تنوع بخشی در معاملات، به ویژه در بازار فارکس، یکی از مباحث کاربردی در بازارهای مالی است. در این مقاله، به بررسی تنوع بخشی و شیوههای صحیح کسب سود با استفاده از آن به عنوان یک استراتژی مکمل خواهیم پرداخت. تنوع بخشی روشی برای کاهش ریسک است که هدف آن اختصاص سرمایه به چندین دارایی در سبدی است که عملکرد هر دارایی بیانگر عملکرد کل سبد نباشد. در واقع، این یک استراتژی مدیریت ریسک است که طیف گستردهای از سرمایهگذاریها را ترکیب کرده و آنها را به یک سبد تبدیل میکند.
یک سبد سرمایهگذاری متنوع شامل ترکیبی از انواع داراییها و ابزارهای سرمایهگذاری است که تلاش دارد پهنه ریسک را محدود کند. منطق این تکنیک این است که سبد ساخته شده از داراییهای مختلف، به طور متوسط بازده بیشتری را در بلندمدت داشته و ریسک هر دارایی یا اوراق بهادار را کاهش میدهد. تنوع بخشی، استراتژیای است که طیف گستردهای از سرمایهگذاریها را در یک سبد قرار میدهد تا ریسک سبد کاهش یابد.
این کار اغلب از طریق سرمایهگذاری در طبقات مختلف دارایی مانند سهام، اوراق قرضه، املاک و مستغلات یا ارزهای دیجیتال صورت میگیرد و میتواند از طریق سرمایهگذاری در کشورهای مختلف، صنایع، شرکتها یا به صورت سرمایهگذاریهای درآمدزا انجام شود. تنوع بخشی اغلب از طریق تحلیل ضریب همبستگی یک جفت دارایی اندازهگیری میشود.
سرمایهگذاران میتوانند به تنهایی با سرمایهگذاری در منتخبی از سرمایهگذاریها تنوع بخشی ایجاد کنند یا میتوانند صندوقهای متنوعی را که خود تنوع بخشی شدهاند را خریداری و نگهداری کنند. مطالعات و مدلهای ریاضی نشان دادهاند که حفظ یک سبد متنوع از 25 تا 30 سهم شرکتها، مقرونبهصرفهترین روش برای کاهش ریسک است. با سرمایهگذاری بیشتر در اوراق بهادار بیشتر، میتوان از مزایای تنوع بخشی بهرهمند شد، حتی به مقدار بسیار کم.
تنوع بخشی تلاش میکند تا ریسکهای غیرسیستماتیک در یک سبد را از بین ببرد، بنابراین عملکرد مثبت برخی از سرمایهگذاریها، عملکرد منفی برخی دیگر را خنثی میکند. مزایای تنوع بخشی فقط در صورتی حفظ میشود که اوراق بهادار موجود در سبد دارای همبستگی کامل با هم نباشند؛ به عبارتی واکنش آنها به اخبار و رخدادهای بازار اغلب به شکلهای متفاوتی باشد.
از آنجایی که سرمایهگذاران راههای مختلفی را برای تنوع بخشیدن به داراییهای خود در نظر میگیرند، دهها استراتژی در این رابطه وجود دارد. بسیاری از استراتژیهای زیر را میتوان برای افزایش تنوع بخشی سبد با هم ترکیب کرد. مدیران صندوقها و سرمایهگذاران اغلب سرمایهگذاریهای خود را در بین چندین طبقه دارایی متنوع تقسیم میکنند و تعیین میکنند که چه درصدی از سبد خود را به هر یک از آنها اختصاص دهند.
هر طبقه دارایی دارای ریسکها و فرصتهای متفاوت و خاصی است. طبقات دارایی میتوانند شامل موارد زیر باشند: سهام (سهام در یک شرکت سهامی عام)، اوراق قرضه (ابزارهای بدهی دولتی و شرکتی با درآمد ثابت)، املاک (زمین، ساختمان، منابع طبیعی، کشاورزی، دام و ذخایر آب و معادن)، صندوقهای قابل معامله در بورس (ETF)، کالاها (کالاهای اساسی لازم برای تولید سایر محصولات یا خدمات) و پول نقد و معادلهای کوتاه مدت آن (CCE).
فرض در این نظریه این است که آنچه ممکن است بر یک طبقه دارایی تأثیر منفی بگذارد ممکن است برای طبقه دیگر مفید باشد. به عنوان مثال، افزایش نرخ بهره معمولاً بر قیمت اوراق قرضه تأثیر منفی میگذارد زیرا بازده آنها باید افزایش یابد تا اوراق بهادار با درآمد ثابت جذابتر شوند. از سوی دیگر، افزایش نرخ بهره ممکن است منجر به افزایش اجاره بهاء املاک و یا افزایش قیمت کالاها شود.
تفاوتهای بسیار زیادی در چگونگی عملکرد صنایع مختلف وجود دارد. اگر سرمایهگذاران در صنایع مختلف متنوع باشند، کمتر تحت تأثیر ریسکهای خاص یک صنعت قرار میگیرند. به عنوان مثال، لایحه چیپ ست 2022 را در نظر بگیرید. این لایحه بر بسیاری از صنایع مختلف تأثیر میگذارد، اگرچه برخی از شرکتها بیشتر از سایرین تحت تأثیر قرار میگیرند. تولیدکنندگان نیمههادی تا حد زیادی تحت تأثیر قرار خواهند گرفت، در حالی که بخش خدمات مالی ممکن است تأثیرات کمتر و یا حتی ناچیزی را احساس کنند.
سرمایهگذاران میتوانند با جفت کردن سرمایهگذاریهایی که در کسبوکارهای مختلف با هم در تضاد هستند، در صنایع مختلف تنوع بخشی ایجاد کنند. به عنوان مثال، دو صنعت اصلی سرگرمی را در نظر بگیرید: مسافرت و رسانه تصویری. سرمایهگذارانی که امیدوارند در برابر ریسک اثر بیماریها و همهگیریها (مثل کووید) از خود محافظت کنند، ممکن است در سهام رسانههای دیجیتال سرمایهگذاری کنند (که مستقیماً از تعطیلیها تأثیر مثبت میگیرند). همزمان، سرمایهگذاران میتوانند سرمایهگذاری در شرکتهای هوایی را در نظر بگیرند (تأثیر مثبت از تعطیلیهای کمتر).
از لحاظ نظری، این دو صنعت غیر مرتبط با هم میتوانند ریسک کلی سبد را به حداقل برسانند. مطالعهای منتشر شده در مجله ریسک و مدیریت مالی نشان داد که متغیرهای زیادی هستند که باید در نظر گرفته شوند و اساساً جمله "بهترین تعداد سهام که یک سبد دارایی باید داشته باشد چه تعداد است؟" اشتباه است.
تنوع بخشی، استراتژیای است که طیف گستردهای از سرمایهگذاریها را در یک سبد قرار میدهد تا ریسک سبد کاهش یابد. این کار اغلب از طریق سرمایهگذاری در طبقات مختلف دارایی مانند سهام، اوراق قرضه، املاک و مستغلات یا ارزهای دیجیتال صورت میگیرد و میتواند از طریق سرمایهگذاری در کشورهای مختلف، صنایع، شرکتها یا به صورت سرمایهگذاریهای درآمدزا انجام شود. تنوع بخشی اغلب از طریق تحلیل ضریب همبستگی یک جفت دارایی اندازهگیری میشود.
سرمایهگذاران میتوانند به تنهایی با سرمایهگذاری در منتخبی از سرمایهگذاریها تنوع بخشی ایجاد کنند یا میتوانند صندوقهای متنوعی را که خود تنوع بخشی شدهاند را خریداری و نگهداری کنند.
تنوع بخشی چیست؟
مطالعات و مدلهای ریاضی نشان دادهاند که حفظ یک سبد متنوع از 25 تا 30 سهم شرکتها، مقرونبهصرفهترین روش برای کاهش ریسک است. با سرمایهگذاری بیشتر در اوراق بهادار بیشتر، میتوان از مزایای تنوع بخشی بهرهمند شد، حتی به مقدار بسیار کم. تنوع بخشی تلاش میکند تا ریسکهای غیرسیستماتیک در یک سبد را از بین ببرد، بنابراین عملکرد مثبت برخی از سرمایهگذاریها، عملکرد منفی برخی دیگر را خنثی میکند.
مزایای تنوع بخشی فقط در صورتی حفظ میشود که اوراق بهادار موجود در سبد دارای همبستگی کامل با هم نباشند؛ به عبارتی واکنش آنها به اخبار و رخدادهای بازار اغلب به شکلهای متفاوتی باشد. از آنجایی که سرمایهگذاران راههای مختلفی را برای تنوع بخشیدن به داراییهای خود در نظر میگیرند، دهها استراتژی در این رابطه وجود دارد. بسیاری از استراتژیهای زیر را میتوان برای افزایش تنوع بخشی سبد با هم ترکیب کرد.
مدیران صندوقها و سرمایهگذاران اغلب سرمایهگذاریهای خود را در بین چندین طبقه دارایی متنوع تقسیم میکنند و تعیین میکنند که چه درصدی از سبد خود را به هر یک از آنها اختصاص دهند.
هر طبقه دارایی دارای ریسکها و فرصتهای متفاوت و خاصی است. طبقات دارایی میتوانند شامل موارد زیر باشند: سهام (سهام در یک شرکت سهامی عام)، اوراق قرضه (ابزارهای بدهی دولتی و شرکتی با درآمد ثابت)، املاک (زمین، ساختمان، منابع طبیعی، کشاورزی، دام و ذخایر آب و معادن)، صندوقهای قابل معامله در بورس (ETF)، کالاها (کالاهای اساسی لازم برای تولید سایر محصولات یا خدمات) و پول نقد و معادلهای کوتاه مدت آن (CCE).
فرض در این نظریه این است که آنچه ممکن است بر یک طبقه دارایی تأثیر منفی بگذارد ممکن است برای طبقه دیگر مفید باشد. به عنوان مثال، افزایش نرخ بهره معمولاً بر قیمت اوراق قرضه تأثیر منفی میگذارد زیرا بازده آنها باید افزایش یابد تا اوراق بهادار با درآمد ثابت جذابتر شوند. از سوی دیگر، افزایش نرخ بهره ممکن است منجر به افزایش اجاره بهاء املاک و یا افزایش قیمت کالاها شود.
تفاوتهای بسیار زیادی در چگونگی عملکرد صنایع مختلف وجود دارد. اگر سرمایهگذاران در صنایع مختلف متنوع باشند، کمتر تحت تأثیر ریسکهای خاص یک صنعت قرار میگیرند. به عنوان مثال، لایحه چیپ ست 2022 را در نظر بگیرید. این لایحه بر بسیاری از صنایع مختلف تأثیر میگذارد، اگرچه برخی از شرکتها بیشتر از سایرین تحت تأثیر قرار میگیرند. تولیدکنندگان نیمههادی تا حد زیادی تحت تأثیر قرار خواهند گرفت، در حالی که بخش خدمات مالی ممکن است تأثیرات کمتر و یا حتی ناچیزی را احساس کنند.
سرمایهگذاران میتوانند با جفت کردن سرمایهگذاریهایی که در کسبوکارهای مختلف با هم در تضاد هستند، در صنایع مختلف تنوع بخشی ایجاد کنند.
به عنوان مثال، دو صنعت اصلی سرگرمی را در نظر بگیرید: مسافرت و رسانه تصویری. سرمایهگذارانی که امیدوارند در برابر ریسک اثر بیماریها و همهگیریها (مثل کووید) از خود محافظت کنند، ممکن است در سهام رسانههای دیجیتال سرمایهگذاری کنند (که مستقیماً از تعطیلیها تأثیر مثبت میگیرند). همزمان، سرمایهگذاران میتوانند سرمایهگذاری در شرکتهای هوایی را در نظر بگیرند (تأثیر مثبت از تعطیلیهای کمتر).
از لحاظ نظری، این دو صنعت غیر مرتبط با هم میتوانند ریسک کلی سبد را به حداقل برسانند. مطالعهای منتشر شده در مجله ریسک و مدیریت مالی نشان داد که متغیرهای زیادی هستند که باید در نظر گرفته شوند و اساساً جمله "بهترین تعداد سهام که یک سبد دارایی باید داشته باشد چه تعداد است؟" اشتباه است.
سرمایهگذاران میتوانند به تنهایی با سرمایهگذاری در منتخبی از سرمایهگذاریها تنوع بخشی ایجاد کنند یا میتوانند صندوقهای متنوعی را که خود تنوع بخشی شده اند را خریده و نگهداری کنند.
تنوع بخشی
مطالعات و مدلهای ریاضی نشان دادهاند که حفظ یک سبد متنوع از 25 تا 30 سهم شرکت ها، مقرونبهصرفهترین روش برای کاهش ریسک است. با سرمایهگذاری بیشتر در اوراق بهادار بیشتر می توان از مزیای تنوع بخشی بهره مند شد، حتی شده به مقدار بسیار کم.
تنوع بخشی در تلاش است تا ریسک های غیرسیستماتیک در یک سبد را از بین ببرد، بنابراین عملکرد مثبت برخی از سرمایه گذاری ها، عملکرد منفی برخی دیگر را خنثی می کند. مزایای تنوع بخشی فقط در صورتی حفظ می شود که اوراق بهادار موجود در سبد دارای همبستگی کامل با هم نباشند. بعبارتی واکنش آنها، به اخبار و رخدادهای بازار اغلب به شکل های متفاوتی باشد.
استراتژی های تنوع بخشی
از آنجایی که سرمایه گذاران راه های مختلفی را برای تنوع بخشیدن به دارایی های خود در نظر می گیرند، ده ها استراتژی در این رابطه وجود دارد. بسیاری از استراتژیهای زیر را میتوان برای افزایش تنوع بخشی سبد با هم ترکیب کرد.
طبقات دارایی
مدیران صندوق ها و سرمایه گذاران اغلب سرمایه گذاری های خود را در بین چندین طبقه دارایی متنوع تقسیم می کنند و تعیین می کنند که چه درصدی از سبد خود را به هر یک از آنها اختصاص دهند. هر طبقه دارایی دارای ریسک ها و فرصت ها متفاوت و خاصی است.
طبقات دارایی می توانند شامل سهام (سهام در یک شرکت سهامی عام)، اوراق قرضه (ابزارهای بدهی دولتی و شرکتی با درآمد ثابت)، املاک (زمین، ساختمان، منابع طبیعی، کشاورزی، دام و ذخایر آب و معادن)، صندوقهای قابل معامله در بورس (ETF، سبدی قابل معامله از اوراق بهادار که از نوسانات یک شاخص، کالا یا صنعت پیروی میکنند)، کالاها (کالاهای اساسی لازم برای تولید سایر محصولات یا خدمات) و پول نقد و معادل های کوتاه مدت آن (CCE، اسناد خزانه، گواهی سپرده، ابزارهای بازار پول، و سایر سرمایه گذاری های کوتاه مدت و کم ریسک) باشند.
فرض در این نظریه این است که آنچه ممکن است بر یک طبقه دارایی تأثیر منفی بگذارد ممکن است برای طبقه دیگر مفید باشد. به عنوان مثال، افزایش نرخ بهره معمولاً بر قیمت اوراق قرضه تأثیر منفی می گذارد زیرا بازده آنها باید افزایش یابد تا اوراق بهادار با درآمد ثابت جذاب تر شوند. از سوی دیگر، افزایش نرخ بهره ممکن است منجر به افزایش اجاره بهای املاک و یا افزایش قیمت کالاها شود.
تفاوت های بسیار زیادی در چگونگی عملکرد صنایع مختلف وجود دارد. اگر سرمایه گذاران در صنایع مختلف متنوع باشند، کمتر تحت تاثیر ریسک های خاص یک صنعت قرار می گیرند. به عنوان مثال، لایحه چیپ ست 2022 را در نظر بگیرید. این لایحه بر بسیاری از صنایع مختلف تأثیر می گذارد، اگرچه برخی از شرکت ها بیشتر از سایرین تحت تأثیر قرار می گیرند.
تولیدکنندگان نیمه هادی تا حد زیادی تحت تأثیر قرار خواهند گرفت، در حالی که بخش خدمات مالی ممکن است تأثیرات کمتر و یا حتی ناچیزی را احساس کنند. سرمایهگذاران میتوانند با جفت کردن سرمایهگذاریهایی که در کسبوکارهای مختلف با هم در تضاد هستند، در صنایع مختلف تنوع بخشی ایجاد کنند.
به عنوان مثال، دو صنعت اصلی سرگرمی را در نظر بگیرید: مسافرت و رسانه تصویری. سرمایهگذاران که امیدوارند در برابر ریسک اثر بیماری ها و همه گیری ها (مثل کووید) از خود محافظت کنند، ممکن است در سهام رسانه های دیجیتال سرمایهگذاری کنند (که مستقیما از تعطیلیها تأثیر مثبت می گیرند). همزمان، سرمایهگذاران می توانند سرمایهگذاری در شرکت های هوایی را در نظر بگیرند (تأثیر مثبت از تعطیلیهای کمتر).
بلحاظ نظری، این دو صنعت غیر مرتبط با هم می توانند ریسک کلی سبد را به حداقل برسانند. نکته: چه تعداد سهام باید در سبد داشت تا بتوان به تنوع بخشی رسید؟ مطالعه منتشر شده در مجله ریسک و مدیریت مالی نشان داد که متغیرهای زیادی هستند که باید در نظر گرفته شوند و اساسا جمله “بهترین تعداد سهام که یک سبد دارایی باید داشته باشد چه تعداد است؟” اشتباه است.
سهام شرکتهای سهامی عام معمولاً به دو دسته سهام رشدی و سهام ارزشی تقسیم میشوند. سهام رشدی به شرکتهایی تعلق دارند که انتظار میرود سود یا درآمدشان بیشتر از میانگین صنعت باشد، در حالی که سهام ارزشی به شرکتهایی اطلاق میشود که بر اساس بنیادهای فعلی، زیر ارزش ذاتی معامله میشوند.
سهام رشدی ریسک بالاتری دارند زیرا رشد مورد انتظار ممکن است محقق نشود. به عنوان مثال، سیاستهای پولی محدود فدرال رزرو، دسترسی به سرمایه را کاهش داده و شرایط را برای شرکتهای رشدی دشوارتر میکند. با این حال، این شرکتها پتانسیلهای بالایی داشته و میتوانند از انتظارات فراتر روند. سهام ارزشی معمولاً به شرکتهای با ثباتتر و قدیمیتر تعلق دارند که ریسک کمتری دارند، هرچند ممکن است ظرفیت رشد کمتری نسبت به شرکتهای رشدی داشته باشند.
یک سرمایهگذار با تنوع در سبد سهام خود، هم در ظرفیت آینده برخی شرکتها و هم در مزایای بالفعل سایر شرکتها سرمایهگذاری میکند. سرمایهگذاران میتوانند بر اساس ارزش بازار یا ارزش داراییها در اوراق بهادار مختلف سرمایهگذاری کنند. تفاوت بین شرکتهایی مانند اپل (با 7.3 درصد از شاخص S&P 500 در آگوست 2022) و Embecta Corporation (با 0.000005 درصد از همین شاخص) نشاندهنده این تفاوت است.
هر شرکتی رویکرد متفاوتی در افزایش سهم بازار، معرفی محصولات جدید، شناخت برند و پتانسیل رشد دارد. به طور کلی، سهام با سرمایه پایینتر فضای بیشتری برای رشد دارند، اما سهام با سرمایه بالاتر سرمایهگذاریهای مطمئنتری هستند.
تقریباً در هر طبقه دارایی، سرمایهگذاران میتوانند سطح ریسک سرمایهگذاری خود را انتخاب کنند. به عنوان مثال، در اوراق قرضه، میتوان از اوراق قرضه دولتی جهان اول تا اوراق قرضه شرکتهای خصوصی در حال جمعآوری سرمایه اضطراری سرمایهگذاری کرد. تفاوتهای قابل توجهی بین اوراق قرضه بر اساس ناشر، رتبه اعتباری، چشمانداز عملیاتی و میزان بدهی وجود دارد. این موضوع در مورد سایر انواع سرمایهگذاریها نیز صادق است.
پروژههای املاک و مستغلات در حال توسعه ریسک بالاتری نسبت به املاک از پیش تاسیسشده دارند، و رمزارزهای شناختهشده مانند بیتکوین ریسک کمتری نسبت به توکنهای با ارزش بازار کوچکتر دارند. برای سرمایهگذارانی که به دنبال حداکثر بازده هستند، تنوعسازی همیشه بهترین استراتژی نیست. استراتژی YOLO (شما فقط یک بار زندگی میکنید) که در آن تمام سرمایه در یک سرمایهگذاری پرریسک قرار میگیرد، مثال خوبی از این موضوع است.
مدت سررسید، به خصوص در اوراق بهادار با درآمد ثابت، بر ریسک کلی تأثیر میگذارد. هر چه سررسید طولانیتر باشد، ریسک نوسانات قیمت به دلیل تغییر نرخهای بهره بیشتر میشود. اوراق قرضه کوتاهمدت نرخ بهره پایینتری دارند اما کمتر تحت تأثیر عدم قطعیت در بازدهیهای آینده قرار میگیرند. سرمایهگذارانی که ریسکپذیر هستند، ممکن است اوراق قرضه بلندمدت با سود بالاتر را انتخاب کنند.
این مفهوم در سایر طبقات دارایی نیز وجود دارد. مثلاً قراردادهای اجاره کوتاهمدت املاک مسکونی با قراردادهای بلندمدت املاک تجاری تفاوت دارند. در قراردادهای بلندمدت امنیت بیشتری در دریافت اجاره وجود دارد، اما انعطافپذیری کمتری در برابر افزایش قیمت اجاره یا تغییر مستاجران وجود دارد. صنایع تفاوت های بسیار زیادی در چگونگی عملکرد صنایع مختلف وجود دارد. اگر سرمایه گذاران در صنایع مختلف متنوع باشند، کمتر تحت تاثیر ریسک های خاص یک صنعت قرار می گیرند.
به عنوان مثال، لایحه چیپ ست 2022 را در نظر بگیرید. این لایحه بر بسیاری از صنایع مختلف تأثیر می گذارد، اگرچه برخی از شرکت ها بیشتر از سایرین تحت تأثیر قرار می گیرند. تولیدکنندگان نیمه هادی تا حد زیادی تحت تأثیر قرار خواهند گرفت، در حالی که بخش خدمات مالی ممکن است تأثیرات کمتر و یا حتی ناچیزی را احساس کنند.
سرمایهگذاران میتوانند با جفت کردن سرمایهگذاریهایی که در کسبوکارهای مختلف با هم در تضاد هستند، در صنایع مختلف تنوع بخشی ایجاد کنند. به عنوان مثال، دو صنعت اصلی سرگرمی را در نظر بگیرید: مسافرت و رسانه تصویری. سرمایهگذارانی که امیدوارند در برابر ریسک اثر بیماری ها و همه گیری ها (مثل کووید) از خود محافظت کنند، ممکن است در سهام رسانه های دیجیتال سرمایهگذاری کنند (که مستقیما از تعطیلیها تأثیر مثبت می گیرند).
همزمان، سرمایهگذاران می توانند سرمایهگذاری در شرکت های هوایی را در نظر بگیرند (تأثیر مثبت از تعطیلیهای کمتر). بلحاظ نظری، این دو صنعت غیر مرتبط با هم می توانند ریسک کلی سبد را به حداقل برسانند.
نکته: چه تعداد سهام باید در سبد داشت تا بتوان به تنوع بخشی رسید؟ مطالعه منتشر شده در مجله ریسک و مدیریت مالی نشان داد که متغیرهای زیادی هستند که باید در نظر گرفته شوند و اساسا جمله “بهترین تعداد سهام که یک سبد دارایی باید داشته باشد چه تعداد است؟” اشتباه است.
مراحل چرخه عمر شرکت (سهام رشدی در برابر سهام ارزشی)
سهام شرکتهای سهامی عام معمولاً به دو دسته سهام رشدی و سهام ارزشی تقسیم میشوند. سهام رشدی به شرکتهایی تعلق دارند که انتظار میرود سود یا درآمدشان بیشتر از میانگین صنعت باشد، در حالی که سهام ارزشی به شرکتهایی اطلاق میشود که بر اساس بنیادهای فعلی، زیر ارزش ذاتی معامله میشوند. سهام رشدی ریسک بالاتری دارند زیرا رشد مورد انتظار ممکن است محقق نشود.
به عنوان مثال، سیاستهای پولی محدود فدرال رزرو، دسترسی به سرمایه را کاهش داده و شرایط را برای شرکتهای رشدی دشوارتر میکند. با این حال، این شرکتها پتانسیلهای بالایی داشته و میتوانند از انتظارات فراتر روند. سهام ارزشی معمولاً به شرکتهای با ثباتتر و قدیمیتر تعلق دارند که ریسک کمتری دارند، هرچند ممکن است ظرفیت رشد کمتری نسبت به شرکتهای رشدی داشته باشند. یک سرمایهگذار با تنوع در سبد سهام خود، هم در ظرفیت آینده برخی شرکتها و هم در مزایای بالفعل سایر شرکتها سرمایهگذاری میکند.
ارزش بازار (بزرگ در برابر کوچک)
سرمایهگذاران میتوانند بر اساس ارزش بازار یا ارزش داراییها در اوراق بهادار مختلف سرمایهگذاری کنند. تفاوت بین شرکتهایی مانند اپل (با 7.3 درصد از شاخص S&P 500 در آگوست 2022) و Embecta Corporation (با 0.000005 درصد از همین شاخص) نشاندهنده این تفاوت است. هر شرکتی رویکرد متفاوتی در افزایش سهم بازار، معرفی محصولات جدید، شناخت برند و پتانسیل رشد دارد. به طور کلی، سهام با سرمایه پایینتر فضای بیشتری برای رشد دارند، اما سهام با سرمایه بالاتر سرمایهگذاریهای مطمئنتری هستند.
سابقه ریسک
تقریباً در هر طبقه دارایی، سرمایهگذاران میتوانند سطح ریسک سرمایهگذاری خود را انتخاب کنند. به عنوان مثال، در اوراق قرضه، میتوان از اوراق قرضه دولتی جهان اول تا اوراق قرضه شرکتهای خصوصی در حال جمعآوری سرمایه اضطراری سرمایهگذاری کرد. تفاوتهای قابل توجهی بین اوراق قرضه بر اساس ناشر، رتبه اعتباری، چشمانداز عملیاتی و میزان بدهی وجود دارد. این موضوع در مورد سایر انواع سرمایهگذاریها نیز صادق است.
پروژههای املاک و مستغلات در حال توسعه ریسک بالاتری نسبت به املاک از پیش تاسیسشده دارند، و رمزارزهای شناختهشده مانند بیتکوین ریسک کمتری نسبت به توکنهای با ارزش بازار کوچکتر دارند. برای سرمایهگذارانی که به دنبال حداکثر بازده هستند، تنوعسازی همیشه بهترین استراتژی نیست. استراتژی YOLO (شما فقط یک بار زندگی میکنید) که در آن تمام سرمایه در یک سرمایهگذاری پرریسک قرار میگیرد، مثال خوبی از این موضوع است.
مدت سررسید، به خصوص در اوراق بهادار با درآمد ثابت، بر ریسک کلی تأثیر میگذارد. هر چه سررسید طولانیتر باشد، ریسک نوسانات قیمت به دلیل تغییر نرخهای بهره بیشتر میشود. اوراق قرضه کوتاهمدت نرخ بهره پایینتری دارند اما کمتر تحت تأثیر عدم قطعیت در بازدهیهای آینده قرار میگیرند. سرمایهگذارانی که ریسکپذیر هستند، ممکن است اوراق قرضه بلندمدت با سود بالاتر را انتخاب کنند.
این مفهوم در سایر طبقات دارایی نیز وجود دارد. مثلاً قراردادهای اجاره کوتاهمدت املاک مسکونی با قراردادهای بلندمدت املاک تجاری تفاوت دارند. در قراردادهای بلندمدت امنیت بیشتری در دریافت اجاره وجود دارد، اما انعطافپذیری کمتری در برابر افزایش قیمت اجاره یا تغییر مستاجران وجود دارد.
سرمایهگذاری در اوراق بهادار خارجی میتواند تنوع بیشتری در سبد سرمایهگذاری ایجاد کند، زیرا محرکهایی که اقتصاد آمریکا را تحت تاثیر قرار میدهند، لزوماً بر اقتصادهای دیگر تاثیر مشابهی ندارند. سرمایهگذاری در کشورهای در حال توسعه نیز پتانسیل رشد بالاتری (با ریسک بالاتر) دارد و سرمایهگذاران ریسکپذیر ممکن است پتانسیل رشد بالاتر در بازارهای کوچکتر را در نظر بگیرند.
ابزارهای مالی مانند سهام و اوراق قرضه نامشهود هستند، در حالی که سرمایهگذاریهای ملموس مانند زمین، املاک و مستغلات، فلزات گرانبها و کالاها قابل لمس و کاربردی هستند. این داراییهای واقعی جنبه سرمایهگذاری متفاوتی دارند، زیرا میتوان آنها را مصرف، اجاره یا توسعه داد. با این حال، ریسکهای خاصی در رابطه با داراییهای مشهود وجود دارد. اموال غیرمنقول ممکن است تخریب شود، به سرقت برده شوند، در شرایط طبیعی آسیب ببینند یا منقضی شوند.
داراییهای واقعی همچنین ممکن است به هزینههای انبار و نگهداری، بیمه یا حمل نیاز داشته باشند. اگرچه جریان درآمد در آنها متفاوت با ابزارهای مالی است، اما هزینههای تخصیص داده شده برای حفاظت از داراییهای مشهود نیز متفاوت است. صرف نظر از اینکه سرمایهگذار چگونه پلتفرم خود را میسازد، جنبه دیگری از تنوع بخشی به چگونگی نگهداری آن داراییها مربوط میشود. اگرچه این مورد ارتباطی با ریسک سرمایهگذاری ندارد، اما نوعی ریسک است که ارزش در نظر گرفتن دارد زیرا ممکن است قابلیت تنوع بخشی را داشته باشد.
به عنوان مثال، فردی با 400,000 دلار را در نظر بگیرید. در هر سه حالت زیر، سرمایهگذار بهصورت یکسانی دارایی خود را در سبد تخصیص داده است، اما جنبه ریسک در هر یک متفاوت است: فرد ممکن است 200,000 دلار را در یک بانک و 200,000 دلار دیگر را در بانک دوم سپرده کند. هر دو سپرده تحت ضمانت بیمه FDIC در هر بانک هستند و بهعبارتی کاملاً بیمه شدهاند. فرد ممکن است 400,000 دلار در یک بانک واریز کند و فقط بخشی از سپرده تحت پوشش بیمه باشد.
علاوه بر این، در صورتی که آن بانک مورد سرقت قرار گیرد، ممکن است فرد دسترسی فوری به پول خود نداشته باشد. فرد ممکن است بهطور فیزیکی 400,000 دلار پول نقد در خانه خود نگهداری کند. اگرچه پول فوراً در دسترس اوست، اما او هیچ سود یا رشدی در پول نقد خود نخواهد داشت. علاوه بر این، فرد ممکن است سرمایه خود را در صورت سرقت، آتشسوزی و... از دست بدهد.
مفهوم بالا تقریباً برای هر طبقه دارایی نیز کاربرد دارد. به عنوان مثال، شبکه سلسیوس در جولای 2022 اعلام ورشکستگی کرد. سرمایهگذارانی که ارز دیجیتال خود را در این صرافی نگهداری میکردند، قادر به برداشت یا انتقال وجه نبودند. اگر این سرمایهگذاران در پلتفرمهای مختلفی پول خود را پخش کرده بودند، ریسک ضرر نیز در صرافیهای مختلف پخش میشد. استراتژیهای مختلف را برای جبران ریسک فناوری و ریسک فیزیکی در نظر بگیرید.
برای مثال، داشتن هم شمش فیزیکی طلا و هم صندوق ETF طلا، سبد شما را در برابر ریسکهای مختلف تنوع میبخشد. اگر قرار باشد داراییهای فیزیکی شما به سرقت برود، حداقل 100٪ دارایی طلای شما از بین نمیرود. محدودیتهای زمان و بودجه ممکن است ایجاد یک سبد به اندازه کافی متنوع را برای سرمایهگذاران حقیقی (به عنوان مثال، افراد) دشوار کند. این چالش دلیل اصلی محبوبیت صندوقهای سرمایهگذاری مشترک در بین سرمایهگذاران خرد است. خرید سهام یک صندوق سرمایهگذاری یک راه مقرونبهصرفه برای تنوع بخشیدن به سرمایهگذاریها است.
تنوع بخشی در پلتفرم های مختلف
هرچند صندوقهای سرمایهگذاری تنوع را در بین طبقات مختلف دارایی در سبد ایجاد میکنند، صندوقهای قابل معامله در بورس ETF امکان دسترسی سرمایهگذاران به بازارهای محدود مانند کالا و عرصههای بینالمللی را فراهم میکنند که معمولاً دسترسی به آنها دشوار است. فردی با سبد 100,000 دلاری میتواند سرمایه خود را بین صندوقهای ETF بهراحتی تقسیم کند.
دلایل متعددی وجود دارد که چرا این امر برای سرمایهگذاران مفید و سودمند است: اول اینکه، ممکن است خرید اوراق بهادار به صورت انفرادی با استفاده از سفارشات بازار پرهزینه باشد. علاوه بر این، سرمایهگذاران باید وزن سبد خود را بررسی کنند تا از میزان بودن تنوع سبد اطمینان حاصل کنند. اگرچه یک سرمایهگذار حرف آخر را در تمام شرکتهای سبد خود که در آنها سرمایهگذاری کرده است نمیزند، با این حال یک رویکرد سرمایهگذاری آسانتر را انتخاب میکند که اولویت آن به حداقل رساندن ریسک است.
هدف اصلی از تنوع بخشی، کاهش ریسک است. با توزیع سرمایهگذاری خود در طبقات، صنایع یا سررسیدهای مختلف دارایی، احتمال روبرو شدن با شوکهای بازار کمتر است که میتوانند بر هر یک از سرمایهگذاریهای شما بهصورت مشابه تأثیر بگذارند.
مزایای دیگری نیز وجود دارد. برخی از سرمایهگذاران ممکن است متوجه شوند که تنوع بخشی، سرمایهگذاری را لذتبخشتر میکند زیرا تحقیق و بررسی در سرمایهگذاریهای مختلف را تشویق میکند. تنوع بخشی همچنین ممکن است شانس افزایش قیمت در پی انتشار خبر مثبت را افزایش دهد. به جای دل بستن به انتشار خبر مطلوب فقط برای یک شرکت، اخبار مثبتی که بر یکی از چندین شرکت سبد تأثیر میگذارد ممکن است برای سبد شما سودآور باشد.
با این حال، اشکالاتی در تنوع بخشی نیز وجود دارد. هر چه تعداد داراییهای یک سبد بیشتر باشد، مدیریت آن زمانبرتر و پرهزینهتر است، زیرا خرید و فروش داراییهای مختلف مشمول هزینههای تراکنش و کمیسیون کارگزاریها است. اساساً، استراتژی پخش کردن داراییها و تنوع بخشی سبد به هر دو صورت عمل میکند یعنی هم ریسک را کاهش میدهد و هم پاداش را. فرض کنید 120,000 دلار را به طور مساوی در شش سهام سرمایهگذاری کردهاید و ارزش یک سهم دو برابر میشود.
ارزش سهام 20,000 دلاری شما اکنون 40,000 دلار است. مطمئناً شما سود زیادی کسب کردهاید، اما نه به اندازه ای که اگر کل 120,000 دلار شما در آن شرکت سرمایهگذاری شده بود! تنوع بخشی از طریق محافظت از شما در زمان سقوط بازار، شما را همچنان در یک مسیر صعودی حفظ میکند یا حداقل در کوتاهمدت چنین است. در بلندمدت نیز سبدهای متنوع معمولا بازدهی بالاتری دارند.
مزایا: ریسک سبد را کاهش میدهد، در برابر نوسانات بازار از شما محافظت میکند، پتانسیل بازدهی بالاتری در بلندمدت دارد، شاید برای سرمایهگذاران تحقیق در مورد سرمایهگذاریهای جدید لذتبخشتر باشد.
تنوع و سرمایه گذار خرد
معایب: سودهای کوتاهمدت را محدود میکند، مدیریت آن زمانبر است، کارمزد تراکنش و کمیسیون خدمات بیشتری را تحمیل میکند.
مزایا و معایب تنوع بخشی
با این حال، اشکالاتی در تنوع بخشی نیز وجود دارد. هر چه تعداد داراییهای یک سبد بیشتر باشد، مدیریت آن زمانبرتر و پرهزینهتر است، زیرا خرید و فروش داراییهای مختلف مشمول هزینههای تراکنش و کمیسیون کارگزاریها است. اساساً، استراتژی پخش کردن داراییها و تنوع بخشی سبد به هر دو صورت عمل میکند یعنی هم ریسک را کاهش میدهد و هم پاداش را. فرض کنید 120,000 دلار را به طور مساوی در شش سهام سرمایهگذاری کردهاید و ارزش یک سهم دو برابر میشود.
ارزش سهام 20,000 دلاری شما اکنون 40,000 دلار است. مطمئناً شما سود زیادی کسب کردهاید، اما نه به اندازه ای که اگر کل 120,000 دلار شما در آن شرکت سرمایهگذاری شده بود! تنوع بخشی از طریق محافظت از شما در زمان سقوط بازار، شما را همچنان در یک مسیر صعودی حفظ میکند یا حداقل در کوتاهمدت چنین است. در بلندمدت نیز سبدهای متنوع معمولا بازدهی بالاتری دارند.
مزایا: ریسک سبد را کاهش میدهد، در برابر نوسانات بازار از شما محافظت میکند، پتانسیل بازدهی بالاتری در بلندمدت دارد، شاید برای سرمایهگذاران تحقیق در مورد سرمایهگذاریهای جدید لذتبخشتر باشد.
معایب: سودهای کوتاهمدت را محدود میکند، مدیریت آن زمانبر است، کارمزد تراکنش و کمیسیون خدمات بیشتری را تحمیل میکند.
در برابر نوسانات بازار از شما محافظت میکند و پتانسیل بازدهی بالاتری در بلندمدت دارد. شاید برای سرمایهگذاران، تحقیق در مورد سرمایهگذاریهای جدید لذتبخشتر باشد. معایب این روش عبارتند از: سودهای کوتاهمدت را محدود میکند، مدیریت آن زمانبر است و کارمزد تراکنش و کمیسیون خدمات بیشتری را تحمیل میکند.
شاید برای سرمایهگذاران جدیدتر و بیتجربه بسیار خستهکننده باشد، اما درک ریسک حاصل از تنوعبخشی در مقابل ریسک غیرقابلتنوع، برای موفقیت در سرمایهگذاری ضروری است. ایده پشت تنوعبخشی، به حداقل رساندن (یا حتی حذف) ریسک سبد است. بااینحال، انواع خاصی از ریسک وجود دارند که میتوانید آنها را پخش کنید یا حتی از بین ببرید، و انواع خاصی از ریسک هم وجود دارند که هر چقدر هم بخواهید تنوعبخشی کنید، باز هم وجود دارند. این نوع ریسکها را ریسک غیرسیستماتیک و ریسک سیستماتیک مینامند.
تأثیر بیماری کووید را در نظر بگیرید. به دلیل بحران جهانی بهداشت، بسیاری از مشاغل فعالیت خود را متوقف کردند. کارمندان در بسیاری از صنایع اخراج شدند و مخارج مصرفکنندگان در تمام بخشها در معرض خطر کاهش بود. از یک طرف، تقریباً تمام صنایع تحت تأثیر منفی رکود اقتصادی قرار گرفتند. از سوی دیگر، تقریباً تمام صنعتها از مداخله دولت و محرکهای پولی سود میبردند. تأثیر کووید بر بازارهای مالی سیستماتیک بود.
بهطورکلی هدف تنوعبخشی کاهش ریسک غیرسیستماتیک است. اینها ریسکهای خاص سرمایهگذاری هستند که منحصر به آن هلدینگ است. نمونههایی از ریسکهای غیرسیستماتیک با قابلیت تنوعبخشی عبارتاند از:
ریسک تجاری (ریسک مرتبط با یک شرکت خاص بر اساس ماهیت و فعالیت شرکت در بازار)؛ ریسک مالی (ریسک مربوط به سلامت مالی، نقدشوندگی و پرداخت بدهی یک شرکت یا سازمان خاص در بلندمدت)؛ ریسک عملیاتی (ریسک مربوط به خرابیها در فرآیندهای تولید محصول یا توزیع کالا)؛ و ریسک نظارتی (ریسکی که ممکن است طی آن قانونگذاری بر سبد دارایی تأثیر منفی بگذارد). از طریق تنوعبخشی، سرمایهگذاران تلاش میکنند تا ریسکهای فوق را که قابلکنترل هستند، هر چه بیشتر کاهش دهند.
ارزیابی و اندازهگیری تنوعبخشی سبد میتواند کار پیچیده و دشواری باشد. در واقع، محاسبه میزان واقعی تنوعبخشی غیرممکن است. متغیرهای زیادی هستند که در بین داراییهای بسیار زیاد پخششدهاند و برای تعیین میزان تنوعبخشی باید از آنها استفاده کرد. بااینحال، تحلیلگران و مدیران صندوقها از چندین مدل و معیار اندازهگیری برای ارزیابی میزان تنوعبخشی یک سبد سرمایهگذاری استفاده میکنند.
ضریب همبستگی یک اندازهگیری آماری است که رابطه بین دو متغیر را با هم مقایسه میکند. این محاسبه آماری نوسانات دو دارایی و اینکه آیا داراییها تمایل به نوسان در یک جهت دارند یا خیر، را ثبت و بررسی میکند. عدد ضریب همبستگی از -1 تا 1 متغیر است: نزدیک به -1 نشاندهنده تنوع زیادی بین دو دارایی است (زیرا سرمایهگذاریها در جهت عکس هم نوسان میکنند)؛ نزدیک به 0 نشاندهنده تنوع متوسطی بین دو دارایی است (زیرا سرمایهگذاریها هیچ ارتباطی با هم ندارند)؛ و نزدیک به 1 به هیچ عنوان تنوع بین دو دارایی وجود ندارد (زیرا سرمایهگذاریها در یک جهت با هم حرکت میکنند).
از انحراف معیار برای اندازهگیری میزان احتمال وقوع یک نتیجه در فاصله دورتر از میانگین استفاده میشود. بهطور مثال، دو سرمایهگذاری را تصور کنید که متوسط بازده سالانه هر کدام 5٪ است. یکی دارای انحراف معیار بالا است، به این معنی که سرمایهگذاری شانس بیشتری دارد یا 20٪ یا -20٪ بازده داشته باشد. سرمایهگذاری دیگر دارای انحراف معیار پایینی است، به این معنی که سرمایهگذاری شانس بیشتری برای بازدهی 6٪ یا 4٪ دارد (بازدهی نزدیک به میانگین).
تحلیل انحراف معیار یکی از روشهای بررسی تنوعبخشی برای درک ریسک در داراییها است. یک سبد پر از انحراف معیار بالا ممکن است پتانسیل کسب درآمد بالاتری داشته باشد. بااینحال، این داراییها ممکن است سبب شوند ریسکهای مشابهی در بین طبقات مختلف دارایی تجربه شوند.
استراتژیهای بتای هوشمند با ثبت و رصد شاخصها، ایجاد تنوعبخشی میکنند، اما سهام را لزوماً بر اساس ارزش بازار هر یک وزن نمیدهند. مدیران صندوقهای ETF بیشتر مسائل مربوط به سهام را در فاندامنتال سهام بررسی میکنند و بر اساس تحلیل عینی (و نه فقط اندازه شرکت)، سبدها را مجدداً وزندهی میکنند. گرچه سبدهای بتای هوشمند مدیریتشده نیستند، اما هدف اصلی در این استراتژی داشتن عملکرد بهتر از شاخص است.
تنوعبخشی سبد در سادهترین شکل آن را میتوان با شمارش تعداد داراییها یا تعیین وزن هر یک از داراییهای سبد اندازهگیری کرد. هنگام شمارش تعداد داراییهای سبد، تعداد هر دارایی را برای استراتژیهای بالا در نظر بگیرید. بهطور مثال، یک سرمایهگذار میتواند اینگونه حساب کند که از 20 سهامی که در سبد دارد، 15 سهم از آنها در بخش فناوری باشد.
از طرف دیگر، سرمایهگذاران میتوانند تنوعبخشی را با تخصیص درصد به آنچه در آن سرمایهگذاری کردهاند، اندازهگیری کنند. در مثال بالا، سرمایهگذار 75 درصد از سهام خود را فقط در یک صنعت گذاشته است. در سبدهای گستردهتر، سرمایهگذاران معمولاً وزن سهام، اوراق قرضه و داراییهای جایگزین را برای ایجاد تنوعبخشی با هم مقایسه میکنند.
بهطور مثال، سبدها در گذشته تمایل به انحراف به سمت 60 درصد سهام، 40 درصد اوراق قرضه داشتند: اگرچه برخی استراتژیها بر اساس سن سرمایهگذار، تنوعبخشی متفاوتی را میطلبند. امروزه، نظریههای مدرنتر ادعا میکنند که در نگهداری داراییهای جایگزین مزایای ارزش افزوده نیز وجود دارد (بهعنوان مثال، 60٪ سهام، 20٪ اوراق قرضه، و 20٪ دارایی جایگزین). فرض کنید یک سرمایهگذار هجومی که میتواند ریسک بالاتری را بپذیرد، مایل است سبدی متشکل از سهام بورس ژاپن، اوراق قرضه استرالیا، و آتی پنبه تشکیل دهد. بهطور مثال، او میتواند سهام iShares MSCI، صندوق ETF شاخص اوراق قرضه دولتی استرالیا، و شاخص پنبه iPath را خریداری کند.
ضریب همبستگی یک اندازه گیری آماری است که رابطه بین دو متغیر را با هم مقایسه می کند. این محاسبه آماری نوسانات دو دارایی و اینکه آیا دارایی ها تمایل به نوسان در یک جهت دارند یا خیر، را ثبت و بررسی می کند. عدد ضریب همبستگی از -1 تا 1 متغیر است، تفسیر این عدد بصورت زیر است: نزدیک به -1: تنوع زیادی بین این دو دارایی وجود دارد، زیرا سرمایه گذاری ها در جهت عکس هم نوسان می کنند. بین دو متغیر مورد تحلیل همبستگی منفی قوی وجود دارد.
اندازه گیری تنوع بخشی
از طرف دیگر، سرمایهگذاران میتوانند تنوعبخشی را با تخصیص درصد به آنچه در آن سرمایهگذاری کردهاند، اندازهگیری کنند. در مثال بالا، سرمایهگذار 75 درصد از سهام خود را فقط در یک صنعت گذاشته است. در سبدهای گستردهتر، سرمایهگذاران معمولاً وزن سهام، اوراق قرضه و داراییهای جایگزین را برای ایجاد تنوعبخشی با هم مقایسه میکنند. بهطور مثال، سبدها در گذشته تمایل به انحراف به سمت 60 درصد سهام، 40 درصد اوراق قرضه داشتند: اگرچه برخی استراتژیها بر اساس سن سرمایهگذار، تنوعبخشی متفاوتی را میطلبند.
امروزه، نظریههای مدرنتر ادعا میکنند که در نگهداری داراییهای جایگزین مزایای ارزش افزوده نیز وجود دارد (بهعنوان مثال، 60٪ سهام، 20٪ اوراق قرضه، و 20٪ دارایی جایگزین). فرض کنید یک سرمایهگذار هجومی که میتواند ریسک بالاتری را بپذیرد، مایل است سبدی متشکل از سهام بورس ژاپن، اوراق قرضه استرالیا، و آتی پنبه تشکیل دهد. بهطور مثال، او میتواند سهام iShares MSCI، صندوق ETF شاخص اوراق قرضه دولتی استرالیا، و شاخص پنبه iPath را خریداری کند.
ضریب همبستگی یک اندازه گیری آماری است که رابطه بین دو متغیر را با هم مقایسه می کند. این محاسبه آماری نوسانات دو دارایی و اینکه آیا دارایی ها تمایل به نوسان در یک جهت دارند یا خیر، را ثبت و بررسی می کند. عدد ضریب همبستگی از -1 تا 1 متغیر است، تفسیر این عدد بصورت زیر است:
⦁ نزدیک به -1: تنوع زیادی بین این دو دارایی وجود دارد، زیرا سرمایه گذاری ها در جهت عکس هم نوسان می کنند. بین دو متغیر مورد تحلیل همبستگی منفی قوی وجود دارد.
نزدیک به 0: تنوع متوسطی بین دو دارایی وجود دارد، زیرا سرمایهگذاریها هیچ ارتباطی با هم ندارند. داراییها گاهی با هم حرکت میکنند، و گاهی اوقات اینطور نیست. نزدیک به 1: به هیچ عنوان تنوع بین دو دارایی وجود ندارد، زیرا سرمایهگذاریها در یک جهت با هم حرکت میکنند. بین دو متغیر مورد تحلیل همبستگی مثبت قوی وجود دارد. انحراف معیار از انحراف معیار برای اندازهگیری میزان احتمال وقوع یک نتیجه در فاصله دورتر از میانگین استفاده میشود.
به عنوان مثال، دو سرمایهگذاری را تصور کنید که متوسط بازده سالانه هر کدام 5٪ است. یکی دارای انحراف معیار بالا است، به این معنی که سرمایهگذاری شانس بیشتری دارد یا 20٪ یا -20٪ بازده داشته باشد. سرمایهگذاری دیگر دارای انحراف معیار پایینی است، به این معنی که سرمایهگذاری شانس بیشتری برای بازدهی 6٪ یا 4٪ دارد (بازدهی نزدیک به میانگین). تحلیل انحراف معیار یکی از روشهای بررسی تنوع بخشی برای درک ریسک در داراییها است.
یک سبد پر از انحراف معیار بالا ممکن است پتانسیل کسب درآمد بالاتری داشته باشد. با این حال، این داراییها ممکن است سبب شوند ریسکهای مشابهی در بین طبقات مختلف دارایی تجربه شوند. بتای هوشمند استراتژی بتای هوشمند با ثبت و رصد شاخصها، ایجاد تنوع بخشی میکند، اما سهام را لزوماً بر اساس ارزش بازار هر یک وزن نمیدهد. مدیران صندوقهای ETF بیشتر مسائل مربوط به سهام را در فاندامنتال سهام بررسی میکنند و بر اساس تحلیل عینی (و نه فقط اندازه شرکت)، سبدها را مجدداً وزندهی میکنند. گرچه سبدهای بتای هوشمند مدیریتشده نیستند، اما هدف اصلی در این استراتژی داشتن عملکرد بهتر از شاخص است.
وزندهی تنوع بخشی سبد در سادهترین شکل آن را میتوان با شمارش تعداد داراییها یا تعیین وزن هر یک از داراییهای سبد اندازهگیری کرد. هنگام شمارش تعداد داراییهای سبد، تعداد هر دارایی را برای استراتژیهای بالا در نظر بگیرید. به عنوان مثال، یک سرمایهگذار میتواند اینگونه حساب کند که از 20 سهامی که در سبد دارد، 15 سهم از آنها در بخش فناوری باشد. از طرف دیگر، سرمایهگذاران میتوانند تنوع بخشی را با تخصیص درصد به آنچه در آن سرمایهگذاری کردهاند، اندازهگیری کنند.
در مثال بالا، سرمایهگذار 75 درصد از سهام خود را فقط در یک صنعت گذاشته است. در سبدهای گستردهتر، سرمایهگذاران معمولا وزن سهام، اوراق قرضه و داراییهای جایگزین را برای ایجاد تنوع بخشی با هم مقایسه میکنند. به عنوان مثال، سبدها در گذشته تمایل به انحراف به سمت 60 درصد سهام، 40 درصد اوراق قرضه داشتند: اگرچه برخی استراتژیها بر اساس سن سرمایهگذار، تنوع بخشی متفاوتی را میطلبند. امروزه، نظریههای مدرنتر ادعا میکنند که در نگهداری داراییهای جایگزین مزایای ارزش افزوده نیز وجود دارد (به عنوان مثال، 60٪ سهام، 20٪ اوراق قرضه، و 20٪ دارایی جایگزین).
فرض کنید یک سرمایهگذار هجومی که میتواند ریسک بالاتری را بپذیرد، مایل است سبدی متشکل از سهام بورس ژاپن، اوراق قرضه استرالیا، و آتی پنبه تشکیل دهد. برای مثال، او میتواند سهام iShares MSCI، صندوق ETF شاخص اوراق قرضه دولتی استرالیا، و شاخص پنبه iPath را خریداری کند. با ترکیب سهام ETF، به دلیل کیفیت ویژه داراییها و شفافیت آنها، سرمایهگذار از تنوع بخشی واقعی در داراییهای خود اطمینان حاصل میکند.
همچنین، با توجه به داشتن همبستگیهای مختلف و پاسخهای مختلف به نیروهای خارجی، میتوانند ریسک خود را مقداری کاهش دهند. مزایای تنوع بخشی چیست؟ در اصل، نگهداری سرمایهگذاریهایی که متفاوت با یکدیگر هستند، ریسک کلی داراییهایی که در آن سرمایهگذاری کردهاید را کاهش میدهد. اگر اتفاق بدی برای یک سرمایهگذاری بیفتد، در صورت تنوع بخشی احتمال بیشتری وجود دارد که بر کلیت داراییهای شما تاثیر نداشته باشد.
اگر سرمایهگذاری در طبقات دارایی سبد را گسترش دهید (که اگر سبد خود را گسترش نمیدادید در آنها سرمایهگذاری نمیکردید)، تنوع بخشی ممکن است منجر به سود بیشتر شود. همچنین، برخی از سرمایهگذاران هستند که با تحقیق در مورد شرکتهای جدید و پیدا کردن طبقات دارایی جدید، ممکن است به رضایت و لذت بیشتری در حرفه خود برسند. روشهای تنوع بخشی چیست؟ روشهای مختلفی برای تنوع بخشی وجود دارد. روش اصلی تنوع بخشی خرید داراییهای مختلف است.
به عنوان مثال، به جای قرار دادن کل سبد خود در سهام شرکتهای بورسی، شاید بد نباشد خرید مقداری اوراق قرضه را برای جبران ریسک بازار سهام در نظر بگیرید. علاوه بر سرمایهگذاری در طبقات مختلف دارایی، میتوانید در صنایع مختلف، کشورهای مختلف، بازههای زمانی مختلف یا ارزش بازارهای مختلف تنوع بخشی ایجاد کنید. هدف اولیه از تنوع بخشی، سرمایهگذاری در طیف وسیعی از داراییهایی است که هر یک ریسکهای متفاوتی دارند.
آیا تنوع بخشی یک استراتژی خوب است؟ برای سرمایهگذارانی که به دنبال به حداقل رساندن ریسک هستند، تنوع بخشی یک استراتژی قدرتمند است. بدین ترتیب، تنوع بخشی میتواند بازده را به حداقل برساند، زیرا هدف از تنوع بخشی، کاهش ریسک سبد است. با کاهش ریسک، سرمایهگذار حاضر است در ازای محافظت از سرمایه خود، سود کمتری به دست آورد. مثالی از تنوع بخشی چیست؟ خرید صندوق شاخص یا ETF S&P 500 نمونهای از تنوع بخشی است.
این صندوق مالکیت بسیاری از شرکتهای مختلف در صنعتها و خطوط تولید مختلف را داراست. این شرکتها همچنین ممکن است در بازارهای مختلف در سراسر جهان فعالیت کنند. سخن پایانی: تنوع بخشی یک اصل بسیار مهم در سیستمهای مالی و مدیریت سبدهای سرمایهگذاری است. بر اساس این ایده با سرمایهگذاری در چیزهای مختلف، ریسک کلی سبد شما کمتر میشود.
به جای اینکه کل پول خود را در یک دارایی قرار دهید، پخش کردن پول در داراییهای مختلف شما را در معرض ریسک کمتری قرار داده و احتمال ضرر شما کمتر میشود. امروزه با توجه به سهولت معاملهزنی بصورت آنلاین، بسیار آسان است که سبد سهام خود را با پخش کردن در داراییهای مختلف تنوع بخشی کنید. منبع: اینوست پدیا
انحراف معیار:
از انحراف معیار برای اندازه گیری میزان احتمال وقوع یک نتیجه در فاصله دورتر از میانگین استفاده می شود. به عنوان مثال، دو سرمایه گذاری را تصور کنید که متوسط بازده سالانه هر کدام 5٪ است. یکی دارای انحراف معیار بالا است، به این معنی که سرمایه گذاری شانس بیشتری دارد یا 20٪ یا -20٪ بازده دارد. سرمایهگذاری دیگر دارای انحراف معیار پایینی است، به این معنی که سرمایهگذاری شانس بیشتری برای بازدهی 6٪ یا 4٪ دارد (بازدهی نزدیک به میانگین).
تحلیل انحراف معیار یکی از روشهای بررسی تنوع بخشی برای درک ریسک در داراییها است. یک سبد پر از انحراف معیار بالا ممکن است پتانسیل کسب درآمد بالاتری داشته باشد. با این حال، این دارایی ها ممکن است سبب شوند ریسک های مشابهی در بین طبقات مختلف دارایی تجربه شوند.
بتای هوشمند استراتژی بتای هوشمند با ثبت و رصد شاخصها، ایجاد تنوع بخشی می کند، اما سهام را لزوماً بر اساس ارزش بازار هر یک وزن نمیکند. مدیران صندوق های ETF بیشتر مسائل مربوط به سهام را در فاندامنتال سهام بررسی می کنند و بر اساس تحلیل عینی (و نه فقط اندازه شرکت)، سبد ها را مجدداً وزن دهی می کنند. گرچه سبدهای بتای هوشمند مدیریت شده نیستند، اما هدف اصلی در این استراتژی داشتن عملکرد بهتر از شاخص است.
وزن دهی تنوع بخشی سبد در ساده ترین شکل آن را می توان با شمارش تعداد دارایی ها یا تعیین وزن هر یک از دارایی های سبد اندازه گیری کرد. هنگام شمارش تعداد دارایی های سبد، تعداد هر دارایی را برای استراتژی های بالا در نظر بگیرید. به عنوان مثال، یک سرمایه گذار می تواند اینگونه حساب کند که از 20 سهامی که در سبد دارد، 15 سهم از آنها در بخش فناوری باشد.
از طرف دیگر، سرمایهگذاران میتوانند تنوع بخشی را با تخصیص درصد به آنچه در آن سرمایهگذاری کرده اند، اندازهگیری کنند. در مثال بالا، سرمایهگذار 75 درصد از سهام خود را فقط در یک صنعت گذاشته است. در سبد های گسترده تر، سرمایه گذاران معمولا وزن سهام، اوراق قرضه و دارایی های جایگزین را برای ایجاد تنوع بخشی با هم مقایسه می کنند.
به عنوان مثال، سبد ها در گذشته تمایل به انحراف به سمت 60 درصد سهام، 40 درصد اوراق قرضه داشتند: اگرچه برخی استراتژی ها بر اساس سن سرمایه گذار، تنوع بخشی متفاوتی را می طلبند. امروزه، نظریههای مدرنتر ادعا میکنند که در نگهداری داراییهای جایگزین مزایای ارزش افزوده نیز وجود دارد (به عنوان مثال، 60٪ سهام، 20٪ اوراق قرضه، و 20٪ دارایی جایگزین).
نمونه ای از تنوع بخشی
فرض کنید یک سرمایه گذار هجومی که می تواند ریسک بالاتری را بپذیرد، مایل است سبدی متشکل از سهام بورس ژاپن، اوراق قرضه استرالیا، و آتی پنبه تشکیل دهد. برای مثال، او میتواند سهام iShares MSCI ، صندوق ETF شاخص اوراق قرضه دولتی استرالیا، و شاخص پنبه iPath را خریداری کند.
با ترکیب سهام ETF، به دلیل کیفیت ویژه داراییها و شفافیت آنها، سرمایهگذار از تنوع بخشی واقعی در داراییهای خود اطمینان حاصل میکند. همچنین، با توجه به داشتن همبستگیهای مختلف و پاسخهای مختلف به نیروهای خارجی، میتوانند ریسک خود را مقداری کاهش دهند. مزایای تنوع بخشی چیست؟ در اصل، نگهداری سرمایهگذاریهایی که متفاوت با یکدیگر هستند، ریسک کلی داراییهایی که در آن سرمایهگذاری کردهاید را کاهش میدهد. اگر اتفاق بدی برای یک سرمایهگذاری بیفتد، در صورت تنوع بخشی احتمال بیشتری وجود دارد که بر کلیت داراییهای شما تاثیر نداشته باشد.
اگر سرمایهگذاری در طبقات دارایی سبد را گسترش دهید (که اگر سبد خود را گسترش نمیدادید در آنها سرمایهگذاری نمیکردید)، تنوع بخشی ممکن است منجر به سود بیشتر شود. همچنین، برخی از سرمایهگذاران هستند که با تحقیق در مورد شرکتهای جدید و پیدا کردن طبقات دارایی جدید، ممکن است به رضایت و لذت بیشتری در حرفه خود برسند. روشهای تنوع بخشی چیست؟ روشهای مختلفی برای تنوع بخشی وجود دارد. روش اصلی تنوع بخشی خرید داراییهای مختلف است.
به عنوان مثال، به جای قرار دادن کل سبد خود در سهام شرکتهای بورسی، شاید بد نباشد خرید مقداری اوراق قرضه را برای جبران ریسک بازار سهام در نظر بگیرید. علاوه بر سرمایهگذاری در طبقات مختلف دارایی، میتوانید در صنایع مختلف، کشورهای مختلف، بازههای زمانی مختلف یا ارزش بازارهای مختلف تنوع بخشی ایجاد کنید.
هدف اولیه از تنوع بخشی، سرمایهگذاری در طیف وسیعی از داراییهایی است که هر یک ریسکهای متفاوتی دارند. آیا تنوع بخشی یک استراتژی خوب است؟ برای سرمایهگذارانی که به دنبال به حداقل رساندن ریسک هستند، تنوع بخشی یک استراتژی قدرتمند است. بدین ترتیب، تنوع بخشی میتواند بازده را به حداقل برساند، زیرا هدف از تنوع بخشی، کاهش ریسک سبد است.
با کاهش ریسک، سرمایهگذار حاضر است در ازای محافظت از سرمایه خود، سود کمتری به دست آورد. مثالی از تنوع بخشی چیست؟ خرید صندوق شاخص یا ETF S&P 500 نمونهای از تنوع بخشی است. این صندوق مالکیت بسیاری از شرکتهای مختلف در صنعتها و خطوط تولید مختلف را داراست. این شرکتها همچنین ممکن است در بازارهای مختلف در سراسر جهان فعالیت کنند.
سخن پایانی: تنوع بخشی یک اصل بسیار مهم در سیستمهای مالی و مدیریت سبدهای سرمایهگذاری است. بر اساس این ایده با سرمایهگذاری در چیزهای مختلف، ریسک کلی سبد شما کمتر میشود. به جای اینکه کل پول خود را در یک دارایی قرار دهید، پخش کردن پول در داراییهای مختلف شما را در معرض ریسک کمتری قرار داده و احتمال ضرر شما کمتر میشود. امروزه با توجه به سهولت معاملهزنی بصورت آنلاین، بسیار آسان است که سبد سهام خود را با پخش کردن در داراییهای مختلف تنوع بخشی کنید. منبع: اینوست پدیا
در اصل، نگهداری سرمایهگذاریهایی که متفاوت با یکدیگر هستند، ریسک کلی داراییهایی که در آن سرمایهگذاری کردهاید را کاهش میدهد. اگر اتفاق بدی برای یک سرمایهگذاری بیفتد، در صورت تنوع بخشی احتمال بیشتری وجود دارد که بر کلیت داراییهای شما تاثیر نداشته باشد. اگر سرمایهگذاری در طبقات دارایی سبد را گسترش دهید (که اگر سبد خود را گسترش نمیدادید در آنها سرمایهگذاری نمیکردید)، تنوع بخشی ممکن است منجر به سود بیشتر شود. همچنین، برخی از سرمایهگذاران هستند که با تحقیق در مورد شرکتهای جدید و پیدا کردن طبقات دارایی جدید، ممکن است به رضایت و لذت بیشتری در حرفه خود برسند.
روشهای مختلفی برای تنوع بخشی وجود دارد. روش اصلی تنوع بخشی خرید داراییهای مختلف است. به عنوان مثال، به جای قرار دادن کل سبد خود در سهام شرکتهای بورسی، شاید بد نباشد خرید مقداری اوراق قرضه را برای جبران ریسک بازار سهام در نظر بگیرید. علاوه بر سرمایهگذاری در طبقات مختلف دارایی، میتوانید در صنایع مختلف، کشورهای مختلف، بازههای زمانی مختلف یا ارزش بازارهای مختلف تنوع بخشی ایجاد کنید. هدف اولیه از تنوع بخشی، سرمایهگذاری در طیف وسیعی از داراییهایی است که هر یک ریسکهای متفاوتی دارند.
برای سرمایهگذارانی که به دنبال به حداقل رساندن ریسک هستند، تنوع بخشی یک استراتژی قدرتمند است. بدین ترتیب، تنوع بخشی میتواند بازده را به حداقل برساند، زیرا هدف از تنوع بخشی، کاهش ریسک سبد است. با کاهش ریسک، سرمایهگذار حاضر است در ازای محافظت از سرمایه خود، سود کمتری به دست آورد.
خرید صندوق شاخص یا ETF S&P 500 نمونهای از تنوع بخشی است. این صندوق مالکیت بسیاری از شرکتهای مختلف در صنعتها و خطوط تولید مختلف را داراست. این شرکتها همچنین ممکن است در بازارهای مختلف در سراسر جهان فعالیت کنند.
تنوع بخشی یک اصل بسیار مهم در سیستمهای مالی و مدیریت سبدهای سرمایهگذاری است. بر اساس این ایده با سرمایهگذاری در چیزهای مختلف، ریسک کلی سبد شما کمتر میشود. به جای اینکه کل پول خود را در یک دارایی قرار دهید، پخش کردن پول در داراییهای مختلف شما را در معرض ریسک کمتری قرار داده و احتمال ضرر شما کمتر میشود. امروزه با توجه به سهولت معامله زدن بصورت آنلاین، بسیار آسان است که سبد سهام خود را با پخش کردن در داراییهای مختلف تنوع بخشی کنید.