میتونی توی بخش نظرات هم بپرسی تا جواب کوتاه و سریع رو هم اونجا بهت بدم.

سوال خودت رو بپرس توی ویدئو در بخش از من بپرس جوابش رو بگیر

نام(Required)
لطفا سوالت رو بصورت دقیق تایپ کن تا جواب دقیق بهت بدم.
اگر سوالت مربوط به یکی از مقالات سایت هست حتما لینکش رو برام بزار.
این فیلد برای اعتبار سنجی است و باید بدون تغییر باقی بماند .
0 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها