نظریه داو یک نظریه قدیمی در تحلیل تکنیکال است. بسیاری از تکنیکهای تحلیل تکنیکال که امروزه توسط معاملهگران فارکس مدرن استفاده میشوند، ریشههای خود را در اوایل قرن گذشته دارند و یکی از مشهورترین افراد نظریه تحلیل تکنیکال، یک معاملهگر معروف به نام چارلز داو بود.
شاید قبلاً داو را به عنوان معاملهگری شناخته باشید که نام خود را به شاخص صنعتی داو جونز یا شاخص DJIA داده است، که هنوز هم اغلب به عنوان یک حجم سنج بازار سهام در دوران مدرن استفاده میشود.
نظریه چارلز داو یا به طور سادهتر نظریه داو که روش های تحلیلی است که به طور تاریخی به داو نسبت داده شدهاند، با نظریه های جدید جایگزین شده است. یکی از محبوبترین جایگزین ها، نظریه موج الیوت است که توسط آر. ان. الیوت توسعه یافته و برخی از مفاهیم اساسی تحلیل روند در نظریه داو را با نظریه کلی روحیه بازار و چگونگی تأثیر آن بر حرکات قیمت گسترش داد.
در بخشهای آینده نظریه داو را توضیح خواهیم داد، مبانی اصلی آن را بررسی خواهیم کرد، از فرضیات و کاربردهایش بحث میکنیم، و توضیح خواهیم داد چگونه معاملهگران فارکس میتوانند از نظریه داو برای تحلیل بازار ارز و انجام تصمیمات معاملاتی آگاهانهتر استفاده کنند.
نظریه داو
نظریه داو از یک سری مقالات داو در وال استریت ژورنال از سال 1900 تا زمان درگذشت او در سال 1902 شکل گرفت. این مقالات موضوعاتی مرتبط با دیدگاههای داو درباره چگونگی رفتار حرکات قیمت بازار سهام و نحوه تأثیر آن بر محیط کسب و کار فعلی و کلیت سلامتی آن پوشش میدادند.
گرچه داو هرگز نظریه حرکت بازار خود را تمام نکرد، اما برخی از همکاران و پشتیبانان او آنچه را که شروع کرده بود را گسترش و توسعه دادند. رابرت ریا که در سال 1932 "نظریه داو" را منتشر کرد، و ریچارد راسل که در سال 1961 "نظریه داو امروز" را نوشت، برخی از مهمترین مشارکتکنندگان در نظریه داو هستند.
داو نیز ابتدا شاخص صنعتی داو جونز یا DJIA را و همچنین شاخص ریل داو جونز که بعدها به نام شاخص حملونقل شناخته شده است، ایجاد کرد، چرا که او میخواست از آنها به عنوان یک اندازهگیر از شرایط کسبوکار فعلی در این بخشهای اقتصادی به عنوان بخشی از تحلیل خود استفاده کند.
گرچه نظریههای مدرن تر درباره حرکت قیمت بازار به طور گستردهتری جایگزین آن شدهاند، اما نظریه داو در زمان معرفی آن انقلابی بود و هنوز هم برای معاملهگران بازار مالی امروزی مفید است. بسیاری از نظریههای مهم بازار امروز اصطلاحاً بر نظریه داو مبتنی بوده و از فرضیات مشابه برای بهدست آوردن نتایج مشابه استفاده میکنند. بخش بعدی این مقاله توضیح خواهد داد که دقیقاً چه فرضیات اساسی این نظریه را تشکیل میدهند.
چارلز داو
سه فرضیه اصلی نظریه داو
چارلز داو سه فرض اساسی یا اصول اساسی را پیشنهاد کرد که بر آنها نظریه تحلیل قیمت بازار او مبتنی است. لطفاً توجه داشته باشید که طبیعت یک فرضیه به معنای این است که چنین رفتار بازاری که پیش بینی میشود، در تمام شرایط بازار به طور لزومی صحت ندارد.
اینگونه فرضیات حقایق نیستند، بلکه سادهسازیهایی از واقعیت بازار واقعی است که به طور معمول درست اند و میتوانند برای ایجاد نتایج نظری استفاده شوند که به نوبه خود میتواند برای اتخاذ تصمیمات معاملاتی به کار گرفته شود.
