استراتژی‌های معامله‌ی مارتینگل و آنتی مارتینگل

تاریخ آخرین بروزرسانی: 25 دسامبر 2023
مارتینگل یک روش برتر برای کاهش ضرر و افزایش سود معاملات است. معامله در بازارهای مالی نیازمند مدیریت بسیاری از قسمت‌های متحرک است. این شامل تصمیم‌گیری درباره‌ی ابزارهایی که باید معامله کنید، زمانبندی معاملات بر روی این ابزارها، استراتژی کاربردی، میزان ریسک در هر معامله و نحوه‌ی مدیریت معامله است. در اینجا، ما به سوال اینکه چقدر باید ریسک در یک معامله قرار دهیم متمرکز خواهیم شد. به خصوص، ما خواهیم دید که چگونه ریسک را از دیدگاه سیستم مارتینگل و استراتژی شرط‌بندی آنتی مارتینگل مشاهده می‌کنیم.

مارتینگل چیست؟

سیستم مارتینگل یک روش معروف برای شرط‌بندی است. در ابتدا برای بازی و شرط‌بندی طراحی شده بود، با این حال می‌تواند در بازارهای مالی نیز به کار رود. این شامل بازار فارکس، بازار فیوچرز، بازار آپشن‌ها و بازارهای سهام است. در سطح پایه، استراتژی شرط‌بندی مارتینگل به دنبال دو برابر کردن اندازه هر شرط باخت‌کننده ثابت است و ادامه این فرآیند در طول دنباله‌ی رخدادهای باخت‌کننده را دنبال می‌کند تا زمانی که رخداد بردی رخ دهد که در نهایت تمامی ضررهای قبلی را جبران می‌کند. برای بهتر متوجه شدن این ایده، یک بازی شرط‌بندی مانند رولت را در نظر بگیرید. ما فرض می‌کنیم در هر دوره بازی، 100 دلار شرط ثابتی بر روی چرخش رولت بگذارید و بر روی قرار گرفتن چرخ روی رنگ قرمز شرط ببندید. به این ترتیب، هر بار که چرخ روی رنگ قرمز قرار بگیرد، شما 100 دلار برنده می‌شوید. به طور مشابه، هر بار که چرخ روی رنگ سیاه قرار بگیرد، شما 100 دلار از دست می‌دهید. بر اساس سیستم مارتینگل، زمانی که نتیجه مثبت است، به این معنی است که چرخ به رنگ قرمز قرار می‌گیرد، شما 100 دلار برنده می‌شوید و مجدداً با شرط جدید 100 دلاری شروع می‌کنید. به طرف دیگر، اگر نتیجه منفی باشد، به این معنی است که چرخ در بازی بر سیاه می افتد و شما ۱۰۰ دلار از دست می‌دهید، در اسپین بعدی شما شرط خود را دو برابر می‌کنید که معادل شرط ۲۰۰ دلاری است. اگر این اسپین سوم نیز نتیجه‌ای منفی داشته باشد مثلاً بر سیاه بیفتد، شما دوباره اندازه شرط خود را دو برابر می‌کنید و حالا در اسپین بعدی ۴۰۰ دلار ریسک می‌کنید. این فرآیند تا زمانی ادامه می‌یابد که نتیجه مثبت حاصل شود، به این معنی که چرخ بر روی قرمز بیافتد. و وقتی به این نقطه برسید، شما تمامی ضررهایی که در دوره‌ی باخت رنجیده‌اید را جبران خواهید کرد. حالا بیایید این سبک مدیریت مالی مارتینگل را به یک برنامه‌ی تجارتی اعمال کنیم. فرض کنید که شما در بازار فارکس در جفت ارزی EURUSD موقعیتی را بر می‌دارید. استراتژی تجارتی شما ویژگی ریسک به نسبت پاداش یک به یک دارد و شما به طور معمول در هر معامله ۲۰۰ دلار ریسک می‌کنید. در این صورت، هر معامله‌ی برنده به ۲۰۰ دلار سود خواهد افتاد، در حالی که هر معامله‌ی بازنده به ۲۰۰ دلار ضرر خواهد انجامید. هربار که نتیجه مثبتی را متوجه می‌شوید، به عنوان مثال، یک معامله برنده به ارزش ۲۰۰ دلار، آنگاه در معامله بعدی که شروع می‌شود، شما به دنبال ریسک کردن ۲۰۰ دلار هستید. اما اگر نتیجه منفی را متوجه شوید، به عنوان مثال، یک معامله بازنده که در آن ۲۰۰ دلار از دست می‌دهید، آنگاه اندازه شرط خود را دو برابر می‌کنید و ۴۰۰ دلار ریسک می‌کنید. این می‌تواند به معنای تنها دو برابر کردن اندازه لات از یک لات به دو لات باشد. اگر در این معامله هم باخت کنید، آنگاه دوباره اندازه شرط خود را دو برابر می‌کنید و ۸۰۰ دلار ریسک می‌کنید. این می‌تواند به معنای دو برابر کردن اندازه لات از دو لات به چهار لات باشد. و به همین ترتیب تا زمانی که یک معامله برنده را متوجه شوید. و زمانی که این معامله برنده رخ دهد، شما قادر خواهید بود تمامی زیان‌هایی که در دوره کاهش خود را تجربه کرده‌اید، جبران کنید. حال در تئوری، این سیستم مدیریت سرمایه مانند یک سیستم بدون از دست دادن به نظر می‌رسد. اما همانطور که همه ما می‌دانیم، تئوری به طرز متفاوتی از عملکرد عمل می‌کند. به عنوان مثال، سیستم معاملاتی مارتینگل در نظر نمی‌گیرد که چه تأثیری احساسی بر تاجر یا شرط‌بندی‌کننده دارد. براساس راهبرد فارکس مارتینگل که در بالا توصیف شد، اگر فقط پنج معامله باخت کنید که برای بیشتر سیستم‌های معاملاتی غیرممکن نیست، در معامله ششم که انجام می‌دهید شما مجبورید ۶۴۰۰ دلار ریسک کنید. این نیازمند مقدار زیادی شجاعت و تحمل از یک معامله‌گری است که در ابتدا فقط خود را در معامله با ۲۰۰ دلار ضرر قرار داده بود. علاوه بر موانع روانی آشکاری که با سیستم مدیریت معاملات مارتینگل همراه است، از منظر اینکه فرض می‌کند یک معامله‌گر قادر به داشتن سرمایه زیادی برای دو برابر کردن ریسک در هر معامله‌ی باخت خواهد بود، این سیستم کمی نقص دارد. همانطور که گفتیم، اگر با ریسک اولیه ۲۰۰ دلار شروع کنید، در زمان معامله ششم خود پس از پنج باخت متوالی، شما نیاز خواهید داشت تا سرمایه‌ای برای ریسک کردن ۶۴۰۰ دلار در معامله داشته باشید. و اگر فرض کنیم که معامله ششم نیز باختی است، پس در معامله هفتم شما نیاز خواهید داشت به سرمایه‌ای بالغ بر ۱۳۸۰۰ دلار برای ریسک کردن. به همین دلیل، سیستم مارتینگل چالش‌های عملی را به دلیل محدودیت‌های مالی بیشتر معامله‌گران به وجود می‌آورد. و در صورتی که یک معامله‌گر بزرگ مانند یک صندوق سرمایه‌گذاری یا مؤسسه بانکی بتواند در رویکرد مارتینگل شرکت کند، محدودیت‌های دیگری وجود خواهد داشت که در نهایت به استراتژی آسیب می‌رساند. به طور خاص، به دلیل مشکلات مربوط به حجم معاملات و محدودیت‌های اندازه معاملات در صرافی‌های مختلف، راهبرد مارتینگل در نهایت می‌تواند منجر به یک وضعیت غیرقابل اجرا در محیط معاملاتی واقعی شود.
مارتینگل

مارتینگل

مثال سیستم مارتینگل حالا به مثال نهاییی از سیستم مارتینگل بپردازیم. این بار آن را به سهام شرکت Apple اعمال می‌کنیم. فرض کنید 100 سهم از سهام اپل را خریداری کرده اید که هر سهم آن در حال حاضر با قیمت 200 دلار معامله می‌شود و در مجموع 20,000 دلار سرمایه‌گذاری کرده‌اید. قصد دارید هر بار که قیمت سهم اپل به میزان 50 درصد کاهش یابد، از روش مارتینگل استفاده کنید. بنابراین، اگر قیمت اپل به میزان 50 درصد کاهش یابد، شما باید به ارزش 40,000 دلار سهم اپل با قیمت 100 دلار خریداری کنید. این کار باعث کاهش هزینه کلی شما و میانگین قیمت هر سهم به 120 دلار می‌شود. اگر قیمت سهم اپل از ۱۰۰ دلار به نصف آن، ۵۰ دلار برسد، شما باید سهام به ارزش ۸۰,۰۰۰ دلار را با قیمت ۵۰ دلار بخرید. این باعث می شود قیمت متوسط سهم شما ۶۶.۶۶ دلار باشد. در این حالت، اگر قیمت اپل شروع به افزایش کرد و به سطح ۶۶.۶۶ دلار برسد، شما به موقعیت تسویه حساب خواهید رسید. در این مثال با استفاده از سیستم مارتینگل، یک معامله گر سهام توانست در سطح ۵۰٪ کاهش قیمت سهم، دو برابر شود و هزینه خرید خود را به طور قابل توجهی کاهش دهد. در نهایت زمانی که سهم برای افزایش آماده بود، امکان بازگرداندن تمامی ضررهای معامله برای سرمایه گذار اپل، در این مورد، وجود داشت.  

آنتی مارتینگل چیست؟

سیستم آنتی مارتینگل برعکس سیستم مارتینگل است که قبلاً توضیح داده شد. این سیستم شرط بندی، برای هر بار اتفاق افتادن برداشت، باید هر بار شرط بندی را نصف کند، در حالی که برای هر دنباله برد، باید شرط بندی را دو برابر کند. به دلیل ویژگی های سیستم آنتی مارتینگل، اغلب به آن به عنوان مارتینگل معکوس اشاره می شود. بر اساس سیستم آنتی مارتینگل، مشخص است که این روش شرط بندی به افزایش سودهای کلی در طول یک دوره برد، کمک می کند، در حالی که خسارت های کلی در طول یک دوره افت، به حداقل می رسد. این سیستم به ریسک بیشتر در هنگام رشد نمودار حساب، اجازه می دهد، در حالی که ریسک را در هنگام ورود به مرحله کاهش قیمت های سهام محدود می کند. این استراتژی برای استفاده در بازارهای مالی بهتر منطبق است نسبت به سیستم مارتینگل. این یک مدل مدیریت پول منطقی است که برای معامله گران کاربرد عملی بیشتری دارد. بسیاری از استراتژی‌ها و سیستم‌های معاملاتی در بازارهای مالی و فارکس بر پایه‌ی نسخه‌های مختلف رویکرد آنتی مارتینگل می‌باشند. به عبارت دیگر، بسیاری از مدل‌های معاملاتی مبتنی بر تجارت نیمه‌مدت و دنبال‌کردن روند تمایل به اختصاص سایز محافظتی کنسرفتیو در زمانی است که سیستم تجربه‌ی یک سری از ضررها باشد. به طور مشابه، زمانی که سیستم معاملاتی به نظر می‌رسد در محیط مناسب قرار گرفته و از دستیابی به یک سری معاملات برنده و رشد سرمایه بهره‌مند است، می‌تواند برای برداشت بیشتری از ریسک اجازه دهد. مدل معاملاتی بهره‌مندی ثابت نسبت به روش مدیریت مالی آنتی مارتینگل می‌باشد. به عبارت دیگر، مفهوم روش ثابت نسبتی مدیریت مالی بر اساس ایده‌ای است که در هر معامله‌ای باید مقدار ثابتی از پورتفویو حساب ریسک شود. حالا، این درصد ثابت نسبتی ممکن است متغیر باشد اما معمولاً در محدوده‌ی ۱٪ تا ۴٪ ریسک در هر معامله قرار می‌گیرد. بر اساس این ویژگی‌ها، هر چه حساب بزرگتر شود، مقدار بیشتری از ریسک به هر معامله اختصاص داده می‌شود و هر چه اندازه حساب کاهش یابد، مقدار کمتری از ریسک به هر معامله اختصاص داده می‌شود. این به این دلیل است که درصدهای ثابت نسبتی یکسان استفاده می‌شود، اما مقادیر دلاری واقعی در سطوح بالاتر از منحنی انتقال و در سطوح پایین‌تر از آن کاهش می‌یابد. اگر تا به حال در دنیای معاملاتی بوده باشید، قطعاً با اصول قدیمی که می‌گوید "باید به سودده‌های خود اجازه دهید بیشتر شوند و زیان خود را کوتاه کنید" آشنا هستید. دقیقاً این اصل بر اساس آنچه که استراتژی Anti Martingale بنا شده است. اگرچه در معنای دقیق، سیستم آنتی مارتینگل پس از یک نتیجه مثبت دو برابر می‌شود و پس از یک نتیجه منفی نصف می‌شود، اما ما می‌توانیم این را در قالب‌های مختلفی در زمینه معاملات تغییر دهیم و به همچنان حفظ اصول اساسی در این روش تخصیص ریسک بپردازیم. یکی از بهترین محیط‌ها برای استفاده از استراتژی آنتی مارتینگل، در فازهای روندی است. وقتی بازار شروع به معامله به سمت بالا یا پایین می‌کند، ممکن است این تمایل برای بقای این تکانه وجود داشته باشد، که منجر به سودهای اضافی به سمت بالا در صورت روند صعودی و یا کاهش قیمت در صورت روند نزولی می‌شود. بنابراین، هنگامی که شما به صورت تدریجی به موقعیت‌ها در جهت روند وارد می‌شوید، با جابجایی موقعیت به سمت موقعیت معامله، موقعیت کلی خود را در حالی که معامله به سمت شما حرکت می‌کند، افزایش می‌دهید. زمانی که به سرعت به روند درست برسید، این موجب افزایش چشمگیر سود در معامله می‌شود. سیستم بر اساس آنتی مارتینگل، روش تخصیص ریسک در حساب معاملاتی است. معامله‌گران باید استراتژی را به منظور تحقق اهداف خاص خود تنظیم کنند، با این حال، ارزش تلاش برای انجام این کار را دارد. استراتژی آنتی مارتینگل از بسیاری از محدودیت‌هایی که در استراتژی مبتنی بر مارتینگل وجود دارد، رنج نمی‌برد. مهمترین اینکه، خطر کاهش سرمایه را کاهش می‌دهد به جای آن که آن را بزرگتر کند که مشخصه روش مارتینگل است. بیشتر معامله‌گران با تجربه می‌فهمند که یکی از مؤلفه‌های مهم موفقیت در بازار، توانایی یک معامله‌گر در مدیریت ریسک است. سیستم آنتی مارتینگل دارای مکانیزم های داخلی برای کاهش ریسک در هر معامله و در نتیجه کاهش ریسک خرابی حساب معاملاتی شما است.
آنتی مارتینگل

آنتی مارتینگل

مثال سیستم آنتی مارتینگل یک مثال واقعی عالی از سودهای عظیمی که از استراتژی معامله آنتی مارتینگل حاصل می‌شود، داستان لری ویلیامز است. اگر با وی آشنا نیستید، لری ویلیامز یک معامله‌گر حرفه‌ای است که بسیاری از وقت خود را برای تجزیه و تحلیل و استفاده از تکنیک‌های مختلف مدیریت سرمایه در بازار صرف کرده است. در یک مسابقه معاملات آتی به نام جام جهانی مسابقات معامله رابینز، او توانست حساب 10،000 دلاری خود را در مدت 12 ماه کوتاه به 1.1 میلیون دلار تبدیل کند. این در واقع معادل بازگشت 11،300 درصدی بسیار شگفت‌انگیز بود که بالاترین مقدار ثبت شده در این مسابقه معاملاتی بود و احتمالاً بالاترین مقداری است که تاکنون در مسابقات دیگری ثبت شده‌است. آقای ویلیامز بیشترین سود را به استراتژی مدیریت سرمایه خود نسبت داد که بر اساس یک سیستم معامله آنتی مارتینگل بود. باید توجه داشت که ما از مهارت‌های تحلیل بازار وی که به طور قابل توجهی برجسته است، چیزی کم نمی‌کنیم، با این حال، همانطور که خود اعتراف کرده است، سود واقعی به اصلی بودن برنامه مدیریت سرمایه آنتی مارتینگل خود برمی‌گردد. وی در واقع از آنچه در حال حاضر به فرمول کلی شناخته می‌شود، استفاده می‌کرد. این فرمول کلی بر اساس عوامل مختلفی مانند نسبت مقدار برد به مقدار ضرر، میانگین درصد برد و اندازه حساب، سایز مناسب برای شرط‌بندی را محاسبه می‌کند. آن سعی می‌کند که نرخ رشد بلندمدت حساب شما را بیشینه کند در حالی که سعی می‌کند خطر فروپاشی را کمینه کند. از آن زمان به بعد، لری ویلیامز با استفاده از نسخه‌هایی از سیستم مدیریت سرمایه آنتی مارتینگل، چندین حساب کوچک را به حساب‌های بسیار قابل توجه تبدیل کرده است. در واقع، او همچنین دختر خود، میشل ویلیامز را نیز برای انجام همین کار آموزش داده است. و او همچنین با استفاده از رویکرد مشابهی در رشد حساب، چندین دارایی خود را در بازار به دست آورده است.   نتیجه گیری ما ویژگی‌های مختلف روش مارتینگل و روش آنتی مارتینگل در تجارت بازار را تشریح کرده‌ایم. روش مارتینگل دارای ویژگی افزایش افشای ریسک است هنگامی که کاهش سود تاجر افزایش می‌یابد. از سوی دیگر، سیستم آنتی مارتینگل تلاش می‌کند تا سرمایه ریسک را فقط هنگامی که سودها افزایش می‌یابند، افزایش دهد، در حالی که سرمایه ریسک را در صورت انباشت ضرر کاهش می‌دهد. از دید بازی‌های قمار، روش مارتینگل معمولاً محبوب‌تر است، به ویژه در بین کسانی که به دنبال راه‌های بی‌خطر برای شکستن کازینو هستند. اگرچه در تئوری روش مارتینگل خوب به نظر می‌رسد، اما استفاده موفق از آن در هر دو محیط کازینو و بازار چالش‌های عملی زیادی وجود دارد. بیشترین تجار باید سیستم‌های مدیریت سرمایه‌ای را بر اساس فلسفه آنتی مارتینگل بسازند. این به دلیل این است که کار اصلی یک تاجر حفظ ریسک است و سیستم آنتی مارتینگل به طبیعت خود، تاجر را مجبور می‌کند که در همان زمان‌هایی که حساب در معرض از دست دادن خسارت‌های پایدار قرار دارد، ریسک را کاهش دهد. و در سمت دیگر طیف، این نیازمندی به تاجر اجازه می‌دهد تا در حالی که سرمایه‌اش رشد می‌کند، به حالتی بیشتر متمایل شود و به او فرصت‌هایی برای کسب سودهای بزرگتر وقتی یک توالی معاملات مطلوب رخ می‌دهد، بدهد. با وجود تفاوت های مختلف در مورد تم آنتی مارتینگل، یکی از راه های آسان برای شروع استفاده از آن در معاملات خود، اتخاذ یک مدل سایزگیری موقعیت باکسان ثابت است. ما قبلاً به این موضوع اشاره کرده ایم، اما در اصل مدل سایزگیری باکسان ثابت ، خطر را محدود می کند تا درصد خطر مشخصی را در هر معامله مشخص کند. درصد ثابت برای سایزگیری باکسان توصیه شده 2% است. برخی از معامله گران ممکن است این روش را کمی محافظه کارانه بدانند ، اما به طور کلی، این بهترین ترکیب از قابلیت های سود و خطر محدود برای حالت آسیب را فراهم می کند. علاوه بر این، معامله گران باید یک مکانیزم توقف کششی (Trailing Stop) را پیاده سازی کنند تا بتوانند بیشترین سود را از یک معامله برنده استخراج کنند. این همچنین در دسته ذهنیت آنتی مارتینگل قرار می گیرد، به این معنی که هر تلاشی برای توسعه سود در هنگام برتری در بازی انجام شود و به طور معکوس، برای کاهش ضررها در هنگام عقب افتادن در بازی، تلاش شود.
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها