آشنایی با الگوی کلاسیک مستطیل
الگوی کلاسیک مستطیل در بازار فارکس یک الگوی کلاسیک است که به صورت یک محدوده معاملاتی خوب ظاهر میشود. این الگو معمولاً به عنوان یک الگوی ادامه دهنده در نظر گرفته میشود و به عنوان یک مکث موقت در بازار عمل میکند. سپس، یک پا قیمتی دیگر در جهت روند قبلی شکل میگیرد. الگوهای مستطیل به راحتی در نمودار قیمت قابل تشخیص هستند. به طور کلی، برای شناسایی یک الگوی کلاسیک مستطیل در تحلیل تکنیکال، نیاز دارید به دو نقطه بالایی که در همان خط رخ میدهند و دو نقطه پایینی که در همان خط رخ میدهند. با ترسیم یک خط افقی برای اتصال دو نقطه پایینی و دو نقطه بالایی، یک کانال افقی موازی که شامل عملکرد قیمت است، ایجاد میشود. در زیر میتوانید مثالی از یک الگوی کلاسیک مستطیل را مشاهده کنید. بیایید چند ویژگی اصلی الگوی کلاسیک مستطیل در تحلیل تکنیکال را بررسی کنیم. همانطور که بیان کردیم، برای بررسی الگوی کلاسیک مستطیل در تحلیل تکنیکال، باید چند ویژگی اصلی آن را بررسی کنیم. اولین و مهمترین ویژگی این الگو، شکل یک محدوده تجارت یا فاز تثبیت با دو قله و دو کف است که در همان صفحه رخ میدهد. همانطور که از نمودار مشخص است، این ویژگی در این مثال به وضوح مشاهده میشود. در آینده، میخواهیم اطمینان حاصل کنیم که یک روند واضح به سمت شکل نمودار مستطیل قبلی منجر میشود. این موضوع باعث افزایش انتظار بهترین شکست از الگوی کلاسیک مستطیل در آینده میشود. در صورت روند صعودی، انتظار میرود شکست صعودی از الگوی کلاسیک مستطیل رخ دهد. به همین ترتیب، در صورت روند نزولی، انتظار میرود شکست منفی از الگوی کلاسیک مستطیل رخ دهد. در این مثال، میتوان مشاهده کرد که قبل از شکل نمودار مستطیل، روند به سمت بالا است. بنابراین، انتظار داریم که سطح مقاومت شکست داده شود و قیمت افزایش یابد. به علاوه، میخواهیم ساختار کلی الگوی کلاسیک مستطیل در تحلیل تکنیکال را تجزیه و تحلیل کنیم. به ویژه، میخواهیم اطمینان حاصل کنیم که حداقل 40 میله وجود دارد که الگوی کلاسیک مستطیل را تشکیل میدهند. این یک راهنمای کلی است که باید به آن توجه کنیم و نه قاعده صریح و محکم. دلیل این موضوع این است که بهترین الگوهای مستطیل معمولاً یک فاز تثبیت طولانی مدت دارند. به همین دلیل، ما میخواهیم مطمئن شویم که ساختار نسبتاً قابل توجهی دارد و یک فرصت تجارت قابل اعتماد را فراهم میکند. اگرچه قبلاً درباره الگوهای مستطیل به عنوان الگوهای ادامه دهنده صحبت کرده بودیم، اما در بعضی موارد ممکن است خصوصیات متفاوتی نشان دهند. این موضوع به ویژه در مورد بالای الگوهای مستطیل و پایین الگوهای مستطیل درست است. متأسفانه، قبل از تبدیل یک الگوی کلاسیک مستطیل به الگوی ادامه دهنده یا الگوی برگشت، پیش بینی آن بسیار دشوار است. اما الگوی کلاسیک مستطیلی که در بازار بیشترین روند را دارد، الگوی ادامه دهنده است. بنابراین، بالای مستطیل و پایین مستطیل به عنوان ساختارهای برگشتی باید در ذهن ما باشند، اما بر اساس احتمال بالاتر، تجارت با ساختار به عنوان الگوی ادامه دهنده انجام می شود. پویایی الگوی کلاسیک مستطیل در تحلیل تکنیکال روانشناسی درونی یک الگوی کلاسیک مستطیل چیست؟ چه چیزی در پشت صحنه در حال اتفاق میافتد؟ خب، ما میدانیم که الگوی کلاسیک مستطیل در تحلیل تکنیکال یک الگوی تثبیت روند است و معاملاتی در دو سطح قیمتی مشخص، یعنی سطح مقاومت بالا و سطح پشتیبانی پایین، انجام میشود. اگر این پدیده را در سطح عمیقتر مشاهده کنید، به نتیجه میرسید که در این زمان، بازار در تعادل است و خریداران و فروشنده ها مقدار مساوی از قاطعیت دارند. به همین دلیل قیمت در یک محدوده واضح متعامد به بالا و پایین معامله میشود. زمانی که قیمت به سمت بالا حرکت میکند، فروشندگان به بازار وارد شده و قیمتها را پایین میآورند. به همین ترتیب، زمانی که قیمت به سمت پایین حرکت میکند، خریداران وارد بازار میشوند و قیمتها را بالا میبرند. در نهایت، قیمت تغییر خواهد کرد و کنترل با خریداران یا فروشندگان خواهد بود. اگر قیمت به سمت بالا شکست بخورد، این نشان میدهد که خریداران در کنترل هستند، در حالی که اگر قیمت به سمت پایین شکست بخورد، نشان میدهد که فروشندگان در کنترل هستند. روش دیگری برای درک روانشناسی بازار در این دوره بحرانی، تحلیل زمان تنبلی یا برداشت سود است. در این مدت، برخی از معاملهگران که سود خود را از مرحله قبلی به دست آوردهاند، اکنون سود خود را برداشت میکنند. این عمل باعث میشود حرکت قیمت به طولانی شدن در جهت کناری، که نشانهای برای شکلگیری تشکیل مستطیل است، بیانگر شود. شکست در الگوی کلاسیک مستطیل حال، بیایید به طور مفصل در مورد روشهای معامله در بازگشت الگوی کلاسیک مستطیل در تحلیل تکنیکال صحبت کنیم. ابتدا باید ساختار مستطیل را شناسایی کنیم و پس از آن، باید سطوح پشتیبانی که دو نقطه گردش پایینی را در همان صفحه و دو نقطه گردش بالایی را در همان صفحه متصل میکنند، را رسم کنیم. بعد از تعیین عملکرد قیمت در داخل کانال موازی جدید، باید منتظر شکست و بسته شدن قیمت بالای خط مقاومت در صورت شکست به سمت بالا و زیر خط پشتیبان در صورت شکست به سمت پایین باشیم. با وقوع این حادثه شکست مهم، دو راه برای شروع معامله وجود دارد. میتوانیم بلافاصله پس از بسته شدن شمع شکست وارد معامله شویم یا صبر کنیم تا به سطح افقی شکست شده نزدیک شویم و سپس معامله را اجرا کنیم. انتخاب روش شکست مستطیل بستگی به سبک و ترجیحات معاملهگر دارد. باید به خاطر داشت که هر دو روش مزایا و معایب خود را دارند. برای مثال، وارد شدن به معامله فوراً پس از تأیید بسته شدن شکست، به شما امکان میدهد در هر حرکت بازار پس از سیگنال تأیید شکست شرکت کنید. نقطه ضعف این روش در قیمت ورودی است که ممکن است کمتر از ایدهآل باشد. به عنوان مثال، شمع شکست میتواند یک نوار بازه گسترده باشد که تا حدی از سطح قیمت افقی عبور کند. این میتواند منجر به ورود به یک موقعیتی شود که بیش از حد کشیده شده است و در حال حاضر به خطر مراجعه میشود، که ممکن است ریسک بالاتری از توقف شما داشته باشد. نظر شما درباره تأثیر عقب نشینی پس از شکست الگوی کلاسیک مستطیل در تحلیل تکنیکال تأیید شده چیست؟ در این حالت، اغلب منتظر میمانید تا قیمتها به سطح قیمت افقی بازگردند و ورودی سفارش محدود را در نزدیکی آن سطح اجرا کنید، زیرا قیمتها به سمت آن حرکت میکنند. در غیر این صورت، میتوانید از برخی سیگنالهای عملکرد قیمت در نزدیکی خط افقی به عنوان سیگنال تأیید استفاده کنید. به هر حال، اصلیترین مزیت این روش ورود به بازار این است که ممکن است قیمت بهتری برای معامله شما فراهم کند و به شما اجازه میدهد نسبت سود به ریسک بهتری در موقعیت خود داشته باشید اما معایب روش شکستن و عقبکشیدن برای معامله در قالب مستطیل این است که این رویداد ممکن است هرگز رخ ندهد. به عبارت دیگر، قیمتها ممکن است به سمت شکست حرکت کنند و در یک نحوه شتاب زده فرصتی برای بازگشت به سطح شکست ایجاد نکنند. در چنین حالتی، ما هزینه فرصت عدم شرکت در آن معامله خاص را پرداخت میکنیم. در زیر میتوانید تصویری از ورود نزدیک به شکست و ورود عقبکشیدن در ساختار مستطیل را ببینید.استراتژی الگوی کلاسیک مستطیل
حالا بیایید شروع به ساختن یک استراتژی الگوی کلاسیک مستطیل کنیم که سعی می کند بر اساس شکست معامله کند. همانطور که گفته شد، بیشتر تشکیلات مستطیل به عنوان الگوهای ادامه دار محسوب می شوند. بنابراین، ما تمرکز خود را بر معامله در جهت شکستی که با روند بزرگتر هماهنگ است معطوف خواهیم کرد. به عبارت دیگر، ما سعی خواهیم کرد بر اساس شکستی به سمت بالا از یک تشکیل مستطیل معامله کنیم وقتی که یک روند صعودی قابل تشخیص قبل از تشکیل مستطیل وجود داشته باشد. و به همین ترتیب، ما به دنبال معامله دریافتی از ساختار مستطیل هستیم که می توانیم یک روند قیمتی نزولی قبل از الگوی کلاسیک مستطیل را تشخیص دهیم. به همراه این شرایط، ما همچنین نشانه تکنیکالی به نام شتاب را در نظر خواهیم گرفت که به ما کمک می کند قدرت شکست را تأیید کنیم. همانطور که باید آگاه باشید، شکسته شدن از محدوده های معامله الگوهای مستطیل معمولاً معنی بیشتری دارند وقتی که شتاب قوی پشت حرکت وجود دارد. این کمک می کند نشانه شکست را تأیید کند و به کاهش تعداد بازی های جعلی که در نزدیکی سطوح قیمت افقی ممکن است رخ دهند کمک می کند. قوانین ورود به یک موقعیت طولانی:- یک ساختار مستطیل وجود دارد که در آن حرکت قیمتی که به مستطیل منجر میشود، صعودی است.
- ساختار مستطیل باید حداقل از 40 میله قیمت تشکیل شده باشد.
- شکست از مستطیل باید از طریق سطح مقاومت صورت گیرد.
- شمع شکست باید به خط مقاومت بالاتر نفوذ کند و بالای آن بسته شود.
- اندیکاتور مومنتوم، با دیدن به 10 دوره قبل بر اساس قیمت پایانی، باید بالای خط صفر قرار داشته باشد.
- سفارش بازار برای خرید در ابتدای شمع بعدی وارد میشود.
- سطح توقف ضرر باید در نقطه میانی محدوده معاملاتی مستطیل قرار گیرد.
- هدف با استفاده از عرض محدوده اندازه گیری میشود. به طور خاص، هدف در سطحی قرار داده میشود که قیمت برابر با عرض محدوده باشد که از نقطه شکست اندازه گیری میشود.
- یک ساختار مستطیل وجود دارد که در آن حرکت قیمتی که به مستطیل منجر میشود، نزولی است.
- ساختار مستطیل باید حداقل از 40 میله قیمت تشکیل شده باشد.
- شکست از مستطیل باید از طریق سطح حمایت صورت گیرد.
- شمع شکست باید به خط پشتیبانی پایین نفوذ کند و زیر آن بسته شود.
- اندیکاتور مومنتوم، با نگاهی به عقب به مدت 10 دوره بر اساس قیمت پایانی، باید زیر خط صفر قرار داشته باشد.
- سفارش بازار برای فروش در ابتدای شمع بعدی وارد میشود.
- سطح توقف ضرر باید در نقطه میانی محدوده معاملاتی مستطیل قرار گیرد.
- هدف با استفاده از عرض محدوده اندازه گیری میشود. به طور دقیقتر، هدف در سطحی قرار میگیرد که قیمت برابر با عرض محدودهی اندازه گیری شده از نقطه شکست باشد.