تحلیل بین بازاری ⚡ یک ابزار پیش‌بینی روند

تاریخ آخرین بروزرسانی: 21 سپتامبر 2023
تحلیل بین بازاری توسط جان جی. مورفی، متخصص تجزیه و تحلیل فنی بازارهای مالی، در کتابی به نام "تحلیل بین بازاری: سودآوری از روابط بازار جهانی" در سال 2004 به رواج کشیده شد. پیشرفت‌های بعدی در فناوری شبکه عصبی به عنوان سیستم‌های معاملاتی، این موضوع را برای معامله‌گران فارکس امروزی بیشتر مرتبط کرده است. تحلیل بین بازاری همزمان توسعه‌ها و همبستگی‌های متقابل بین چهار بازار مالی اصلی را در نظر می‌گیرد. به ویژه، این بازارها شامل بازار فارکس، بازار کالا، بازار اوراق بهادار و بازار سهام هستند. تحلیل بین بازاری، علاوه بر موارد دیگر، می‌تواند برای تعیین پیشرفت فعلی چرخه کسب و کار و نحوه تأثیر آن بر بخش‌های مختلف بازار استفاده شود. بنابراین، تکنیک‌های تحلیل بین بازاری به عنوان یک روش پیش‌بینی بلندمدت می‌توانند برای تحلیلگران بازار سرمایه و مدیران کسب و کار یک روش مفید برای پیش‌بینی استراتژی‌های سرمایه‌گذاری باشند. بخش‌های زیر این مقاله، اصول و روش‌های کلیدی تحلیل بین بازاری را شرح می‌دهد و توضیح می‌دهد که چگونه معامله‌گران فارکس می‌توانند از تحلیل بین بازاری برای اتخاذ تصمیمات بهتر در معاملات ارز و ایجاد استراتژی‌های سودآور بین بازار استفاده کنند.  

تحلیل بین بازاری

حرکت قیمت بازار و نرخ تبادل ممکن است به نظر برسد که بسیار نامنظم و حتی تصادفی است، زیرا معامله‌گران اطلاعات جدید را دریافت کرده، نظرات جدیدی را شکل می‌دهند و قیمت بازار را مطابق با آن تنظیم می‌کنند. با این حال، علی‌رغم ظاهر یک پرش تصادفی در قیمت‌های بازار، تحلیلگران به صورت منظم مشاهده کرده‌اند که رفتار بازار الگوها تشکیل می‌دهد. علاوه بر این، آنها توجه کرده‌اند که همین الگوها تکرار می‌شوند و به همین دلیل ممکن است حاوی برخی از ارزش‌های پیش‌بینی‌ای برای مشاهده‌گر باهوش در خصوص جهت آینده قیمت‌گذاری بازار باشد. این الگوهای قیمتی می‌توانند در تقریباً همه بازارها و فرایندهای زمانی مشاهده شوند و به طور مهم‌تر برای این بحث، حتی زمانی که به تعاملات بین بازارهای مرتبط نگاه می‌کنیم، می‌توان آنها را مشاهده کرد. با توجه به طبیعت بین‌المللی بازارهای مالی و توانایی معامله‌گران در سریع جذب و واکنش به اطلاعات جدید، بازارهای مرتبط اکنون به طور فزاینده‌ای همراهان خود را در پاسخ به همان اطلاعات ژئوپلیتیکی و اقتصادی هماهنگ می‌کنند که به سرعت به تمام نقاط دنیا می‌رسد. این ارتباطات بین بازاری جهانی به این معنی است که معامله‌گران فارکس باید خود را در جریان آنچه در سایر بازارهای مرتبط دیگر اتفاق می‌افتد قرار دهند، به جای تمرکز یک‌دست بر تجزیه و تحلیل فنی یک زوج ارز. این بخشی از هزاره قبلی ممکن است که کافی بوده باشد، اما در عصر اطلاعات جهانی امروزی که فناوری جدید ما اطلاعات مالی را در لحظه به شرکای بازار می‌رساند، چنین نیست. استفاده از تحلیل بین بازاری به معامله‌گران ارز یک لبه جدید در این بازار مالی جهانی و همبستگی روزافزون که در آن بازار فارکس نقش کلیدی و محوری ایفا می‌کند، همراه با معامله‌گران اوراق بهادار، بازیکنان قراردادهای کالای آتی و عملگران بازار سهام، می‌دهد. بعضی از معامله‌گران فارکس به طور سادگی روابط کلیدی بین بازارها را نادیده می‌گیرند، اما آنهایی که تصمیم می‌گیرند به این تداخلات کلیدی پشت سر بزنند، این کار را به ضرر خود انجام می‌دهند. آموختن چگونگی استفاده و استفاده از تحلیل بین بازاری در فرآیند تصمیم‌گیری معاملاتی شما، تفاوتی بین سودآوری و ضرر در بازار جهانی همبسته روزافزون امروزی خواهد کرد.  

روابط بین بازارهای کلیدی در تحلیل بین‌بازاری ❤️ تحلیل نرخ سود

چهار بازار اصلی که در تحلیل بین‌بازاری استفاده می‌شوند - به عبارت دیگر بازارهای ارز، سهام، اوراق بهادار و کالا - در طول سالها به یکدیگر ارتباط و تعامل داشته‌اند. این روابط بین‌بازاری که از سوی تحلیلگران شناخته شده‌اند، به این تحلیلگران امکان می‌دهد بر اساس مشاهدات در بازارهای مرتبط، پیش‌بینی‌هایی درباره رفتار آینده بازارها انجام دهند. در اینجا، همبستگی به میزانی است که دو بازار ممکن است رابطه‌ای خطی با یکدیگر داشته باشند. همبستگی مثبت نشان‌دهنده این است که بازارهای مرتبط به یک جهت حرکت می‌کنند، در حالی که همبستگی منفی یا معکوس نشان‌دهنده این است که بازارهای مرتبط به طور معمول در جهت مخالف حرکت می‌کنند. همانطور که جان جی. مورفی در کتاب یادشده خود درباره تحلیل بین‌بازاری اشاره می‌کند، تحلیلگران بازار در طول سالها روابط همبستگی مهمی بین بازارهای سهام، اوراق بهادار، ارز و کالا مشاهده کرده‌اند. هفت رابطه مهم بین‌بازاری را می‌توان به شرح زیر توصیف کرد: 1. روند قیمت کالاها و دلار آمریکا به طور عمومی به صورت منفی همبستگی دارند. این رابطه بین‌بازاری نشان می‌دهد که اگر دلار آمریکا در زمان اخیر کاهش یافته باشد، این موضوع به عنوان مثبت برای قیمت‌های کالاها تلقی می‌شود. 2. قیمت‌های کالاها و قیمت اوراق بهادار به صورت منفی همبستگی دارند، در حالی که قیمت‌های کالاها و نرخ بهره به صورت مثبت همبستگی دارند. این بدان معناست که وقتی قیمت‌های کالاها در حال افزایش هستند، معمولاً این موضوع برای قیمت‌های اوراق بهادار منفی و برای نرخ بهره مثبت است. 3. قیمت‌های اوراق بهادار و قیمت‌های سهام به صورت مثبت همبستگی دارند، در حالی که نرخ بهره و قیمت‌های سهام به صورت منفی همبستگی دارند. این رابطه نشان می‌دهد که افزایش قیمت اوراق بهادار و کاهش نرخ بهره معمولاً برای سهام مثبت است، در حالی که کاهش قیمت اوراق بهادار و افزایش نرخ بهره به طور معمول برای سهام منفی است. این رابطه بیشترین شیوع را به دلیل وجود تورم مثبت در بیشتر اقتصادهای اصلی دارد. 4. مشاهده نادر افزایش قیمت اوراق بهادار همراه با کاهش قیمت‌های سهام، نشانگر یک محیط تضخمی برای یک اقتصاد است. 5. بازار اوراق بهادار معمولاً قبل از بازار سهام جهت خود را تغییر می‌دهد. به عبارت دیگر، تغییرات قیمت اوراق بهادار می‌تواند به عنوان یک شاخص پیشروی برای تغییر جهت بازار سهام در یک اقتصاد در نظر گرفته شود. 6. افزایش ارزش ارز معمولاً به صورت مثبت با قیمت‌های سهام و اوراق بهادار در آن ارز همبستگی دارد. این بدان معناست که یک روند صعودی در قیمت دلار آمریکا برای بازارهای سهام و اوراق بهادار آمریکا بلندپروازانه است، در حالی که یک روند نزولی در ارزش ارز آمریکا برای قیمت‌های سهام و اوراق بهادار آمریکا منفی است. 7. در صورتی که قیمت‌های کالاها در حال افزایش باشند، کاهش ارزش دلار آمریکا معمولاً برای قیمت‌های سهام و اوراق بهادار آمریکا منفی است. برعکس، اگر قیمت‌های کالاها در حال کاهش باشند، افزایش ارزش دلار آمریکا معمولاً برای قیمت‌های سهام و اوراق بهادار آمریکا مثبت است. این همبستگی‌های مشاهده شده به طور رایج، پایه‌ای در رابطه بین تورم، نرخ بهره و فرایند ارزیابی است که بازار مربوطه برای تعیین قیمت مناسب کالاها، شرکت‌ها و نرخ ارز آنها انجام می‌دهد. تحلیل بین‌بازاری بین بازارهای سهام، ارز، اوراق بهادار و کالاها، نه تنها پایه‌ای اساسی دارد، بلکه این روابط همچنین می‌توانند توسط روش‌های مختلفی تحلیل شوند که به نظر می‌رسد بیشتر در حوزه تحلیل فنی قرار می‌گیرند.  

ابزارهای تحلیل بین‌بازاری

یکی از روش‌های رایج برای انجام تحلیل بین‌بازاری شامل مشاهده تکامل عملکرد قیمت و/یا حرکت نرخ ارز در هر چهار بازار مالی مربوط است. همانند بسیاری از حوزه‌های تحلیل بازار، یکی از ابزارهای اصلی تحلیل بین‌بازاری یک نمودار از قیمت‌ها و نرخ ارز است که نمایانگر تغییرات آنها در طول زمان است. به عنوان مثال، تحلیلگران بین‌بازاری اغلب نمودارهای عملکرد بازارهای کلیدی را بر روی یکدیگر قرار می‌دهند تا روندها و انحرافات از روابط مورد انتظار که ممکن است فرصت‌های معاملاتی را به همراه داشته باشد، مشاهده کنند. نمودارهای عملکرد به تحلیلگر اجازه می‌دهد عملکرد بازارهای مختلف را در یک بازه زمانی خاص مقایسه کند. این نوع تحلیل فنی بین‌بازاری به تحلیلگر امکان می‌دهد عملکرد یک دارایی را به عنوان تغییر درصد قیمت پایانی آن در طول زمان ارزیابی کند. هر یک از خطوط رنگی در یک نمودار عملکرد، درصد تغییر را برای یک دارایی خاص از نقطه شروع در سمت چپ نمودار نشان می‌دهد. تحلیلگران می‌توانند با قرار دادن نمودارهای چندین خط عملکرد در یک نمودار واحد، مقایسه‌ای بین چندین دارایی انجام دهند. شکل ۱ زیر نمونه‌ای از نمودار عملکرد تحلیل بین‌بازاری را نشان می‌دهد. نمودار عملکرد مقایسه‌ای بین بازارهای شاخص سهام استاندارد و پور، شاخص کالاهای همه‌کاره تامسون رویترز/جفریز، شاخص دلار آمریکا و نماد ۱۰ ساله حواله خزانه برگزیده مرکزی بورس سیبات در روی هم قرار داده شده‌اند.  
تحلیل بین بازاری

تحلیل بین بازاری

  این نوع تجزیه و تحلیل بین‌بازاری گرافیکی به تحلیلگر یا معامله‌گر امکان می‌دهد ببینند چگونه روابط بین‌بازاری در طول زمان تغییر می‌کنند و آیا رفتار عملکرد ممکن است نشان دهنده وجود فرصتی سودآور در معامله باشد یا خیر. همچنین، آنها می‌توانند روابط بین‌بازاری قبلی یا دیگری که شناسایی کرده‌اند را ارزیابی کنند.  

معامله ارز و تحلیل بین‌بازاری

بسیاری از معامله‌گران فارکس (ارز) به مفهوم تحلیل بین‌بازاری برخورد می‌کنند وقتی که همبستگی‌ها بین ارزش ارزهایی که در حال معامله هستند و کالاهای استراتژیک کلیدی مانند طلا و نفت را مشاهده می‌کنند. دلار استرالیا، دلار کانادا و دلار نیوزیلند حتی به عنوان "ارزهای کالایی" شناخته می‌شوند به دلیل همبستگی بین ارزش نسبی آنها و قیمت برخی از کالاهای کلیدی مانند طلا. بیشترین روابط بین ارزها و کالاها در زیر آمده است، همراه با توضیحاتی در مورد دلایل نگهداشتن این روابط:   روابط بین ارزها و طلا: قیمت طلا و ارزش دلار آمریکا به طور عمومی با یکدیگر در رابطه‌ی معکوس قرار می‌گیرند. این به این دلیل است که سرمایه‌گذاران در زمان بحران‌های اقتصادی یا جغرافیایی، عموماً ارزهای فیات ورقه‌ای مانند دلار آمریکا را به نفع داشتن دارایی‌های حقیقی با ارزش درونی مانند طلا به فروش می‌رسانند. قیمت طلا و ارزش دلار استرالیا به طور معمول با یکدیگر مرتبط هستند. این رابطه به دلیل جایگاه استرالیا به عنوان سومین تولیدکننده طلا در جهان برقرار است. هر ساله این کشور حدود پنج میلیارد دلار طلا را صادر می‌کند، که باعث حساسیت بالای اقتصاد استرالیا نسبت به ارزش این فلز زرد درخشان می‌شود. درنتیجه، افزایش قیمت طلا به عملیات تبادلات استرالیا (AUD/USD) یک انگیزه می‌دهد. قیمت طلا و ارزش دلار کانادا به طور معمول با یکدیگر مرتبط هستند. مانند استرالیا، کانادا یک تولیدکننده قابل توجه طلا است که در رتبه پنجم جهان قرار دارد. بنابراین، هنگامی که قیمت طلا افزایش می‌یابد، ارزش دلار کانادا نیز افزایش می‌یابد و ارزش دلار آمریکا/کانادا (USD/CAD) کاهش می‌یابد. قیمت طلا و ارزش دلار نیوزیلند به طور معمول با یکدیگر مرتبط هستند. نیوزیلند همچنین یک صادرکننده طلا مهم است، مشابه کانادا و استرالیا که حدوداً در رتبه ۲۵ جهان قرار دارند. قیمت طلا و ارزش یوروی اتحادیه اروپا به طور عمومی با یکدیگر مرتبط هستند. این رابطه به وجود آمده است زیرا وقتی سرمایه از دلار آمریکا خارج می‌شود، به سمت دارایی‌های با کیفیتی مانند طلا و یورو جریان پیدا می‌کند. بنابراین، افزایش قیمت طلا معمولاً همراه با افزایش نرخ تبادله یورو/دلار آمریکا (EUR/USD) است. قیمت طلا و ارزش فرانک سوئیس به طور معمول با یکدیگر مرتبط هستند. فرانک سوئیس به عنوان یک ارز پناهگاهی محسوب می‌شود و اگرچه این ارز دیگر براساس قوانین قانونی باید ۴۰ درصد از ذخایر طلا پشتوانه شود، اما بانک مرکزی سوئیس هنوز ذخایر طلا قابل توجهی را در اختیار دارد که باعث ارزشمندتر شدن ارز سوئیس نسبت به کشورهای دیگر می‌شود. بنابراین، افزایش قیمت طلا معمولاً همراه با کاهش نرخ تبادله دلار آمریکا/فرانک سوئیس (USD/CHF) است زیرا فرانک سوئیس تقویت می‌شود. این روابط بر اساس الگوها و رفتارهای بازار در گذشته استوار هستند، اما باید توجه داشت که ممکن است به دلیل عوامل مختلفی که بر بازارهای ارز و کالا تأثیر می‌گذارند، این روابط همیشه درست نباشند.   روابط بین ارزها و نفت: قیمت نفت و ارزش دلار کانادا به طور معمول با یکدیگر مرتبط هستند. این رابطه به خاطر جایگاه کانادا به عنوان یکی از بزرگترین صادرکنندگان نفت در جهان است، که روزانه حدود دو میلیون بشکه نفت را تنها به سمت ایالات متحده صادر می‌کند. بنابراین، افزایش قیمت نفت معمولاً منجر به کاهش نرخ تبادله دلار آمریکا/دلار کانادا (USD/CAD) می‌شود و ارزش دلار کانادا افزایش می‌یابد. قیمت نفت و ارزش ین ژاپن به طور معمول با یکدیگر در رابطه‌ی معکوس قرار می‌گیرند. این رابطه به دلیل واردات خالص نفت توسط ژاپن بوجود می‌آید. بنابراین، افزایش قیمت نفت معمولاً منجر به افزایش نرخ تبادله دلار آمریکا/ین ژاپن (USD/JPY) می‌شود و ارزش ین ژاپن کاهش می‌یابد.   جزئیات رابطه بین بازار ارز و بازار سهام: علاوه بر روابط قیمت کالاهای مذکور، برخی از جفت‌های ارز نیز به تغییرات در بازارهای سهام پاسخ می‌دهند. به عنوان مثال، هنگامی که شاخص بازار سهام ژاپن به نام "نیکه" کاهش می‌یابد، جفت ارز USD/JPY نیز معمولاً کاهش می‌یابد زیرا سرمایه‌گذاران ژاپنی به یک محل امن برای سرمایه‌گذاری در نظر می‌گیرند و به همین دلیل ارزش یِن ژاپنی تقویت می‌شود. یک رابطه دیگر مربوط به ادراک خطر و میزان خودداری از خطر در بین سرمایه‌گذاران در بازار است. هنگامی که سرمایه‌گذاران کمتر از خطر خودداری می‌کنند و به همین دلیل حاضر به پذیرش خطر هستند، بازار سهام معمولاً رو به رشد است. به همین ترتیب، جفت‌های ارز مانند AUD/USD، NZD/USD و EUR/JPY نیز در این شرایط معمولاً افزایش پیدا می‌کنند و جفت‌هایی مانند USD/CAD، EUR/AUD و GBP/AUD عموماً کاهش می‌یابند. از سوی دیگر، هنگامی که سرمایه‌گذاران به دنبال مکان‌های امن می‌گردند زیرا خودداری بیشتری نسبت به خطر احساس می‌کنند، بازار سهام معمولاً کاهش می‌یابد. در این شرایط، جفت‌های ارز مانند AUD/USD، NZD/USD و EUR/JPY نیز به طور معمول کاهش می‌یابند، در حالی که جفت‌هایی مانند USD/CAD، EUR/AUD و GBP/AUD عموماً افزایش می‌یابند.  

سیستم معاملاتی متقابل 🔎 تحلیل بین بازاری

هنگامی که معامله‌گران با تحلیل متقابل بین بازارها آشنا می‌شوند، بیشتر آن‌ها می‌خواهند بدانند که چگونه با استفاده از این تحلیل متقابل شروع به معامله کنند. آن‌ها نیز به طور معمول می‌خواهند بدانند که چگونه تحلیل متقابل را در معاملات فارکس اعمال کرده و چگونه بر اساس این اطلاعات ارزشمند سیستم معاملاتی متقابلی سودآور توسعه دهند. جزئیات بسیاری مربوط به توسعه و آزمایش یک سیستم معاملاتی متقابل بین بازارها خارج از حوزه این مقاله است. با این حال، به عنوان یک نقطه شروع، معامله‌گران فارکس علاقه‌مند می‌توانند یاد بگیرند که چگونه نمودارهای عملکرد مانند نمودار نشان داده شده در شکل 1 (که یک ابزار کلیدی تحلیل متقابل است) ایجاد و استفاده کنند. این کار به آن‌ها امکان می‌دهد تا تحقیقاتی درباره همبستگی‌های جدید متقابل صورت دهد و اطمینان حاصل کند که همبستگی‌های سنتی هنوز به روز است. همچنین، معامله‌گران فارکس باید آگاه باشند که ارتباطات معمولی بین ارزش نسبی ارز و حرکت‌های بازار کالا یا سهام که در بالا توضیح داده شده اند. بنابراین، زمانی که آن‌ها یک حرکت شدید در یکی از طرفین جفت مرتبط بازار به دلیل یک رویداد خبری غیرمنتظره مشاهده می‌کنند، می‌توانند با توجه به اینکه همبستگی بین دو طرف جفت مثبت یا منفی است، انتظار برآورده شدن یک رشد یا کاهش متناظر در طرف دیگر از جفت را معقول دانست. لازم به ذکر است که در ایجاد سیستم معاملاتی متقابل بین بازارها، عوامل دیگری نیز باید به‌عنوان تحلیلی جزئی‌تر مد نظر قرار گیرند، از جمله الگوهای قیمتی، شاخص‌های فنی و مؤشرهای اقتصادی. همچنین، مهم است که هر سیستم معاملاتی متقابل مبتنی بر تحلیل متقابل بین بازارها قبل از استفاده واقعی در بازار به‌طور جدی مورد آزمایش و بهینه‌سازی قرار گیرد. در نهایت، به طور مداوم باید به تحلیل متقابل بین بازارها توجه ویژه‌ای داشته باشید، زیرا روابط و دینامیک بازارها ممکن است تغییر کند. بازارها پویا هستند و شرایط اقتصادی، سیاسی و جهانی نیز تأثیرگذار هستند. بنابراین، آگاهی از آخرین روندها و تحولات بازار و به‌روزرسانی مناسب سیستم معاملاتی متقابل بین بازارها را ممکن می‌سازد.
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها