تحلیل چند زمانه چگونه باعث موفقیت در فارکس می‌شود؟

تاریخ آخرین بروزرسانی: 26 سپتامبر 2023
تحلیل چند زمانه راه موفقیت در فارکس است. بیشتر معامله‌گران معمولاً تصمیمات معاملاتی خود را تنها براساس یک زمانبندی اتخاذ می‌کنند. آن‌ها تمام انرژی خود را در تحلیل تکنیکال در زمانبندی معاملاتی خود صرف می‌کنند و به اندازه کافی به این فکر نیستند که در زمانبندی "تصویر کلی بزرگتر" چه اتفاقی رخ می‌دهد. این ممکن است در برخی موارد موثر باشد، اما رویکردی قوی‌تر شامل نگاه کردن به چندین زمانبندی می‌شود تا متوجه تر و دقیق‌تری از قابلیت موفقیت یک الگوی معاملاتی شویم. برای تجار معمولی، تحلیل چند زمانه ممکن است به نظر آن‌ها کمی سخت و حتی در بعضی موارد گیج‌کننده باشد. یکی از دلایل اصلی که باعث می‌شود تجار از تحلیل چند زمانه خودداری کنند، وجود اطلاعات متضادی است که گاهی اوقات از این روش نتیجه می‌شود. این ابهام باعث می‌شود بسیاری از این تجار از "پارالیز تحلیل" رنج ببرند. بنابراین، در این درس از آموزش فارکس، قصد داریم درستی رویکرد برای دیدن تحلیل چند زمانه را بررسی کنیم و نحوه پیاده‌سازی صحیح آن را در روش تجارتی مورد بحث قرار دهیم.  

تحلیل چند زمانه چیست؟

تحلیل چند زمانه یک مفهوم تحلیلی در معاملات است که وقتی به درستی استفاده شود، بسیار قدرتمند است. ایده این است که با نظر دادن به مقیاس‌های زمانی مختلف دربارهٔ همان ابزاری که در حال تجزیه و تحلیل است، رفتارها و روندهای بازار را در آن زمانبندی‌ها شناسایی کنیم. این عمل به ما کمک می‌کند تا بفهمیم در آن زمانبندی‌ها چه اتفاقی می‌افتد. معمولاً ما دنبال اطلاعات از زمانبندی بزرگتر هستیم تا در فرآیند تصمیم‌گیری خود در زمانبندی معاملاتی ما راهنمایی کند. معامله‌گران با سابقه متوجه فواید تحلیل چند زمانه هستند و معمولاً تحلیل خود را به سه بازه زمانی متمایز، یعنی زمانبندی معاملاتی، زمانبندی "تصویر کلی بزرگتر" و زمانبندی ورود به سیگنال تقسیم می‌کنند. تحلیل چند زمانه به تاجر کمک می‌کند تا به طور همزمان احتمال موفقیت در یک معامله را افزایش داده و خطرات ناشی از آن را کاهش دهد. این یک مفهوم تجارت بسیار قوی است که می‌تواند در تجزیه و تحلیل هر نوع ابزار مالی قابل معامله، از جمله فارکس، آتی، سهام و گزینه‌ها، به کار گرفته شود. به رغم وجود بسیاری از تکنیک‌های تجارتی جدید و مدرن که همواره ظاهر می‌شوند، برخی از مفاهیم مانند حمایت و مقاومت، عملکرد قیمت و تحلیل چند زمانه، طبیعتاً بی‌زمان هستند. آن‌ها در گذشته عمل کرده‌اند، در حال حاضر هم کار می‌کنند و در آینده هم کار خواهند کرد، زیرا بر اساس منطق بازار استوار هستند. استفاده از سه زمانبندی مختلف، بهترین ترکیب را برای خواندن عملکرد بازار فراهم می‌کند. اولین زمانبندی که باید در نظر گرفته شود، زمانبندی معاملاتی است. این زمانبندی است که تجار عادت دارند بیشتر وقت خود را صرف آن کنند. آن‌ها تمرکز قوی را فقط بر روی این زمانبندی دارند و انتظار دارند که تمام پاسخ‌ها در اینجا باشد. زمانبندی دوم که یک تاجر باید در نظر بگیرد، زمانبندی سطح بالاتر است. این معمولاً 4 برابر تا 6 برابر زمانبندی معاملاتی است. به عنوان مثال، اگر زمانبندی معاملاتی شما نمودار 240 دقیقه است، زمانبندی بالاتر شما باید نمودار روزانه باشد. این زمانبندی به تاجر نمای کلی "تصویر کلی بزرگتر" را ارائه می‌دهد. از این زمانبندی برای بررسی سطوح اصلی حمایت و مقاومت و جهت کلی روند استفاده خواهید کرد. سرانجام، ما زمانبندی کوچکتر را داریم. این زمانبندی حدود 1/4 برابر تا 1/6 برابر زمانبندی معاملاتی است. با توجه به مثال قبلی، اگر زمانبندی معاملاتی شما نمودار 240 دقیقه است، زمانبندی کوچکتر شما نمودار 60 دقیقه خواهد بود. هدف از زمانبندی کوچکتر، توانایی زمان‌بندی معاملات خود برای ورود بهینه است. معمولاً پس از تأیید الگوی معاملاتی خود در زمانبندی معاملاتی خود و زمانبندی بالاتر، روی این زمانبندی زوم می‌کنیم. همانطور که می‌دانید، هیچ روش تجارتی نمی‌تواند به تمامی سوالات ما پاسخ دهد، به همین ترتیب تحلیل چند زمانه نیز است. همواره عدم قطعیت وجود خواهد داشت. بازارهای مدرن بسیار کارآمد هستند و به همین دلیل به عنوان تاجران، باید تلاش کنیم تا هر انگیزه‌ای که می‌توانیم را پیدا کنیم تا در جلوی رقابت قرار بگیریم. تحلیل چند زمانه به شما امکان می‌دهد تا آرمان آماری تجارتی خود را بهبود بخشید. یک مفهوم کلیدی در تجارت این است که همیشه سعی کنید در صورت امکان با روند تجارت کنید. اما سوال این است که روند کدام است؟ و همین موضوع را تحلیل چند زمانه به شما کمک می‌کند به آن پاسخ دهید. علاوه بر این، بازدهی تجارتی ما می‌تواند از طریق زمانبندی بازار بهبود یابد و این یکی از مزایای دیگری است که از طریق تحلیل چند زمانه مناسب می‌توان به آن دست پیدا کرد.
تحلیل چند زمانه

تحلیل چند زمانه

رویکرد بالا به پایین در تحلیل چند زمانه چه مزیتی دارد؟

ما چیزی که تحلیل چند زمانه است و منافعی که ارائه می‌دهد را درک کردیم، حالا به بحث درباره روش صحیح برای پیاده سازی این رویکرد بپردازیم. ما می‌دانیم که باید تحلیل خود را به ۳ زمانبندی مختلف تقسیم کنیم:
  1. زمانبندی معاملاتی ما
  2. زمانبندی نگاه کلی ما
  3. زمانبندی ورود به معامله ما.
فکر می‌کنم بسیاری از تجاران این را می‌فهمند، اما بسیاری از آنها در مکانیک تحلیل این سه زمانبندی اشتباه می‌کنند. به جای استفاده از رویکرد بالا به پایین، بسیاری از تجاران به طور نادرست تحلیل چند زمانه را با استفاده از رویکرد پایین به بالا اعمال می‌کنند. این یکی از بزرگترین اشتباهاتی است که در تجارت فارکس مبتدی می‌بینم، زیرا به تحلیل چند زمانه مربوط می‌شود. بیایید یک مثال بزنیم. فرض کنید فرد نمونه‌ای به نام فرد (Fred)، یک تاجر آینده‌ساز در بازار فارکس است که اهمیت تحلیل چند زمانه را می‌فهمد و به همین دلیل این رویکرد را در طرح تجارتی خود پیاده کرده است. در طرح خود، او به وضوح مشخص کرده است که از نمودار روزانه برای تحلیل کلی استفاده خواهد کرد، از نمودار 4 ساعته برای تنظیمات خود و از نمودار 60 دقیقه‌ای برای بهبود وقت ورود به معاملات استفاده خواهد کرد. حالا وقتی فرد با یک فنجان قهوه تازه شروع به روز تجارتی خود می‌کند، بین نمودارهای 1 ساعته و 4 ساعته جابجا می‌شود و الگوی جالبی را در نمودار 1 ساعته EURUSD مشاهده می‌کند. بنابراین او به نمودار 4 ساعته مراجعه می‌کند و همه چیز به نظر درست می‌رسد، و سپس به نمودار روزانه مشاوره می‌گیرد، که در آن هیچ چیزی که از قبل نسبت به الگوی نمودار 1 ساعته جلوی او را می‌گیرد، پیدا نمی‌شود. آیا اشتباهی که فرد در اینجا انجام می‌دهد را می‌بینید؟ خوب، چند تا اشتباه وجود دارد، اما بیایید با اولین اشتباه شروع کنیم. اولین اشتباه این است که فرد یک تنظیم را از نمودار 60 دقیقه‌ای می‌گیرد. هیچ چیز خاصاً اشتباهی نیست، اما طبق طرح تجارتی خود، فقط باید از نمودار 240 دقیقه‌ای برای تنظیمات استفاده کند. بنابراین فرد عملکردی خلاف طرح تجارتی خود دارد، سواء عمدی یا ناخواسته. حالا دومین اشتباهی که فرد در اینجا انجام می‌دهد، این است که از رویکرد پایین به بالا استفاده می‌کند به جای استفاده از رویکرد بالا به پایین. به جای شروع با نمودار زمانبندی بالاتر و سپس مراجعه به نمودار زمانبندی تجارتی و سپس به نمودار ورود به معامله، او دقیقاً برعکس عمل می‌کند! مشکلش چیه؟ مشکل این است که وقتی با رویکرد پایین به بالا شروع می‌کنید، شما تمایل دارید تا طبقه‌بندی‌هایی را در زمانبندی پایینتر پذیرفته و سپس فقط نمودارهای بالاتر را برای تأیید یا توجیه نظر خود استفاده کنید. این منجر به داشتن یک دید یک بُعدی بسیار محدود می‌شود که به طور کامل از هدف تحلیل مناسب چند زمانه فراتر می‌رود. از طرف دیگر، رویکرد بالا به پایین یک روش بسیار بی‌طرفانه‌تر برای انجام تحلیل است. در واقع شما با یک دید گسترده شروع کرده و به سمت زمانبندی‌های کمتر حرکت می‌کنید. در مورد فرد، اگر او رویکرد تجارت چند زمانه را به درستی اعمال می‌کرد، باید با نمودار کلی شروع می‌کرد که نمودار روزانه بود و در آن نظر خود را در مورد جهت کلی بازار تشکیل می‌داد، سپس به نمودار 4 ساعته می‌رفت، جایی که به همراه طبقه‌بندی کلی بزرگتر، به دنبال تنظیمات خود می‌گشت و فقط در صورت وجود تنظیمات در نمودار 4 ساعته، او فکر کرده وقتی نمودار 60 دقیقه‌ای را مشاوره می‌گیرد، و هدف از آن تنظیم ورود به معامله‌اش است.  

کاوش در چارچوب زمان‌های مختلف

حالا که اهمیت استفاده از رویکرد چندگانه زمانی را درک کردیم و روش مناسب استفاده از آن را فهمیدیم، سؤال می‌شود که واقعاً به چه چارچوب‌های زمانی باید نگاه کنیم. پاسخ به این سؤال، متغیر است و بستگی به سبک معامله‌گری و دوره زمانی شما دارد. ابتدا باید چارچوب زمانی معامله‌گری خود را تعریف کنید و سپس می‌توانید چارچوب زمانی بالاتر و پایین‌تر خود را استخراج کنید. اگر شما یک معامله‌گر فارکس متوسط ​​مدت هستید، مناسب است به نمودارهای روزانه برای سیگنال‌های خود نگاه کنید، نمودار هفتگی را برای دید کلی بزرگ و نمودار 4 ساعته را برای بهینه‌سازی ورودی مورد توجه قرار دهید. اگر شما بیشتر سوئینگ تریدر هستید، مانند خود من، آنگاه می‌خواهید بر روی نمودار 240 دقیقه‌ای برای سیگنال‌های خود تمرکز کنید، نمودار روزانه را برای دید کلی بزرگ و نمودار 60 دقیقه‌ای را برای اجرای ورودی‌هایتان استفاده کنید. و برای روشن شدن منظورم از معامله‌گری جنبش در زمینه دوره زمانی، به معاملاتی اشاره می‌کنم که ممکن است 1 روز تا حدود یک هفته طول بکشد. من به تفکیک چارچوب‌های زمانی مختلف و اهمیت آنها در معاملات کلی خود به عنوان یک سوئینگ تریدر (نوسان گیر) پرداخت خواهم کرد.  

نمودار ماهانه در تحلیل چند زمانه

به عنوان یک سوئینگ تریدر، من به دنبال بهره‌برداری از حرکت‌های کوتاه مدت در بازار هستم و به همین دلیل، نمودار ماهانه خارج از چارچوب زمانی معاملاتی مربوط به من است و برای موقعیت‌های معاملاتی جنبشی کوتاه‌مدت، به ندرت به آن ارجاع می‌دهم. بنابراین برای دید کلی خود، به چارچوب زمانی کوتاه‌تر نمودار هفته‌ای ارجاع می‌دهم.  

نمودار هفتگی در تحلیل چند زمانه

این چارچوب زمانی به من دیدی در سطح ماکرو از جفت ارز می‌دهد. به من احساسی از جایگاه شرکت‌کنندگان اصلی بازار می‌بخشد. من دنبال سطوح پشتیبانی و مقاومت بلندمدت هستم که ممکن است به زودی مورد استفاده قرار گیرند. همچنین، می‌خواهم از ورود به یک منطقه پشتیبانی یا مقاومت بلندمدت خودداری کنم.  

نمودار روزانه در تحلیل چند زمانه

نمودار روزانه در فرایند تصمیم‌گیری کلی من بسیار مهم است. من هیچگاه موقعیت معاملاتی را پذیرفته نمی‌کنم مگر اینکه ابتدا تحلیل فنی دقیقی روی نمودار روزانه انجام دهم. به طور معمول، سطوح افقی قیمت پشتیبانی و مقاومت، مناطق عرضه و تقاضا را نشان می‌دهم و تحلیل خطوط روند و الگوهای مربوطه را روی نمودار روزانه انجام می‌دهم. اگرچه چارچوب زمانی معامله‌گری من نمودار 240 دقیقه‌ای است، اما چارچوب زمانی روزانه را به عنوان مهم‌ترین بخش برای تجزیه و تحلیل معاملاتی خود می‌پندارم. چرا؟ چون در اینجا بزرگان بازی می‌کنند. من می‌خواهم اطمینان حاصل کنم که در سمت جریان سفارشات بزرگ مؤسسات و بانک‌ها قرار دارم که توانایی تحرک قیمت‌ها را دارند.  

نمودار 240 دقیقه‌ای در تحلیل چند زمانه

به طور معمول، از نمودار 240 دقیقه‌ای به دو روش استفاده می‌کنم. به عنوان مثال، پس از ارزیابی نمودار روزانه و تشکیل یک بازدید قوی درباره جفت ارز خاصی، به سمت نمودار 240 دقیقه‌ای حرکت می‌کنم. سپس، ارزیابی می‌کنم که آیا الگوهای معاملاتی بالقوه‌ای در حال ظهور هستند که می‌توانم با تجزیه و تحلیل نمودار روزانه‌ام مطابقت دهم. روش دومی که از نمودار 4 ساعته استفاده می‌کنم، تجزیه و تحلیل مستقل جفت ارزها در این چارچوب زمانی است و به دنبال الگوهای با احتمال بالا می‌گردم. وقتی یک الگویی پر امید پیدا کنم، سپس به نمودار روزانه مراجعه می‌کنم تا مطمئن شوم که:
  1. در حال معامله در برابر یک روند اصلی روزانه نیستم.
  2. در حال معامله دقیقاً در یک منطقه پشتیبانی یا مقاومت روزانه نیستم.
  3. در حال معامله علیه تشکیلات Divergence روزانه نیستم.
با استفاده از این فیلتر سه‌گانه، متوجه می‌شوم که توانایی بسیاری از معاملات با احتمال پایین را از بین می‌برم.  

نمودار 60 دقیقه‌ای در تحلیل چند زمانه

این چارچوب زمانی به عنوان چارچوب زمانی اجرا برای من کاربرد دارد. پس از دریافت اطلاعات لازم از نمودار 240 دقیقه و روزانه، به سمت نمودار 60 دقیقه حرکت می‌کنم تا اجرای بهترین معاملات را داشته باشم. من قادرم الگوهای عملکرد قیمت در جزئیات بیشتری مشاهده کنم. اگر من به دنبال شکست خارج از الگو هستم، آنگاه جنبش‌های قیمت مهمی را تحلیل می‌کنم که به نظرم، اگر شکسته شوند، باعث شروع حرکت قیمت می‌شوند. اگر از سوی دیگر، من قصد ورود به معامله در یک بازگشت را داشته باشم، به طور معمول تحلیل فیبوناچی و احتمالاً تحلیل‌های دیگر را برای قرار دادن سفارش حداکثر استفاده می‌کنم.  

بهبود ورود و خروج

وقتی درباره تحلیل چند زمانه با تریدرها صحبت می کنم، بیشتر از اهمیت استفاده از فریم زمانی بالاتر برای دیدن تصویر کلی آگاه هستند. اما بسیاری از تریدرها در همینجا متوقف می شوند و فراموش می کنند به فریم زمانی پایین تر نیز نگاهی بیندازند تا ورودی های خود را بهینه سازی کنند. همانطور که ممکن است بدانید یا به زودی متوجه خواهید شد، در ترید فارکس برای پیروی قابل اعتماد از سودآوری پایدار، شما باید از هر لحظه‌ای که در اختیار دارید استفاده کنید. با نادیده گرفتن روش های مناسب اجرای معاملات، شما دارید پول را به رختخواب می روانید. بنابراین برای دستیابی به بهترین اجرای معامله، باید به فریم زمانی پایین تر بروید و از آن جا اجرا کنید. برای من به عنوان یک تریدر سوئینگر، نمودار 60 دقیقه است. باز هم چگونه به این نتیجه رسیدم؟ خب، 240 دقیقه زمان ترید من است، آن را بر 4-6 تقسیم کنید و 60 دقیقه انتخاب منطقی می شود. اکنون باید بگویم که برای ترید شخصی خود، در زمان ورودی به معاملات، رویکرد متفاوتی را دنبال می کنم نسبت به زمان خروج از معاملات. در مورد ورودی های خود، من می خواهم بهترین اجرای معامله را داشته باشم و معمولاً از نمودار 60 دقیقه استفاده می کنم. من تقریباً همیشه از سفارشات محدود استفاده می کنم، زیرا ترجیح می دهم فرصت ورود به معامله را از دست بدهم تا قیمت ورودی معامله خود را فدای کنم. این یک مفهوم حیاتی است که باید درک شود. اغلب تریدرها عمدتاً به سمت معکوس حرکت می‌کنند. آنها تا زمانی که سفارش خود را اجرا کنند، پیش‌روی یک معامله را دنبال می‌کنند، بدون در نظر گرفتن اینکه قیمت چقدر از نقطه ورود مورد انتظارشان فاصله گرفته است. حالا درباره خروج از معاملات، من به اندازه‌ای مصمم در مورد اجرای آن از فریم زمانی پایین‌تر نیستم. در واقع، بیشتر مواقع، در همان لحظه‌ای که وارد یک معامله می‌شوم، سطح توقف ضرر و هدف خود را تنظیم می‌کنم. این می‌تواند از نمودار 240 دقیقه یا 60 دقیقه باشد. من ترجیح می‌دهم تمام تحلیل‌هایم را قبل از اجرای معامله انجام دهم و سپس به بازار اجازه دهم که کاری کند. قیمت یا به سطح توقف ضرر من برسد و من یک ضرر کوچک داشته باشم یا به سطح هدفم برسد و من یک سود خوبی بدست آورم. من متوجه شده‌ام که این نوع مدیریت غیرفعال معاملات برای من بهترین عملکرد را دارد و استرس و احساس در کل تریدم را کاهش می‌دهد. زودتر یا دیرتر، شما متوجه خواهید شد که در لحظه‌ای که در یک معامله هستید، تمام تعصباتتان شروع به عمل می‌کنند و در مدیریت معامله شما را اذیت می‌کنند. این یکی از دشوارترین جنبه‌های ترید است و هر تریدر باید رویکردی را که بیشترین سازگاری با او دارد، پیش بگیرد.   نتیجه‌گیری استفاده صحیح از تحلیل چند زمانه در ترید فارکس به طرز چشمگیری احتمال موفقیت در بسیاری از نصب های معاملاتی را افزایش می‌دهد. بدون شک، تریدرهایی که این روش را در روش ترید خود به‌کار می‌برند، قادر خواهند بود نتایج معاملات خود را بهبود بخشند. در این درس، اهمیت رویکرد چند زمانه در ترید را تشریح کردم، اما مطمئنم که برخی از تریدرها که این را می‌خوانند، همچنان در جدایی و استفاده از یک فریم زمانی تنها عمل ترید خواهند کرد. متأسفانه برای این تریدرها، آنها با کسانی رقابت می‌کنند که با درک عمیق‌تری از اتفاقاتی که در جفت ارزی رخ می‌دهد، مجهز شده‌اند.     منبع: فارکس ترینینگ گروپ
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها