ارزش بازار متوسط (Mid-Cap) بین ۲ تا ۱۰ میلیارد دلار است و این دسته بین شرکتهای بزرگ و کوچک قرار دارد. Mid-Cap ها معمولا پیشرفت قابل توجهی در ساخت مدلهای تجاری موفق داشتهاند. گلف بازان به “نقطه شیرین” به عنوان موقعیتی روی صورت سر چماق اشاره می کنند که هنگام ضربه زدن حداکثر نتیجه را ایجاد میکند. نتیجه بسیار مشابهی هنگام سرمایهگذاری در سهام با سرمایه متوسط رخ میدهد، آن دسته از شرکتهایی که دارای ارزش بازار بین 2 تا 10 میلیارد دلار هستند.
اغلب، آنها کسبوکارهایی هستند که بین شرکتهای چندملیتی با رشد آهستهتر و کسبوکارهای با سرمایه کوچک با رشد سریعتر قرار گرفتهاند. در سالهای اخیر، سهامهای با سرمایه متوسط با ریسک افزوده بسیار کمی، عملکرد بهتری نسبت به سهامهای با سرمایهی بزرگ و کوچک داشتهاند، انگار به نقطه شیرین اجرا زدهاند. در این مقاله از آموزش فارکس، ویژگیهای کلیدی سهام با سرمایه متوسط را بررسی میکنیم، از جمله نحوه تجزیه و تحلیل آنها و اینکه چرا باید این سهام را که اغلب اشتباه گرفته میشوند را برای سبد سهام خود در نظر بگیرید.
با توجه به اینکه عملکرد تاریخی سهام با سرمایه متوسط برابر یا در بسیاری موارد بهتر از هر دو سهام با سرمایه کلان و سهام کوچک است، ذکر این نکته مهم است که عملکرد تنها دلیل برای گنجاندن سهام با سرمایه متوسط در نمونه کارها نیست. چندین مورد دیگر آنها را در واقع بسیار وسوسهانگیز میکند. به عنوان مثال، اکثر کلاهک های میانی به سادگی کلاهک های کوچکی هستند که بزرگتر شدهاند. رشد بیشتر، آن ها را به پلههایی برای تبدیل شدن به کسبوکارهایی با سرمایه بزرگ تبدیل میکند.
بخشی از رشد، به دست آوردن منابع مالی اضافی برای توسعه است. معامله سهام سرمایه متوسط معمولا کار را سادهتر از سرمایه کم میکند. در حالی که شرکتهای با سرمایه متوسط نسبت به سرمایهگذاریهای کوچک برتری دارند، اما مزیت آنها نسبت به سرمایههای بزرگ باعث رشد درآمد میشود. با اندازه کوچکتر، سهامهای میانی اغلب هنوز به مرحله بلوغ نرسیدهاند که در آن سود کاهش مییابد و سود سهام بخش بزرگتری از بازده کل سهام میشود.
احتمالاً نادیدهگرفتهشدهترین دلیل برای سرمایهگذاری در شرکتهای متوسط این واقعیت است که آنها پوشش تحلیلگری کمتری نسبت به سرمایههای بزرگ دریافت میکنند، زیرا هنوز کمتر شناخته شدهاند و بسیاری از تحلیلگران هنوز آنها را شناسایی نکردهاند یا علاقه خوانندگان جریان اصلی تحلیلگران را برانگیختهاند. در عین حال، آنها قبلاً از منطقه پرریسک سهام با سرمایه کوچک فارغالتحصیل شدهاند و مدل تجاری آنها بسیار اثبات شده است.
برخی از سهام با بهترین عملکرد در طول تاریخ، شرکتهایی هستند که به طور ناگهانی محبوب شدند و خریداران نهادی لازم برای افزایش قیمت خود را تولید کردند. برخی این را “جریان پول” مینامند. آن را هر چه میخواهید بنامید، حمایت نهادی برای افزایش قیمت سهام حیاتی است. این بازیگران بزرگ هم میتوانند برای سهامداران ارزش ایجاد کنند و هم از بین ببرند. در پایان، با توجه به ارزش متوسط بازار، سرمایهگذاری در سهامهای متوسط منطقی است، زیرا آنها بهترینهای هر دو جهان را در اختیار سرمایهگذاران قرار میدهند: رشد با سرمایههای کوچک همراه با ثبات سرمایههای کلان.
یکی از چیزهای زیبا در مورد سهام با ارزش بازار متوسط این است که شما در مشاغلی سرمایهگذاری میکنید که معمولاً سودآور هستند، مدتی است که بودهاند و دارای تیمهای مدیریتی باتجربه هستند. این بدان معنا نیست که رشد آنها متوقف شده است. برعکس، درآمد متوسط سرمایه با توجه به ارزش بازار متوسط با سرعت بیشتری نسبت به میانگین سرمایه کوچک رشد میکند در حالی که این کار با نوسانات و ریسک کمتری انجام میشود. علاوه بر رشد سود، یافتن سهامی که سود آنها برای سالهای آینده پایدار باشد، مهم است. این چیزی است که سرمایه متوسط را به سرمایه بزرگ تبدیل میکند.
ارزش بازار متوسط را بشناسید؟
نشانههای گویایی که نشان میدهد آیا سود شرکت در جهت درستی حرکت میکند یا خیر، شامل حاشیههای ناخالص و حاشیه عملیاتی بالاتر همراه با موجودیها و حسابهای دریافتنی کمتر است. اگر به طور معمول موجودی و مطالبات خود را سریعتر تبدیل کند، این معمولا منجر به جریان نقدی بالاتر و افزایش سود میشود. همه این ویژگیها به کاهش خطر کمک میکند. سهام با سرمایه متوسط بیشتر از سایر سهام این ویژگیها را دارند. هر اندازه سهامی که به آن علاقه دارید، سرمایهگذاری در شرکتهایی با ترازنامه قوی مهم است.
سرمایهگذار مشهور بنجامین گراهام از سه معیار برای ارزیابی سلامت مالی یک شرکت استفاده کرد: کل بدهی که کمتر از ارزش دفتری مشهود است (ارزش دفتری مشهود به عنوان کل داراییها منهای سرقفلی، سایر داراییهای نامشهود و کلیه بدهیها تعریف میشود)؛ نسبت جریان بیشتر از دو (نسبت جاری به عنوان داراییهای جاری تقسیم بر بدهیهای جاری تعریف میشود و نشاندهنده توانایی یک شرکت برای انجام تعهدات کوتاهمدت خود است)؛ و کل بدهی کمتر از دو برابر ارزش خالص دارایی جاری.
شرکتهایی که این معیار را رعایت میکنند، میتوانند بدهیهای خود را با پول نقد و سایر داراییهای جاری پرداخت کنند که باعث میشود آنها به مراتب پایدارتر شوند. با توجه به غیرقابلپیشبینی بودن کسبوکار، یک ترازنامه قوی میتواند به شرکتها کمک کند تا در سالهای ناب زنده بمانند. از آنجایی که شرکتهای متوسط تمایل دارند ترازنامه قویتری نسبت به سرمایههای کوچک داشته باشند، این امر ریسک را کاهش میدهد و در عین حال بازدهی بالاتری نسبت به سرمایههای بزرگ دارد.
هنگام سرمایهگذاری در شرکتهای متوسط، به نوعی قدرت مالی یک شرکت با سرمایهی بزرگ را با پتانسیل رشد یک شرکت با سرمایه کوچک ترکیب میکنید که نتیجه نهایی اغلب بازدهی بالاتر از میانگین است.
درآمد و رشد سود دو عامل مهم در بازده بلندمدت هستند. در سالهای اخیر، سهام با سرمایه متوسط، به دلیل رشد برتر در هر دو خط بالا و پایین، عملکرد بهتری نسبت به سهامهای با سرمایهی بزرگ و کوچک داشتهاند. احتمالاً نادیده گرفتهشدهترین دلیل برای سرمایهگذاری در شرکتهای متوسط این واقعیت است که آنها پوشش تحلیلگری کمتری نسبت به سرمایههای بزرگ دریافت میکنند. زیرا هنوز کمتر شناخته شدهاند و بسیاری از تحلیلگران هنوز آنها را شناسایی نکردهاند یا علاقه خوانندگان جریان اصلی تحلیلگران را برانگیختهاند.
احتمالاً نادیده گرفتهشدهترین دلیل برای سرمایهگذاری در شرکتهای متوسط این واقعیت است که آنها پوشش تحلیلگری کمتری نسبت به سرمایههای بزرگ دریافت میکنند.
زیرا هنوز کمتر شناخته شدهاند و بسیاری از تحلیلگران هنوز آنها را شناسایی نکردهاند یا علاقه خوانندگان جریان اصلی تحلیلگران را برانگیختهاند.
گزارشها حاکی از این است که سهام شرکتهای با سرمایه متوسط، از منطقه پرریسک سهام با سرمایه کوچک فارغ التحصیل شدهاند و مدل تجاری آنها بسیار اثبات شده است. برخی از سهام با بهترین عملکرد در طول تاریخ، شرکتهایی هستند که به طور ناگهانی محبوب شدند و خریداران نهادی لازم برای افزایش قیمت خود را تولید کردند، جریانی که به آن “جریان پول” نیز گفته میشود. حمایت نهادی برای افزایش قیمت سهام حیاتی است، زیرا این بازیگران بزرگ هم میتوانند برای سهامداران ارزش ایجاد کنند و هم از بین ببرند.
با توجه به ارزش متوسط بازار، سرمایهگذاری در سهامهای متوسط منطقی است، زیرا آنها بهترینهای هر دو جهان را در اختیار سرمایهگذاران قرار میدهند: رشد با سرمایههای کوچک همراه با ثبات سرمایههای کلان. یکی از نکات مثبت در مورد سهام با ارزش بازار متوسط این است که شما در مشاغلی سرمایه گذاری میکنید که معمولاً سودآور هستند، مدتی است که وجود داشتهاند و دارای تیمهای مدیریتی باتجربه هستند.
سودآوری ارزش بازار متوسط در معامله سهام
این بدان معنا نیست که رشد آنها متوقف شده است. برعکس، درآمد متوسط سرمایه با توجه به ارزش بازار متوسط با سرعت بیشتری نسبت به میانگین سرمایه کوچک رشد میکند، در حالی که این کار با نوسانات و ریسک کمتر انجام میشود. علاوه بر رشد سود، یافتن سهامی که سود آنها برای سالهای آینده پایدار باشد، مهم است. این همان چیزی است که سرمایه متوسط را به سرمایه بزرگ تبدیل میکند.
نشانههای گویایی که نشان میدهد آیا سود شرکت در جهت درستی حرکت میکند یا خیر، شامل حاشیههای ناخالص و حاشیه عملیاتی بالاتر همراه با موجودیها و حسابهای دریافتنی کمتر است. اگر شرکت به طور معمول موجودی و مطالبات خود را سریعتر تبدیل کند، این معمولا منجر به جریان نقدی بالاتر و افزایش سود میشود. همه این ویژگیها به کاهش خطر کمک میکنند. سهام با سرمایه متوسط بیشتر از سایر سهام این ویژگیها را دارند.
صرف نظر از اندازه سهامی که به آن علاقه دارید، سرمایهگذاری در شرکتهایی با ترازنامه قوی مهم است. سرمایهگذار مشهور، بنجامین گراهام، از سه معیار برای ارزیابی سلامت مالی یک شرکت استفاده کرد: کل بدهی که کمتر از ارزش دفتری مشهود است (ارزش دفتری مشهود به عنوان کل داراییها منهای سرقفلی، سایر داراییهای نامشهود و کلیه بدهیها تعریف میشود)، نسبت جریان بیشتر از دو (نسبت جاری به عنوان داراییهای جاری تقسیم بر بدهیهای جاری تعریف میشود و نشاندهنده توانایی یک شرکت برای انجام تعهدات کوتاهمدت خود است) و کل بدهی کمتر از دو برابر ارزش خالص دارایی جاری.
شرکتهایی که این معیار را رعایت میکنند، میتوانند بدهیهای خود را با پول نقد و سایر داراییهای جاری پرداخت کنند که باعث میشود آنها به مراتب پایدارتر شوند. با توجه به غیرقابل پیشبینی بودن کسب و کار، یک ترازنامه قوی میتواند به شرکتها کمک کند تا در سالهای ناب زنده بمانند.
سلامت مالی معامله سهام با ارزش بازار متوسط
از آنجایی که شرکتهای متوسط تمایل دارند ترازنامه قویتری نسبت به سرمایههای کوچک داشته باشند، این امر ریسک را کاهش میدهد و در عین حال بازدهی بالاتری نسبت به سرمایههای بزرگ دارد. هنگام سرمایهگذاری در شرکتهای متوسط، به نوعی قدرت مالی یک شرکت با سرمایهی بزرگ را با پتانسیل رشد یک شرکت با سرمایه کوچک ترکیب میکنید که نتیجه نهایی اغلب بازدهی بالاتر از میانگین است.
درآمد و رشد سود دو عامل مهم در بازده بلندمدت هستند. در سالهای اخیر، سهام با سرمایه متوسط، به دلیل رشد برتر در هر دو خط بالا و پایین، عملکرد بهتری نسبت به سهامهای با سرمایهی بزرگ و کوچک داشتهاند. کارشناسان صنعت پیشنهاد میکنند که شرکتهای متوسط میتوانند بازدهی بهتری داشته باشند، زیرا سریعتر از شرکتهای بزرگ و از نظر مالی با ثباتتر از شرکتهای سرمایهگذاری کوچک عمل میکنند، و یک یا دو ضربه را در تلاش برای رشد ایجاد میکنند.
سرمایهگذاران علاقهمند به سهام با سرمایه متوسط باید کیفیت رشد درآمد را هنگام سرمایهگذاری در نظر بگیرند. اگر حاشیههای ناخالص و عملیاتی همزمان با درآمدها افزایش مییابند، نشانهای است که شرکت در حال توسعه اقتصادیهای بیشتر در مقیاس است که در نتیجه سود بیشتری برای سهامداران به همراه دارد. یکی دیگر از نشانههای رشد سالم درآمد، بدهی کمتر و جریان نقد آزاد بالاتر است.
در حالی که بسیاری از معیارهایی که سرمایهگذاران برای ارزیابی سهام با هر اندازهای استفاده میکنند، در مورد سهامهای متوسط بسیار مهم است که شما شاهد پیشرفت در بخش سود باشید، زیرا این همان چیزی است که آن را به یک سهام بزرگ تبدیل میکند. رشد درآمد مهم است اما رشد *سود* حیاتی است.
رشد با ارزش بازار متوسط
هیچ کس نمیخواهد هنگام خرید بیش از حد پرداخت کند و خرید سهام نیز تفاوتی ندارد. وارن بافت معتقد است که “خرید یک شرکت فوقالعاده با قیمتی منصفانه به مراتب بهتر از یک شرکت منصفانه با قیمت فوقالعاده است.” بسیاری از افراد علاقهمند به رشد با قیمت مناسب را سرمایهگذاران GARP مینامند. برخی از مواردی که سرمایهگذاران GARP که ارزش بازار متوسط را شناختهاند، هنگام ارزیابی سهام با سرمایه متوسط روی آنها تمرکز میکنند شامل معیارهای رشد مانند نرخ رشد فروش و درآمد همراه با معیارهای ارزش مانند قیمت/درآمد و قیمت/جریان نقدی است. هر معیاری که انتخاب میکنید، مهمترین معیار باید کیفیت شرکت باشد.
همانطور که اوراکل اوماها میگوید، منطقی نیست که معامله زیادی با یک شرکت بینظیر دریافت کنید. سرمایهگذاران با ارزش عمیق ممکن است مخالف باشند، اما پیروان واقعی GARP صرفاً به دنبال اجتناب از پرداخت بیش از حد هستند، نه به دست آوردن معامله قرن.
این لیست ادامه دارد، و در حالی که بسیاری از معیارهایی که سرمایه گذاران برای ارزیابی سهام با هر اندازه ای استفاده می کنند، قطعاً در اینجا اعمال می شوند، در مورد سهام های متوسط بسیار مهم است که شما شاهد پیشرفت در بخش سود باشید، زیرا این همان چیزی است که آن را به یک سهام بزرگ تبدیل می کند. رشد درآمد مهم است اما رشد درآمد حیاتی است. هیچ کس نمی خواهد هنگام خرید بیش از حد پرداخت کند و خرید سهام نیز تفاوتی ندارد. وارن بافت معتقد است که “خرید یک شرکت فوق العاده با قیمتی منصفانه به مراتب بهتر از یک شرکت منصفانه با قیمت فوق العاده است.”
قیمت مناسب
بسیاری از افراد علاقه مند به رشد با قیمت مناسب را سرمایه گذاران GARP می نامند. برخی از مواردی که سرمایهگذاران GARP که ارزش بازار متوسط را شناخته اند هنگام ارزیابی سهام با سرمایه متوسط روی آنها تمرکز میکنند شامل معیارهای رشد مانند نرخ رشد فروش و درآمد همراه با معیارهای ارزش مانند قیمت/درآمد و قیمت/جریان نقدی است. هر معیاری که انتخاب می کنید، مهمترین معیار باید کیفیت شرکت باشد.
همانطور که Oracle of Omaha میگوید، منطقی نیست که معامله زیادی با یک شرکت بینظیر دریافت کنید. سرمایهگذاران با ارزش عمیق ممکن است مخالف باشند، اما پیروان واقعی GARP صرفاً به دنبال اجتناب از پرداخت بیش از حد هستند، نه به دست آوردن معامله قرن.
سرمایهگذاری در سرمایههای متوسط راهی عالی برای تنوع بخشیدن و بهبود عملکرد سبد سرمایهگذاری شما به طور همزمان است. برخی از سرمایهگذاران متوجه خواهند شد که کار زیادی در ارزیابی سهام وجود دارد و اگر این شما هستید، یک جایگزین عالی، سرمایهگذاری در صندوقهای قابل معامله در بورس یا صندوقهای سرمایهگذاری مشترک است که به متخصصان اجازه میدهد فرآیند ارزیابی را مدیریت کنند. هر چه که ترجیح میدهید، سرمایههای متوسط قطعا ارزش بررسی دارند.
منبع این مقاله: اینوست پدیا