به طور اصولی، این اصول باید به عنوان اصول عمومی در نظر گرفته شوند که به نظر میآیند در بسیاری از موارد زمانی که رفتار بازار را بررسی میکنیم نقش قابل توجهی در تعیین قیمتها دارد. با توجه به این نکته کلیدی، میتوان به بحث در مورد این سه فرض اصلی نظریه داو پرداخت که به شرح زیر است:
قیمتهای بازار به سه شکل به طور همزمان تغییر میکنند. - نخستین اصل اساسی در نظریه داو این است که حرکات مشاهدهشده در قیمت بازار تمایل دارند به سه شکل به طور همزمان تغییر یابند که به صورت تصادفی نیستند. این اشکال به ترتیب حرکت اصلی، حرکت ثانویه و حرکت جزئی نامیده میشوند. داشتن آگاهی از وجود این اشکال به معاملهگر این امکان را میدهد که ابتدا این نقاط تغییر را پیدا کند، سپس با توسعه روند بازار، با آن همراه معامله کند.
قیمت همه چیز را اعمال میکند. - دومین جزء کلیدی در اصل نظریه داو به طور معمول با عبارت ساده "قیمت همه چیز را اعمال میکند" بیان میشود. این به این معناست که قیمت بازار که تعادل بین خریداران و فروشندگان وجود دارد، در تئوری، توسط تأثیر کلیه اطلاعات و عوامل خارجی، تعیین شده است.
چنین اطلاعاتی ممکن است شامل دادههای اقتصادی اساسی، خبرها، رویدادهای جهانی، و هر گونه اطلاعات دیگری که بازار ممکن است آن را مرتبط با ارزیابی فعلی خود از قیمت بداند، از جمله وضعیت عاطفی تریدرها و ریسک وقوع رویدادهای نادر مانند فاجعههای طبیعی، باشد.
این فرضیه مهم به طور مشخص معمولاً به طور کوتاهی در حین جذب اطلاعات جدید توسط بازار، مانند انتشار یک شاخص اقتصادی اصلی که به شدت با پیش بینی های بازار فرق دارد، قیمت تغییر میکند.
تاریخ تکرار میشود. - سومین و آخرین اصل اصلی نظریه داو به طور خلاصه میتواند به عبارت "تاریخ تکرار میشود" بیان شود. این فرض به این معناست که تریدرها میتوانند از تکنیکهایی که در گذشته برای پیشبینی بازار مؤثر بودهاند، برای ارزیابی سطح قیمت بازار در آینده استفاده کنند.
حرکات قیمت بازار به دقت بر روی وقایع گذشته یا مدت حدود یک قرن مورد مطالعه قرار گرفتهاند و این اطلاعات به راحتی برای تریدرها قابل دسترسی هستند تا زمانی که احتمال تأثیر آینده را در نظر میگیرند. این اصل ممکن است در صورت وقوع یک رویدادی که هیچ سابقه تاریخی اخیری ندارد و بنابراین تأثیر بازار پیشین برای مطالعه و به کارگیری در رویداد فعلی به منظور پیشبینی در دسترس نیست، خراب شود.
درک نظریه داو و تحلیل روند
یکی از مهمترین بخشهای نظریه داو، ارزیابی و پیشبینی جهت روندی است که در روندهای اصلی، ثانویه و جزئی ظاهر میشود. در نظریه داو، روندها به حرکات قیمتی اشاره دارند.
برای تعیین جهت روند، یک تریدر ابتدا باید بداند چه چیز روند را تعریف میکند؛ که میتواند به عنوان یک روند صعودی یا با جهت صعودی تلقی شود اگر جهت کلی آن به سمت بالا باشد، یا به عنوان یک روند نزولی یا با جهت نزولی تلقی شود اگر جهت کلی آن به سمت پایین باشد.
آنچه یک روند صعودی را تعریف میکند، مجموعهای از ارتفاعات یا قلههای بازاری بالاتر همراه با مجموعهای از نقاط کمینهی بازار یا گودالهای بالاتر است. در مقابل، یک روند نزولی دارای مجموعهای از گودالهای پایینتر و قلههای پایین تر است. هر حرکت از یک گودال به یک قله رالی نامیده میشود، در حالی که هر حرکت از یک قله به یک گودال سل آف نامیده میشود.
نمودارهای اسکماتیک نشان داده شده در شکل زیر، رفتار جهتگیری عمومی روندهای صعودی و نزولی را نشان میدهند.
نظریه داو
نمودارهای اسکماتیک نشاندهنده روندهای ایدهآل سه فاز صعودی و نزولی.
شکلگیری خاص تحلیل روند داو معمولاً نیازمند شناسایی جهت روند بازار اصلی اولیه است. این حرکت جهتگیری بلندمدت معمولاً بین یک تا سه سال طول میکشد، اگرچه ممکن است کمی متغیر باشد.
شکل بعدی از تحلیل روند نیازمند تعیین روند ثانویه یا میانمدت است، که به طور کلی در جهت معکوس روند اصلی حرکت میکند و گاهی به عنوان یک اصلاح بازار نیز نامیده میشود. بنابراین، اگر روند اصلی بازاری خاص به طور کلی بالاتر باشد، جهت روند ثانویه پایین خواهد بود. بهطور معکوس، بازارهایی با روند اصلی نزولی، روندهای ثانویه به سمت بالا نشان میدهند.
روند ثانویه کوتاهتر از روند اصلی است و معمولاً بین سه هفته تا سه ماه طول میکشد. همچنین، اصلاحات دیده شده در این نوع روند میانی معمولاً در طول از یک سوم تا دو سوم حرکت پیشین روند اصلی قرار دارند.
آخرین فاز مورد نظر در نظریه داو به نام روند جزئی معروف است. مدت زمان روندهای جزئی کوتاهتر است و معمولاً تا چند هفته طول میکشد. این روندهای جزئی اصلاحهای کوچک دیده شده در داخل روند ثانویه را تشکیل میدهند و به همین دلیل به طور کلی در جهت معکوس آن حرکت میکنند.
گرچه روند جزئی برای اکثر تریدرهایی که از مفاهیم نظریه داو استفاده میکنند، نگرانی مهمی نیست، با این حال باید هنگام توجه به تصویر کلی که شامل روندهای مارکت ثانویه و اصلی میشود، مورد مشاهده قرار گیرد.
سه فاز نظریه داو
سه فاز مهم نظریه داو شامل فاز تجمیع، فاز مشارکت عمومی و فاز وحشت هستند. در بازار صعودی یا بازار گرم، معمولاً ابتدا با فاز تجمیع شروع میشود. این فاز توسط ورود سرمایهگذاران خبره که گاهی هم با عنوان "پول هوشمند" شناخته میشوند، رخ میدهد که ارزش را در کمینه یا نقطه پایین بازار حس کرده و شروع به خرید با قیمت ارزان میکنند.
این فاز فقط پس از پایان یک حرکت نزولی آغاز میشود و معمولاً با یک دوره تثبیت قیمت همراه است که فشار فروش کاهش مییابد، سپس با افزایش قیمتها همراه میشود. سپس وقتی که حس عمومی دربارهٔ بازار بهبود مییابد فاز مشارکت عمومی رخ میدهد و با انتشار اطلاعات اساسی مثبت افزایش مییابد.
این فاز معمولاً پس از اینکه بازار نتواند یک شکست در پایینتر به وجود بیاورد، آغاز میشود، بنابراین به نظر میرسد که یک وارونگی بازار در جریان است. هر چه بیشتر تریدر های خرد، تحلیلگران تکنیکال و سرمایهگذاران وارد بازار میشوند، اغلب قیمتها را به سمتی که روند به آن سمت در حال توسعه است، به شدت بالا میبرند. این فاز معمولاً بیشترین مدت زمان را دارا بوده و بیشترین افتراق قیمتی را از هر سه دوره دارد.
سپس فاز وحشت پایان روند صعودی را نشان میدهد، زیرا علاقه به خرید کاهش ،هرچند که به طور معمول همه سرمایهگذاران در ابتدای این فاز میخواهند در بازار خرید کنند. در پایان این فاز، سرمایهگذاران باهوش به کاهش موقعیتهای خود میپردازند، اغلب آنها را به خریداران خرده مشتاق و حتی بیعقلی میفروشند که دیر وارد بازار شدهاند.
کاهش توانمندی بازار معمولاً این فاز بازار را نشان میدهد، زیرا این فاز نهایی به پایان میرسد و آغاز یک روند اصلی به سمت پایین اغاز میشود. راهاندازی روند نزولی یا بازار خرسی با فاز توزیع شروع میشود که در آن تاجران خبره شروع به فروش سهام خود میکنند چراکه بازار را به عنوان یک بازار خرید بیش از حد. یک روند نزولی جدید میتواند زمانی که قیمت نتواند سقف قبلی را بشکند تأیید شود.
این کار منجر به فاز بعدی مشارکت عمومی میشود که سپس باعث کاهش قابل توجه بازار میشود چرا که عموم مردم از تغییر جهت بازار آگاه میشوند و شرایط کسب و کار کمتر جذاب به نظر میرسند. فروشندگان خرد بیشتر از خریداران میشوند، بنابراین قیمت بازار کاهش پیدا میکند. معمولاً تاجران تکنیکال در این نقطه به سمت فروش میروند.
سپس روند نزولی در فاز وحشت به پایان میرسد که در آن ممکن است فروش بیش از حد رخ دهد. انتهای این فاز به طور عمده با عدم رضایت بازارو اطلاعات اصلی منفی همراه است. در آن نقطه، کل چرخه از نو شروع میشود زیرا سرمایهگذار باهوش دوباره احساس ارزش میکند.
سه فاز نظریه داو
استفاده از حجم در نظریه داو
در واقعیت نظریه داو از استفاده از چندین اندیکاتور اساسی نیز بهره میبرد. یک شاخص مانند شاخص صنعت داو جونز میتواند به عنوان یک اندیکاتور از جهت کلی بازار هنگام معامله در بازار اوراق بهادار استفاده شود.
یک اندیکاتوری که توسط داو استفاده میشود، حجم معاملات در بازار مورد تحلیل است. حجم معاملات میتواند برای تأیید حرکات قیمت معتبر استفاده شود، همچنین میتواند از حرکات قیمت سطحی که ممکن است در بازارهای با حجم معاملات کم، مانند روزهای تعطیلات عمومی اتفاق بیفتد، صرف نظر کند.
در واقعیت، اگر حجم معاملات با ادامه روند افزایش یابد، این امر تأییدی برای ادامه روند است و معمولاً از روند پشتیبانی میکند. برعکس، زمانی که حجم معاملات با ادامه روند کاهش یابد، این امر تأییدی برای روند ندارد و ممکن است نشانگر این باشد که یک معکوس روند در راه است. این به دلیل این است که فعالیت معاملاتی، که توسط حجم معاملات نشان داده میشود، دیگر از روند حمایت نمیکند.
استفاده از مفاهیم نظریه داو در معاملات فارکس
استفاده کردن از نظریه داو تو معاملات فارکس، به خصوص برای کسانی که تازه کار هستند، میتونه خیلی کمککننده باشه. برای تریدرهای کوتاهمدت مثل اسکالپرها و روزانهها، ممکنه نظریه داو خیلی کاربردی نباشه. اما تریدرهای طولانیمدت میتونند با تحلیل مکمل بازار و معامله با استفاده از نظریه داو، به طور واقعی از تجربیات گذشته استفاده کنند و به سمت تصمیمگیریهای خرید و فروش هوشمندانه بیفتند.
در زمینهی معاملاتی، یکی از مسائل اساسی که برخی از سرمایهگذاران دارند اینه که در قله بازار بیش از حد مشتاق میشوند و در کف بازار بیش از حد ناامید میشوند.
اغلب این امور به خاطر رسانههای خبریه که سرمایهگذاران رو به هیجان میآورند، اتفاق میافته. یادگیری از مفاهیم اصلی نظریه داو میتونه به این سرمایهگذاران کمک کنه تا با هوش پول هوشمندانهتر معامله کنند، به جای اینکه در حین حرکت کاهنده بازار، گروه را دنبال کنند.