پس از تحلیل بازار، دو مکتب اصلی در تحلیل بازار وجود دارد: تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال. اگرچه این دو مکتب به طور کامل متضاد نیستند، اما بیشتر معاملهگران به یکی از آنها تعلق میگیرند.
از دیدگاه تحلیل، هر دو تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال مزایا و معایب منحصر به فرد خود را دارند. در این درس، ما به مزایا و معایب هر یک از این رویکردهای تحلیلی میپردازیم.
این مقاله از سلسله مقالات رایگان آموزش فارکس است، برای دیدن سایر مقالات روی آموزش فارکس کلیک کنید.
تحلیل بنیادی
تحلیل بنیادی چیست؟ تحلیل بنیادی یک شکل از تحلیل بازار است که سعی میکند ارزش اصلی یک امنیت را از طریق مطالعه و بررسی دادههای اقتصادی تعیین کند. در بازار ارز خارجی، تحلیلگر بنیادی سعی میکند شرایط کلی در یک اقتصاد را با استفاده از دادههای اقتصادی مختلفی مانند تولید ناخالص داخلی، اشتغال، تورم، نرخ بهره و غیره، ارزیابی کند.
در بازار فارکس، فعالیت بانک مرکزی به طور فوقالعاده توسط تحلیلگران بنیادی نظارت میشود. تصمیمات نرخ بهره بعدی، جلسات و سخنرانیهای مقامات برجسته بانک مرکزی بسیار مهم برای یک تاجر بنیادی است.
تحلیلگران بنیادی سعی میکنند شرایط کلی بازار را با استفاده از گزارشهای اقتصادی مختلف برآورد کنند تا به دنبال یافتن اشتباهات قیمتگذاری باشند که میتواند به فرصتهای معاملاتی منجر شود. تاجران بنیادی میتوانند تاجران کوتاه مدت باشند که سعی میکنند در طی دورههای بالقوه با خطر بالا مانند گزارش پرداخت نقدینگی غیرکشاورزی آمریکا قیمت را ثبت کنند یا میتوانند تاجران موقعیت ماکرواقتصادی بلندمدت باشند که بیشتر به روند چند ماهه یا چند ساله علاقهمند هستند.
برخلاف تکنیسینها، آنالیزگران بنیادی بیشتر به دلیل “چرا” توجه میکنند تا “چیزی” که رخ داده است. تاجران بنیادی در حال جستجوی پاسخ به این سوال هستند که چرا شرایط اقتصادی به این شکل هستند یا سعی میکنند پیشبینیهای خود را بر اساس عامل “چرا” توجیه کنند. از طرف دیگر، تکنیسینها کمتر به علت دغدغهای درباره چرا هستند و بیشتر تمرکز خود را روی عملکرد قیمت در دستشان قرار میدهند.
یکی از عوامل مهم تعیین ارزش یک ارز کشوری، نرخ بهره کنونی کشور است. وقتی نرخ بهره یک کشور خاص نسبت به کشورهای دیگری با شرایط اقتصادی مشابه بالاتر است، سرمایهگذاری خارجی و سرمایه به کشوری با نرخ بهره نسبتاً بالاتر جاری خواهد شد. سرمایهگذاران همیشه به دنبال بازده بالا هستند و به همین دلیل نرخ بهره نسبتاً بالاتر معمولاً سرمایه بیشتری را از بازارهای جهانی جذب میکند.
بعضی از تاجران بنیادی اغلب از بازار فارکس استفاده میکنند تا همزمان ارزهای با بازده بالا را در مقابل آنهایی که بازده کمتری دارند خریداری کنند. این استراتژی که “تجارت حمل” نام دارد، در میان تاجران بنیادی بلندمدت و صندوقهای سرمایهگذاری جهانی بزرگ به خوبی شناخته شده است.
تحلیل تکنیکال
پس تحلیل تکنیکال چیست؟ تحلیل تکنیکال یک روش پیشبینی است که بر اساس مطالعه حرکات قیمت گذشته استوار است. اغلب خواهید شنید که تحلیل تکنیکال بیشتر یک هنر است تا علم. این به این دلیل است که هنگامی که ما سعی در پیشبینی حرکات قیمت آینده با تحلیل تکنیکال داریم، میتواند تعدادی جزئیات وجود داشته باشد که گاهاً منجر به نتیجهگیریهای متفاوتی میشود.
ابزار اصلی برای تحلیل تکنیکال، داده های قیمت هستند. بدون در نظر گرفتن محدوده زمانی انتخاب شده، داده های قیمت در اولویت قرار دارند. در واقع، تحلیل تکنیکال یک چارچوب فراهم می کند که تحلیلگر می تواند با مطالعه عملکرد قیمت فعلی و مقایسه آن با وقایع تاریخی قبلی، تصمیمات اطلاعاتی در بازار اتخاذ کند.
تحلیل تکنیکال می تواند در بازارهای مختلف اعم از شاخص های سهام، ارزها، کالاها، سهام های فردی و آتی قابل استفاده باشد. تا زمانی که یک بازار مقدار مناسبی از نقدینگی داشته باشد و به راحتی تحت تأثیرات خارجی قرار نگیرد، تحلیل تکنیکال می تواند به صورت موثری استفاده شود.
یک مثال از جایی که تحلیل تکنیکال ممکن است تاثیر زیادی نداشته باشد، به دلیل کمبود نقدینگی و شایعه پذیری بالا بر روی قیمت، سهم های ارزان و معاملاتی می تواند باشد.
سه اصل مهم تحلیل تکنیکال به شرح زیر است:
قیمت همه چیز در بازار را تخفیف می دهد
قیمت در الگوهای قابل مشاهده حرکت می کند
تاریخ تمایل به تکرار دارد
تخفیف قیمت همه چیز را در بر میگیرد – تحلیلگران تکنیکال معتقدند که قیمتی که در حال حاضر معامله میشود، تمام اطلاعات موجود در اختیار شرکتکنندگان در بازار را منعکس میکند. هر اطلاعات جدیدی که ارائه میشود، به سرعت در قیمت اوراق بهادار نیز منعکس میشود.
قیمت در چندین روند قابل مشاهده حرکت میکند – روندها در بازار وجود دارند و تکنسین معتقد است که این روندها به صورت غیر تصادفی قابل پیشبینی حرکت میکنند که میتواند توسط چشم متخصص مشاهده شود. یک روند عموماً از فعالیتهای محدوده معاملاتی نشات میگیرد و سپس همان روند با تمام شدن به مرحله تجمع بازگشت پیدا میکند، قبل از آنکه مرحله روند جدیدی دوباره ظاهر شود.
تکرار تاریخ – بازارها نشاندهنده طبیعت تکراری و بازگشتپذیر در دادههای قیمت خود هستند. اگرچه هیچ الگویی در تاریخ قیمت دقیقاً شبیه به هم نیست، اما میتوان شباهتهایی وجود داشته باشد که نمیتوان آنها را به وجود نویز یا تصادف نسبت داد. این الگوهای تکراری را میتوان در شکلهای نمودار، الگوهای شمعی، اثرات تکانه، حجم معاملات و سایر اشکال دادههای مرتبط با قیمت دید.
مزایای تحلیل بنیادی
بیایید به برخی از مزایای استفاده از نظریه تحلیل بنیادی نگاه کنیم:
توضیح حرکات قیمتی: خبرها و گزارشات اقتصادی مهم میتوانند سریعاً قیمت بازار را به یک جهت یا جهت دیگر حرکت دهند. این به خصوص درست است وقتی اعداد یک انتشار اقتصادی غیرمنتظره باشد یا به طرز قابل توجهی از اعداد متفقین متفاوت باشد.
درک بازارهای جهانی: رویکرد بنیادی به تحلیل به تحلیلگر کمک میکند تا بهتر درک کند که در اقتصاد یک کشور خاص و در سایر اقتصادهای جهان چه اتفاقی میافتد. این نگاه بر دلایل بزرگ به شرایط بازار جهانی ارائه میدهد.
یافتن ارزش: هر ابزار مالی یا دارایی ارزش خاصی دارد. وظیفه یک معاملهگر این است که داراییهایی را پیدا کند که ممکن است تفاوتی بین ارزش واقعی یک دارایی و قیمت بازار فعلی آن وجود داشته باشد. تحلیل بنیادی میتواند یک تحلیلگر ارز را در این زمینه کمک کند که با مطالعه نرخ بهره، تورم، نظر مشتریان، تولید صنعتی و سایر عوامل مربوطه به این موضوع بپردازد.
تحلیل روند بلندمدت – قدرت واقعی تحلیل بنیادی در کمک به تریدر برای ایجاد یک دید بلندمدت از جفت ارز یا دارایی خاص است. اکثر نقاط داده در گزارشهای اقتصادی معمولاً به صورت نسبی مقایسه و تجزیه و تحلیل میشوند. به عنوان مثال، سوال پرسیدن این است که امروز آمار بیکاری چطور است؟ آیا با ماه گذشته، سه ماه گذشته و سال گذشته مقایسه شود؟ این به ما در فهمیدن روند کنونی درباره بیکاری کمک میکند و سپس ما میتوانیم از آن اطلاعات همراه با سایر دادههای اقتصادی برای پیشبینی تأثیر بالقوه بر قیمت جفت ارز در طولانی مدت استفاده کنیم.
معایب تحلیل بنیادی
در ادامه، برخی از مشکلات تحلیل بنیادی را بررسی میکنیم:
به تحمل اطلاعات نیاز است – تحلیل بنیادی یک موضوع بسیار گسترده و عمیق است. برای تریدرها و سرمایهگذاران اطلاعات زیادی در دسترس است که مصرف آنها میتواند بسیار سخت و سنگین باشد. گاهی اوقات این میتواند منجر به ابهام شود و در برخی مواقع بینتیجه باشد.
مناسب نیست برای مدت کوتاه – اگرچه داده ها و گزارش های اقتصادی در طول ماه منتشر می شوند، اما معامله در خبرها در مدت کوتاه با چالش های زیادی همراه است، از جمله گسترش پهنای پیشنهاد و پرس و جذب بین خبرها و افزایش ناگهانی ناپیش بینی شده در نوسانات قیمت. به همین دلیل، بسیاری از معامله گران اصولی عمدتاً بر روی دوره زمانی بزرگتر تمرکز می کنند.
عدم تطابق با زمان بازار – تحلیل اصولی می تواند برای ما نگرشی به تصویر کل عرضه کند، اما به طور معمول نمی تواند روشی هدفمند و قابل اعتماد برای تایمینگ ورود و خروج ما فراهم کند. و در معامله، تایمینگ همه چیز است. ممکن است درست در مورد جهت باشید، اما اگر در مورد زمان اشتباه کنید، معامله شما احتمالاً باعث ضرر می شود. به همین دلیل، تحلیلگران اصولی معمولاً باید بر روی تکنیک ها یا روش های دیگری برای ورود و خروج از معاملاتشان اعتماد کنند.
بسیار ذاتی است – اگرچه داده های اصولی به نسبت واضح است، اما پیش فرض هایی که می توانید از چنین داده هایی بگیرید می تواند بین اقتصاددانان و تحلیلگران به طور قابل توجهی متفاوت باشد. به عنوان مثال، یک تحلیلگر می تواند دلایل متفاوتی را برای اعتقاد خود به اینکه افزایش نرخ بهره به اقتصاد مفید خواهد بود، مطرح کند، در حالی که یک تحلیلگر دیگر می تواند همان تعداد دلایل را برای اعتقاد خود به اینکه افزایش نرخ بهره تأثیر معکوسی روی اقتصاد خواهد داشت، مطرح کند.
مزایای تحلیل تکنیکال
بیایید به برخی از مزایای استفاده از تحلیل تکنیکال نگاهی بیندازیم:
قابل استفاده در هر بازه زمانی – بدون توجه به اینکه شما یک معاملهگر کوتاه مدت، متوسط مدت یا بلند مدت هستید، میتوانید ابزارهای تحلیل تکنیکال را در فرآیند تصمیمگیری خود استفاده کنید.
قابلیت تحلیل روند – تحلیلگران تکنیکال میتوانند از تحقیقات مختلفی استفاده کنند تا روند فعلی بازار را تحلیل کنند. این شامل میانگینهای متحرک، خطوط روند، کانالها، نقاط بالا و پایین، و پشتیبانی و مقاومت و دیگر موارد است.
کمک به زمانبندی بازار – وظیفه اصلی یک معاملهگر یافتن بهترین فرصتهای معاملاتی موجود است و سپس انتخاب زمان مناسب برای اجرای معامله است. ابزارهای تحلیل تکنیکال به معاملهگران در ورود، مدیریت و خروج از موقعیتهای خود به صورت منظم و کارآمد کمک میکند.
ایدهها میتوانند برنامهریزی شوند – بسیاری از مفاهیم موجود در تحلیل تکنیکال میتوانند به سیستمهای معاملات خودکار تبدیل و برنامهریزی شوند. این نوع سیستمهای خودکار به کاهش احساسات منفی مرتبط با معاملات کمک میکنند. به محض برنامهریزی قوانین خود با سیستم معاملاتی خود، میتوانید عقب برگردید و به الگوریتم خود اجازه دهید سیستم مبتنی بر قوانین شما در بازار اجرا شود.
حالت بازار را نشان میدهد – با مطالعه عملکرد قیمت و انجام تجزیه و تحلیل نمودار، میتوانید درک بهتری از نقاط افراطی در یک بازار خاص پیدا کنید. شما به تجزیه و تحلیل حالت روانی سرمایهگذاران در هنگام رشد و فروش مجهز خواهید شد. علاوه بر این، درکی از جاهایی که تقاضا و عرضه آینده وجود دارد کسب خواهید کرد، به طوری که قبل از دیگران، خود را در جایگاه مناسب در بازار قرار دهید.
سادهتر و کمهزینهتر – تحلیل بنیادی اغلب شامل متغیرها و قطعههای متحرکی مانند نرخ بهره، تورم، احساس مصرفکننده، ارزش پول و مجموعهای از عوامل دیگر است. این میتواند منجر به مدلهای پیچیده شود که فقط افرادی با دکترای اقتصاد ممکن است بتوانند درک کنند. از سوی دیگر، مدلهای تحلیل تکنیکال معمولاً سادهتر و آسانتر برای ساخت و پیادهسازی هستند زیرا متغیر اصلی یا بلوک سازنده آن عمل قیمت است.
معایب تحلیل تکنیکال
در ادامه برخی از معایب تحلیل تکنیکال آورده شده است:
تداخل سیگنالها – گاهی اوقات ابزارهای تحلیل تکنیکال شما سیگنالهای مختلف یا در تضاد با یکدیگر ارائه میدهند. به عنوان مثال، بر اساس تحلیل شما از سطح پشتیبانی و مقاومت، ممکن است سیگنال خرید دریافت کنید، اما نشانگر MACD شما ممکن است یک سناریوی فروش را پیشنهاد کند.
این نوع سناریو گاهی اوقات رخ میدهد و میتواند بسیار ناراحتکننده باشد. در این نقطه، یک معاملهگر باید تصمیم بگیرد که آیا معامله را انجام دهد یا بر اساس تحلیل در تضاد آن رد کند.
شلوغشدن تحلیل – این یک شرایط است که معاملهگران به حدی تحلیل میکنند که به گونهای که قادر به عمل کردن نیستند، محدود میشوند. این معمولا در زمانی رخ میدهد که معاملهگر سعی میکند تمام اطلاعات خود را به خوبی ترتیب دهد، که در معامله واقعی به ندرت رخ میدهد. در معاملهگری، ما با احتمالات و نه قطعیتها سر و کار داریم. معمولا باید بر اساس اطلاعات ناقص عمل کنیم. با وجود اینکه ابزارهای تکنیکال بسیاری برای معاملهگر در دسترس است، برخی از معاملهگران در تله تحلیل بیش از حد گیر میافتند و قادر به تصمیمگیری معامله نیستند. بهترین راه حل برای این مشکل کاهش اشغال و بازگشت به اصول است.
تحلیل تکنیکال و ارزیابی بازارهای مالی و فارکس ممکن است تحت تأثیر تعصبات ما قرار بگیرد. اگرچه تحلیلگران تکنیکال بر روی قیمت به عنوان ابزار اصلی تحلیل خود حساب میکنند، اما تعصبات خاصی میتوانند روشی که آنها اطلاعات را از نمودارها جمعآوری و درک میکنند را تحت تأثیر قرار دهند. به عنوان مثال، اگر شما تمایل به خرید در زوج ارزی EURUSD داشته باشید، ناخودآگاه به دنبال فرصتهای خرید طولانی میگردید و به سیگنالهایی که به ضعف در EURUSD اشاره میکنند را سرکوب یا نادیده میگیرید. بسیاری از مواقع، ما حتی آگاه نمیشویم که این اتفاق میافتد، بنابراین ضروری است که در هنگام تحلیل نمودارها ذهنی آزادی داشته باشیم.
تفسیرها میتوانند متفاوت باشند. همانطور که قبلاً اشاره کردیم، تحلیل تکنیکال بیشتر یک هنر است تا علم. دو تحلیلگر میتوانند به همان نمودار قیمت نگاه کنند و گاهی نتایج تحلیلهای دو قطبی و متناقض به دست آورند. این موضوع کاملاً رایج است و یکی از دلایل آن تعصبات داخلی ما است، همانطور که قبلاً به آن اشاره کردیم. علاوه بر این، الگوهای نمودار که در پیش بینی شان در زمان واقعی بسیار واضح به نظر میرسند، در واقع بسیار موضوعی هستند. بنابراین، تفسیرها میتوانند از یک تحلیلگر تکنیکال به تحلیلگر تکنیکال دیگر متفاوت باشند در حالی که عملکرد قیمت در حال رخ دادن است.
ابزارهای تحلیل تکنیکال
به طوری که شما خود را یک تحلیلگر تکنیکال یا تحلیلگر اساسی در نظر بگیرید، شما باید با استفاده از برخی از ابزارهای تحلیلی آشنا و ماهر شوید تا به شما در تجزیه و تحلیل کمک کند. بیایید نگاهی به برخی از ابزارهای اصلی استفاده شده توسط تکنیسینها و تریدرهای اصولی بیندازیم.
ابزارهای محبوب استفاده شده توسط تحلیلگران تکنیکال
ابزار همبستگی ارز – حرکات قیمتی برخی از جفتهای ارزی تمایل به رابطه دارند. همبستگی مثبت وقتی رخ میدهد که قیمت دو جفت در جهت یکسان حرکت کند. همبستگی منفی وقتی وجود دارد که قیمت دو جفت در جهتهای مخالف حرکت کنند. جفتهای ارزی که هیچ رابطه قیمتی ندارند، گفته میشود غیرهمبسته هستند. جدول همبستگی ارز به یک تاجر امکان میدهد تا به سرعت این روابط را پیدا کند.
مهم است که همبستگی بین جفتهایی که به تجارت علاقهمند هستید یا قبلاً در آنها موقعیت داشتهاید را بدانید زیرا به کاهش ریسک موقعیت کلی شما کمک میکند.
ابزار شدت نوسانات فارکس – یک ابزار شدت نوسانات ارز یک محدوده تیکپیپ معمولی را که در یک بازه زمانی مشخص قابل انتظار است، مشخص میکند. این میتواند متوسطی در یک بازه زمانی مشخص مانند یک ساعت، یک روز، یک هفته یا بازه زمانی دیگری باشد. داشتن اطلاعات در مورد شدت نوسانات یک جفت ارز به یک معاملهگر کمک میکند تا جفتهای مناسبی را برای معامله انتخاب کند و هدف سود واقعی را تنظیم کند.
همچنین ابزار شدت نوسانات و ابزار همبستگی ارز قابل اشاره در سایت Mataf.net قابل دستیابی است، یک سایت معروف که ابزارهای مختلفی را برای معاملهگران فارکس فراهم میکند.
شاخصها و نوسانگرهای تکنیکال – این ابزار محبوبی در بین معاملهگران تکنیکال است. بسیاری از ابزارهای تکنیکال مختلف موجود است. شاخصهای شتاب مانند MACD، RSI و Williams %R وجود دارند. شاخصهای روند مانند میانگینهای متحرک و خطوط روند وجود دارند. نوارهای نوسانات مانند باندهای بولینگر و کانالهای کلتنر وجود دارند. تکنسینها سعی میکنند هماهنگی بین مطالعات تکنیکال مختلف را پیدا کنند تا به فرصتهای معامله با احتمال بالا نزدیک شوند.
تجزیه و تحلیل عملکرد قیمت – قیمت تنها ابزار مهم در جعبه ابزار یک تکنیسین است. قیمت فعلی نشان دهنده انگیزه های تمامی شرکت کنندگان در بازار و تعادل عرضه و تقاضا در هر لحظه است. بسیاری از تریدرهای تکنیکال به طور انحصاری بر تجزیه و تحلیل عملکرد قیمت، ترکیبی از سطوح حمایت و مقاومت و شمع ها برای بررسی حرکات پتانسیل قیمت در آینده اعتماد می کنند.
تجزیه و تحلیل الگوی نمودار – تجزیه و تحلیل نمودار نیز یک تکنیک بسیار محبوب استفاده شده توسط برخی از تکنیسین هاست. برخی از الگوهای نمودار سنتی شامل سر و شانه ها، دو قله و دو لخته ها و تشکیلات لیوان و دستگیره است. الگوهای مبتنی بر فیبوناچی نیز وجود دارند، مانند گارتلی، خفاش یا پروانه.
علاوه بر این، الگوهای شمعی و الگوهای تحلیل تکنیکال پیشرفته تری مانند موج الیوت نیز می توانند تجزیه و تحلیل شوند. به عنوان انسان ها، ما تمایل طبیعی به تشخیص الگو داریم و این باعث می شود که به دنبال الگوها در نمودارهای قیمت باشیم.
ابزارهای تحلیل بنیادی
تقویم اقتصادی – یکی از ابزارهای کلیدی روزانه برای یک تاجر بنیادی، تقویم خبری اقتصادی است. منابع مختلفی وجود دارد که این امکان را فراهم می کنند، از جمله Econoday، Forex Factory و Trading Economics. تقویم اقتصادی Forex Factory یکی از محبوب ترین تقویم های اقتصادی برای بسیاری از تاجران فارکس است. در این تقویم، تمام گزارش های اقتصادی برنامه ریزی شده همراه با رویدادهای ژئوپولیتیک مهم دیگر لیست شده است.
این سیستم را با رنگ ها مشخص می کند که می توانید بر اساس رویدادهای کم، متوسط و با تأثیر بالا مرتب کنید. تاجران خبره در زمینه خبرهای کوتاه مدت سعی می کنند در طول رویدادهای خبری با تأثیر بالا سود روزانه را به دست آورند، در حالی که تاجران بنیادی ماکرو بر آن اعتماد دارند که به آنها کمک کند تا نگاهی بلند مدت به زوج ارزی خاص یا کشوری داشته باشند.
خطوط اخبار مالی – برخی از تاجران حرفه ای برای دریافت اخبار مورد نیاز خود از خطوط اخبار مالی مانند رویترز، بلومبرگ یا فاینانشال تایمز استفاده می کنند. بسیاری از خطوط اخبار مالی معروف مانند اینها، اخبار استریم و زمان واقعی را در حالی که رخ می دهد، ارائه می دهند و از طریق صدها یا هزاران منبع و منابع از سراسر جهان پوشش جهانی ارائه می دهند. بسیاری از تاجران و سرمایه گذارانی که بر مبنای عوامل بنیادی معامله می کنند، به طور قابل توجهی بر این خدمات وابسته هستند.
گزارش های تحلیلگران – تجاران اصولی نیاز دارند که با آخرین اخبار و رویدادهای اقتصادی روزانه در جریان باشند و در حالی که تقویم اقتصادی و خطوط اخبار مالی ابزارهای ضروری در شکل دادن نگرشی به بازار هستند ، همچنین مفید است که نگرش ها و دیدگاه های اضافی از دیگر تحلیلگران را نیز دریافت کنیم. چندین تحلیلگر اصولی بسیار محبوب وجود دارند که تحلیل های مستمر و به موقع در زمینه تبادلات خارجی و ماکرواقتصادی ارائه می دهند.
آخرین کلام
پس شاید بپرسید که تحلیل تکنیکال یا تحلیل بنیادی، کدام نوع بهتر است؟ به شخصه، من ترجیح میدهم در تجارت خود از تحلیل تکنیکال استفاده کنم زیرا این روش یک چارچوب کامل برای تحلیل، ورود، مدیریت و خروج از معاملات فراهم میکند. بنابراین، به همه تجاران توصیه میکنم تا حتی اگر فقط به سطح پایه ای از تحلیل تکنیکال آشنا باشند، آن را یاد بگیرند.
تجار دیگر به تحلیل بنیادی وفادارند و گروه دیگری از تجار از ترکیب هر دو استفاده میکنند. هیچ پاسخ درست یا غلطی وجود ندارد. شما باید واقعا هر دو رویکرد را یاد بگیرید و به کار ببندید و ببینید کدامیک برای شما بهتر عمل میکند.