درک تورم و تاثیر آن

تاریخ آخرین بروزرسانی: 2 مارس 2024
تورم و تاثیر آن ، یکی از مهم‌ترین و پرکاربردترین مفاهیم در اقتصاد و علوم مالی است که تاثیر بسیاری بر روی زندگی افراد و جوامع دارد. این پدیده پیچیده و چند وجهی، باعث افزایش قیمت‌ها، کاهش ارزش پول و تخریب قدرت خرید افراد می‌شود. در این مقاله، به بررسی علل و عوامل تورم، تاثیرات آن بر اقتصاد جهانی و راهکارهای کاهش آن خواهیم پرداخت. با همراهی در این سفر به دنیای تورم، با مفاهیم و اصطلاحات اقتصادی آشنا شده و درک بهتری از این پدیده پیچیده خواهید داشت.

تورم و تاثیر آن در اقتصاد جهانی چیست؟

تورم به افزایش قابل مشاهده و پایدار قیمت کالاها و خدمات در یک بازه زمانی خاص اشاره دارد. این افزایش قابل مشاهده به صورت افزایش قیمت‌ها و کاهش ارزش پول ملی در بازار رخ می‌دهد. تورم در اکثر کشورها به عنوان یک مشکل اقتصادی شناخته می‌شود و می‌تواند تاثیراتی جبران‌ناپذیر بر اقتصاد و جامعه داشته باشد. یکی از علل اصلی تورم افزایش تقاضای کالاها و خدمات است. وقتی تقاضا برای کالاها و خدمات بیشتر از توان تولید آنها است، قیمت‌ها به طور طبیعی افزایش می‌یابد. این می‌تواند به دلیل افزایش درآمد افراد، افزایش تعداد جمعیت، افزایش هزینه تولید و یا افزایش نرخ بهره باشد. در این صورت، تولیدکنندگان و فروشندگان قادر به افزایش قیمت‌ها هستند و سود بیشتری را از فروش کالاها و خدمات خود بدست می‌آورند. یک علت دیگر تورم، افزایش نرخ بهره است. وقتی نرخ بهره بانکی افزایش می‌یابد، قرضگیران مجبور می‌شوند از بانک‌ها قرض بگیرند تا هزینه‌های خود را پرداخت کنند. این باعث افزایش پول در جریان می‌شود و تورم را ایجاد می‌کند. همچنین، افزایش نرخ بهره باعث کاهش تقاضا برای خرید مسکن و خودرو می‌شود، زیرا هزینه اقتصادی این خریدها افزایش می‌یابد و برای خریداران دشوارتر می‌شود. این بازارها به طور معمول از عوامل اقتصادی مهم هستند و هر تغییر در آنها تاثیرات قابل توجهی بر روی اقتصاد کشور دارد. تورم نیز می‌تواند به عنوان علتی برای تورم عرضه و تورم تقاضا باشد. تورم عرضه به افزایش هزینه تولید کالاها و خدمات و در نتیجه افزایش قیمت‌ها منجر می‌شود. این افزایش هزینه تولید می‌تواند به دلیل افزایش قیمت مواد اولیه، افزایش هزینه نیروی کار، افزایش هزینه ماشین‌آلات و تجهیزات و یا هر تغییر دیگر در فاکتورهای تولید باشد.
  • همچنین، تورم عرضه می‌تواند به دلیل کاهش تولید کالاها و خدمات ناشی از نواقص ساختاری در اقتصاد باشد.
  • تورم تقاضا به افزایش هزینه‌های مصرفی افراد و در نتیجه افزایش قیمت‌ها منجر می‌شود. این افزایش می‌تواند به دلیل افزایش درآمد افراد، افزایش هزینه زندگی و یا افزایش نرخ بهره باشد.
  • همچنین، تورم تقاضا می‌تواند به دلیل افزایش هزینه‌های تولید کالاها و خدمات ناشی از افزایش قیمت مواد اولیه، افزایش هزینه نیروی کار و یا افزایش هزینه ماشین‌آلات و تجهیزات باشد.
تورم تأثیرات زیادی بر اقتصاد و جامعه دارد. اولین تأثیر آن افزایش هزینه‌ها و کاهش ارزش پول ملی است. این باعث کاهش قدرت خرید افراد، کاهش سرمایه‌گذاری و کاهش تولید می‌شود. همچنین، تورم می‌تواند منجر به تغییر توزیع درآمد شود، زیرا افراد با درآمد ثابت نسبت به افزایش قیمت‌ها و هزینه‌ها دچار مشکل می‌شوند. علاوه بر این، تورم می‌تواند تأثیرات منفی بر روی معیشت و کیفیت زندگی افراد داشته باشد، زیرا قدرت خرید آنها کاهش می‌یابد و هزینه‌های زندگی افزایش می‌یابد. برخی راهکارهای متداول برای کنترل تورم شامل سیاست‌های پولی، سیاست‌های مالی و سیاست‌های قیمت‌گذاری هستند. سیاست‌های پولی شامل تنظیم نرخ بهره بانکی، تنظیم نرخ ارز و تنظیم پول در جریان است. سیاست‌های مالی شامل تنظیم سطح گردش پول، کنترل هزینه‌های دولت و تنظیم مالیات است. سیاست‌های قیمت‌گذاری شامل تنظیم قیمت‌ها توسط دولت و کنترل قیمت‌ها توسط بازار است. تورم، افزایش قیمت کالاها و خدمات در یک اقتصاد در طول یک دوره زمانی است و اغلب به صورت درصدی نمایش داده می شود. به عنوان مثال، اگر تورم 2٪ باشد، این نشان می دهد که قیمت ها (به طور میانگین) 2٪ از دوره قبلی بیشتر است. بنابراین، اگر یک بطری آب سال قبل 1 دلار بود، امسال باید حدود 1.02 دلار باشد. تورم می تواند باعث هزینه های قابل توجهی برای یک اقتصاد شود زیرا قدرت خرید افراد کاهش می یابد. کاهش قیمت‌ها بر عکس تورم است که موجب کاهش تقاضای کالاها و خدمات می‌شود و اغلب منجر به نرخ بهره پایینی می‌شود. کاهش قیمت یا تورم منتشر شده در کشورهای توسعه یافته عادی نمی‌باشد.

اشباع و رکود تورم:

اشباع به وضعیتی اطلاق می‌شود که در آن تورم در سطح بالایی قرار گرفته است و نمی‌تواند به سطحی بالاتر افزایش یابد. به عبارت دیگر، تورم به مقدار ثابتی رسیده است و دیگر نمی‌تواند به بیشتر افزایش یابد. در این شرایط، اقتصاد به وضعیتی از معمول خارج می‌شود و نمی‌تواند به طور عادی عمل کند. از طرفی، رکود تورم به وضعیتی اطلاق می‌شود که اقتصاد در آن با رکود همراه است و در عین حال تورم نیز در حال افزایش است. در این وضعیت، اقتصاد دچار نشاط کمتری می‌شود و تولید و درآمد کاهش می‌یابد. همچنین، هزینه‌ها و قیمت‌ها نیز به طور مستمر افزایش می‌یابند که این باعث کاهش قدرت خرید مردم می‌شود. رکود تورم می‌تواند عوامل مختلفی مانند افزایش دستمزد و هزینه‌های تولید، افزایش قیمت مواد اولیه و نیز سیاست‌های مالی و پولی نامناسب باشد. رکود تورمی در زمانی رخ می‌دهد که اقتصادی با رکود روبرو است (رشد کم) اما تورم همچنان وجود دارد. این ممکن است در صورتی رخ دهد که عوامل خارجی بر اقتصاد تأثیر بگذارند، مانند قیمت نفت. ابرتورم نرخ بسیار بالای تورم در یک اقتصاد است. ابرتورم می‌تواند ناشی از افزایش عرضه پول باشد که بدین ترتیب منجر به افزایش مصرف مصرف‌کننده و تقاضای بالاتر برای کالاها و خدمات شود. هر دو کاهش قیمت و تورم بیش از حد می‌توانند برای یک اقتصاد آسیب‌هایی داشته باشند و می‌توانند منجر به نرخ بیکاری بالاتر و رشد کمتر شوند. این امر نقش بحرانی بانک‌های مرکزی را در کنترل تورم می‌کند زیرا عدم استحکام ممکن است منجر به جریمه‌های نابودکننده شود.

اندازه گیری تورم چگونه انجام می‌شود؟

شاخص قیمت مصرف‌کننده (CPI): این یکی از روش‌های رایج برای اندازه‌گیری تورم است که بر اساس یک سبد کالا و خدمات محاسبه می‌شود که به آنها به عنوان یک "شاخص هزینه زندگی" ارجاع داده می‌شود. شاخص‌های رایج هزینه زندگی شامل شاخص قیمت مصرف‌کننده (CPI) و شاخص قیمت خرده‌فروشی (RPI) هستند. این اندازه‌گیری‌ها به تورمی که مصرف‌کنندگان روزانه تجربه می‌کنند، مرتبط هستند. هر بانک مرکزی در انتخاب آیتم‌های مناسب برای اضافه کردن به محاسبه تورم خود با چالش‌های منحصر به فردی مواجه است. هسته CPI و تورم سرشاخه: میزان افزایش قیمت مصرف (CPI) هست که در آن دو عبارت معمولی به نام "هسته" و "سرتیتر" وجود دارد. عامل تفاوت بین این دو عبارت بسیار ساده است. CPI هسته به حذف قیمت های غذا و انرژی از شاخص قیمت مصرف مردم مربوط می شود در حالی که سرتیتر CPI شامل قیمت های هر دو غذا و انرژی می باشد. ضریب GDP: روش دیگری برای اندازه گیری تورم استفاده از ضریب دفلاتور GDP است که فقط در نظر می‌گیرد کالاهای داخلی در حالی که CPI و/یا RPI کالاهای خارجی را نیز شامل می‌شود. تفاوت کلیدی دوم این است که روش ضریب دفلاتور GDP تمام کالاها و خدمات را شامل می‌شود در حالی که CPI و/یا RPI فقط قیمت کالاها و خدمات خریداری شده توسط مصرف کنندگان را اندازه می‌گیرد. به دلیل اینکه ضریب دفلاتور GDP توسط یک سبد ثابت از کالاها محدود نمی‌شود، مزیتی نسبت به سایرین دارد.
تورم و تاثیر آن

تورم و تاثیر آن

منابع تورم چیست؟

تورم می‌تواند از طریق راه‌های مختلف و تنها یا ترکیبی آغاز شود. در زیر، چند منبع اصلی تورم که می‌تواند بر هر کشوری در سراسر جهان تأثیر بگذارد، آورده شده است: نرخ ارز: ضعیف شدن ارز محلی به معنی این است که برای خرید واردات نیاز به بیشتری از ارز محلی است. این هزینه افزایش یافته به مصرف کننده نهایی منتقل می‌شود که می‌تواند به تورم کمک کند. قیمت‌های کالاهای اساسی: اکثر تولیدکنندگان برای تولید یک کالای خاص، نیازمند ورودی‌هایی هستند. این ورودی‌ها معمولاً به شکل کالاهای اساسی مانند سنگ آهن یا نفت هستند. اگر قیمت این ورودی‌ها افزایش یابد، هزینه‌های آن‌ها می‌تواند به مشتریان انتقال داده شده و این افزایش هزینه‌ها یک نوع تورم است. نرخ های سود: نرخ های سود پایین به طور نظری موجب افزایش هزینه های مصرف توسط مصرف کنندگان می شود که در نهایت به افزایش تقاضا و قیمت کالاها منجر می شود؛ که در صورت برابری تمام عوامل، باید به تورم منجر شود. بدهی دولت: افزایش بدهی دولت ممکن است نشان دهنده این باشد که خطر ابتلا به یک ورشکستگی دولتی بیشتر است، که منجر به افزایش سوددهی بر اوراق خزانه‌داری می‌شود تا سرمایه‌گذاران پتانسیلی را برای خطر بالاتر جبران کند. تأثیر این امر بر عموم مردم این است که درآمدهای مالیاتی بیشتری برای پرداخت بهره‌های بدهی دولت به تعهدات حاکمیتی اختصاص داده خواهد شد که باعث کاهش استانداردهای زندگی می‌شود. به نوبه خود، کسب و کارها قیمت کالاها و خدمات را افزایش می‌دهند تا کاهش هزینه‌های دولتی را جبران کنند و این می‌تواند منجر به تورم شود. منابع ذکر شده بیشتر در دو دسته عمده تورم قرار می‌گیرند که عبارتند از:
  1. تورم بر اساس تقاضا - این نوع تورم ناشی از افزایش تقاضای کلی شامل خانوارها، دولت‌ها، خریداران خارجی و کسب و کارهاست.
  2. تورم بر اساس هزینه - تأمین، عامل فشار تورمی برای تورم بر اساس هزینه است. هنگامی که تأمین به دلیل افزایش هزینه‌های تولید کاهش می‌یابد، نتیجه نهایی قیمت‌های بالاتری برای مصرف کنندگان است.

افزایش تورم و تاثیر آن

نابرابری در دارایی: نابرابری در توزیع فشار تورمی میان افراد ممکن است منجر به تغییراتی در ثروت شود. به عنوان مثال، افرادی که در دوران تورم بالا وام دارند، بهره‌مندی خواهند شد زیرا ارزش واقعی بازپرداخت بدهی‌های آنها در طول زمان کاهش خواهد یافت در حالی که دیگران این مزیت را نخواهند داشت. نوسانات تورمی: داده‌های تورمی ناپایدار یا ناپیوسته باعث پیچیدگی در عملکرد کسب و کارها می‌شود زیرا کسب و کارها نمی‌دانند قیمت‌ها را در کجا تنظیم کنند و این می‌تواند تأثیر منفی‌ای بر روی اقتصاد به‌همراه داشته باشد، زیرا هم کسب و کارها و هم مصرف‌کنندگان برای سازگاری با نرخ‌های بالای تورم تغییراتی در نحوه‌ی عملکرد خود انجام می‌دهند. همچنین، تعاملات تجاری بلندمدت نیز هزینه‌های بالاتری را به دنبال خواهند داشت زیرا تورم ناپایدار باعث افزایش ریسکاتی بر روی هزینه‌های اعمالاست و این می‌تواند اعتماد سرمایه‌گذاران خارجی را کاهش دهد.
تاثیر افزایش تورم

تاثیر افزایش تورم

استفاده از بانک‌های مرکزی برای کنترل تورم

هدف‌گذاری تورم برای بانک های مرکزی به سادگی در نظر گرفته می‌شود؛ که این موضوع شامل تعیین یک هدف مشخص برای تورم به صورت درصدی توسط بانک مرکزی می‌شود. این استراتژی از طریق تنظیم سیاست پولی انجام می‌شود. هدف هدف‌گذاری تورم به بانک های مرکزی و عموم مردم اجازه می‌دهد که در مورد انتظارات آینده بیشتر وضوح داشته باشند.دلیل اصلی پشت هدف‌گذاری تورم، کنترل استوار بودن قیمت‌ها است و استوار بودن قیمت‌ها می‌تواند با کنترل تورم دستیابی پیدا کند.

دولتها چگونه تورم را کنترل می کنند؟

روش های متعددی که دولت ها برای کنترل تورم انجام می دهند وابسته به شرایط اقتصادی کنونی می تواند تأثیرات فرعی (مثبت و منفی) در اقتصاد داشته باشد. روش بیشتر استفاده شده توسط بانک های مرکزی برای کنترل تورم، سیاست پولی تنگ شده است که با محدود کردن سیالیت، تورم را کاهش می دهد. این کار از طریق سه راه اصلی انجام می شود:1-قراردادن نرخ بهره بانکی به صورت موقت یا بلند مدت2-خرید اوراق ارزی و کاهش پایانه ارزی دولت3-افزایش نرخ پایه علاوه بر بانکی کردن پول موجود در بازار. 1.کاهش عرضه پول: برای کاهش پول در جریان است. کاهش پول در جریان به معنی کمتر کردن سرمایه های موجود در دست جامعه است و باعث محدود شدن تورم می شود. یک راه برای این کار، افزایش بهره وری بر پرداخت بدهی های دولت است که می تواند سرمایه گذاران بیشتری را جذب کند تا بدهی را خریداری کنند. 2. محدودیت‌های رزرو: محدود کردن مقدار پولی که بانک‌ها مجاز هستند نگهداری کنند، می‌تواند تأثیر گذار بر مقدار پولی باشد که به مصرف‌کنندگان قرض داده می‌شود. به عبارت دیگر، اگر بانک‌ها موظف باشند مقادیر بالاتری از پول را به عنوان مقدار حد نصاب قانونی نگهداری کنند، طبیعتاً بانک‌ها کمترین مقدار پولی برای قرض دادن خواهند داشت. این موضوع باید هزینه‌های مصرفی را کاهش دهد و در نتیجه تورم را نیز کاهش دهد. 3. افزایش نرخ بهره: افزایش نرخ بهره باعث کاهش تمایل افراد به قرض گرفتن و در نتیجه کاهش مصرف می شود. همچنین هزینه فرصت بیشتری برای سرمایه گذاری در یک شرکت وجود دارد، زیرا بازده بالاتری که از طریق بازارهای سرمایه قابل دستیابی است. تورم و تاثیر آن در جهان
راهکارهای کنترل تورم

راهکارهای کنترل تورم

نمودار بالا الگویی پایدار و منطقی را نشان می دهد که نرخ تورم تاریخی در کشورهای توسعه یافته به طور کلی کمتر از اقتصادهای نیازمند رشد و درحال توسعه است. دو دلیل اصلی برای این امر وجود دارد:
  1. ابتدا، نرخ رشد بالاتری در اقتصادهای نیازمند وجود دارد که می‌تواند منجر به تقاضای زائد شود.
  2. ثانیا، ارزهای نامطلوب در بسیاری از اقتصادهای نیازمند وجود دارند که باعث می‌شود مدیریت سیاست پولی بانک‌های مرکزی در آنها دشوارتر از اقتصادهای پیشرفته باشد.

منحنی فیلیپس چیست؟

رابطه تاریخی بین بیکاری و تورم به طور عمده برعکس است که به این معناست که سطوح بالای بیکاری با تورم پایینتر و برعکس آن همراه است. دلیل وجود این رابطه برعکس بهترین با بازرگانی اساسی توضیح داده میشود. به عنوان مثال، افزایش تقاضای مجموعه که یک پیامد تورم ناشی از تقاضای کشش میباشد، منجر به افزایش قیمت کالاها و خدمات و کاهش بیکاری میشود. این بیکاری کمتر به این معناست که در اقتصاد درآمد بیشتری برای خرج کردن در روی کالاها و خدمات وجود دارد. این مقاله نشان داده است که تورم اثرات گسترده ای را از تأثیرات متمرکز تا تأثیرات سیستمی جهانی دارد. تورم یک ابزار اقتصادی مهم از دیدگاه ماکرواقتصادی است، اما اگر به درستی درک و در یک استراتژی معاملاتی پیاده سازی شود، می تواند قدرتمند باشد زیرا داده های تورم می توانند تغییراتی در قیمت ها در بازارهای مالی ایجاد کنند. در واقع، تورم می تواند تأثیراتی روی اقتصاد در حال رشد و توسعه داشته باشد. افزایش قیمت ها ممکن است باعث کاهش توان خرید مردم شود و در نتیجه تقاضای مصرف کاهش یابد. این موضوع می تواند منجر به کاهش تولید و افزایش بیکاری شود. همچنین، تورم می تواند تأثیرات منفی روی سرمایه گذاری و سرمایه داری داشته باشد. افزایش قیمت ها ممکن است باعث کاهش سرمایه گذاری شود و بازده سرمایه داری را کاهش دهد. به علاوه، تورم می تواند تأثیرات سیستمی جهانی نیز داشته باشد. با افزایش قیمت ها در یک کشور، صادرات آن کشور کاهش می یابد و این می تواند تأثیراتی روی تجارت بین المللی داشته باشد. همچنین، تورم می تواند باعث ناپایداری در بازارهای مالی جهانی شود. تغییرات قیمت ها و نرخ بهره می توانند باعث تغییرات ناگهانی در بازارهای مالی شوند و این می تواند منجر به رکود اقتصادی و نوسانات شدید در بازارهای مالی شود. بنابراین، درک و مدیریت تورم از اهمیت بالایی برخوردار است. دولت ها و بانک های مرکزی باید سیاست هایی را پیاده سازی کنند که تورم را در کنترل نگه دارند و اثرات منفی آن را کاهش دهند. علاوه بر این، سرمایه گذاران و سرمایه داران نیز باید استراتژی های مناسبی را در نظر بگیرند تا با تورم در بازارهای مالی برخورد کنند و از تغییرات قیمت ها بهره ببرند.
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها