تکنیک معامله گری معکوس

تاریخ آخرین بروزرسانی: 3 ژوئن 2023
روش معامله به صورت معکوس، به عبارت دیگر معامله در جهت مخالف با روند بازار، رویکردی متفاوت است که ممکن است برای برخی افراد عجیب و غریب به نظر برسد. در حقیقت، این روش معامله بر اساس اصول نظریه معکوس و داشتن دیدگاه متفاوتی از بازار عمل می‌کند. بیشتر آموزش‌های معامله برای معامله‌گران حرفه‌ای توصیه می‌کنند که با جهت حرکت روند بازار همراه شوند، یعنی وقتی بازار به سمت بالا حرکت می‌کند، معاملات خرید انجام دهند و وقتی به سمت پایین حرکت می‌کند، معاملات فروش انجام دهند. اما معامله بر اساس روش معکوس، به جای اینکه با روند بازار همراه شود، در جهت معکوس آن عمل می‌کند. به عبارت دیگر، هنگامی که بازار به سمت بالا حرکت می‌کند، معاملات فروش انجام می‌دهد و وقتی به سمت پایین حرکت می‌کند، معاملات خرید را آغاز می‌کند. مزایای استفاده از روش معامله معکوس می‌تواند شامل دسترسی به موقعیت‌های سودآور در بازارهای مختلف باشد. برخی معامله‌گران، معتقدند که بازارها گاهی اوقات به صورت پیش‌بینی نشدنی و نامنظم عمل می‌کنند و در این مواقع روش معکوس می‌تواند موثرترین راه‌حل باشد. البته برای استفاده موفق از این روش، نیاز به تجزیه و تحلیل قوی بازار و تعیین نقاط ورود و خروج مناسب است. همچنین، داشتن سرمایه اضافی برای مواقعی که معامله‌گر به نقطه واگرایی خود نرسیده است، توصیه می‌شود. درنتیجه، روش معامله معکوس یک رویکرد جدید و متفاوت برای معامله‌گران است که نیازمند دانش، تجزیه و تحلیل و دیدگاه متفاوتی نسبت به بازار است. البته قبل از استفاده از این روش، معامله‌گران باید به طور جدی بازار را بررسی کرده و ریسک‌ها و مزایای این روش را به خوبی بسنجند.

نظریه معامله گری معکوس

اگرچه بسیاری از معامله‌گران بلندمدت به دنبال روندها هستند و به طور کلی ترجیح می‌دهند در جایگاه آرامش خود با اکثریت مشترک عمل کنند، بخشی از معامله‌گران به دنبال پیروی از نظریه معکوس معامله‌گری هستند. این نظریه معمولاً شامل نظارت بر احساسات بازار و سایر شاخص‌های مهم بازار است، تا بتوانند موقعیت‌های معاملاتی را در برابر بیشترین تعداد شرکت‌کنندگان در بازار تعیین و برقرار کنند. به عنوان مثال، یک معامله‌گر فارکس معکوس در صورتی که به ترتیب بالاترین حد تنفر و ناامیدی باعث کاهش قیمت جفت ارز شده است و قیمت آن کمتر از ارزش واقعی آن است، به‌طور معمول یک موقعیت بلندمدت را در جفت ارز مورد نظر خود ایجاد می‌کند. به عبارت دیگر، زمانی که ارزش یک دارایی یا جفت ارز به سطح بالایی رسیده و نمی‌تواند به دلیل کاهش فشار خرید حفظ شود، معامله‌گر معکوس یک موقعیت کوتاه مدت در آن دارایی یا جفت ارز تشکیل می‌دهد.

نگرش معکوس در معاملات و سرمایه گذاری

برای توضیح منطق پشت استراتژی معاملات معکوس، بهترین روش این است که خودتان یک سوال مطرح کنید، مانند "در چه زمانی بازار بیشترین حرکت صعودی و در چه زمانی بیشترین حرکت نزولی دارد؟" پاسخ به این سوال این است که سرمایه‌گذاران در نقطه بالاترین قیمت بازار بیشترین حرکت صعودی و در نقطه پایین‌ترین قیمت بیشترین حرکت نزولی را تجربه می‌کنند. به همین دلیل، با استفاده از تکنیک‌های تجزیه و تحلیل حس بازار و تعیین زمانی که شرکت کنندگان در بازار بیشترین حرکت صعودی و نزولی را تجربه می‌کنند، یک معامله‌گر معکوس به طور نظری می‌تواند قبل از رسیدن به نقطه بالاترین و پایین‌ترین قیمت بازار، نقاط ورود و خروج را پیش‌بینی کند. همانطور که در بالا توضیح داده شد، نباید عجب برداشت کرد که اکثر معامله‌گران کوچک با سرمایه در بازار پول خود را از دست می‌دهند، زیرا در نقطه بالاترین قیمت خرید کرده و در نقطه پایین‌ترین قیمت فروش می‌کنند. به همین دلیل، منطقی است که یک سرمایه‌گذار معکوس در نقطه پایین‌ترین قیمت بازار، موقعیت بلندمدت خود را برای خرید ایجاد کند و در نزدیکی نقطه بالاترین قیمت بازار، موقعیت کوتاهمدت خود را برای فروش برقرار کند. همانطور که بسیاری از معامله‌گران می‌دانند، یکی از بهترین راه‌های موفقیت در معاملات، داشتن یک برنامه تجاری خاص و رعایت آن در زمان انجام معاملات است. این اصل اساسی کمک می‌کند تا معامله‌گران از تحرکات نظرات دیگران و حالت‌های عاطفی خود در زمان تصمیم‌گیری برای اجرای معاملات جلوگیری کنند. در اغلب موارد، اکثریت عمومی به طور نادرست در زمانی که بازار به خرید هیجانی شدید می‌پردازد و به همین شکل در مقابل فروش با فشار "ناامیدی و تاریکی" عمل می‌کند، در وضعیت نادرستی قرار می‌گیرد.

چرا نظارت بر رفتار و روان‌شناسی افراد مهم است

رفتار گروهی و روان‌شناسی پشت آن، در نهایت باعث حرکت بازار می‌شود، بدون توجه به اینکه دارایی معامله شده یک سهم، کالا یا جفت ارز فارکس باشد. یک معامله گر معکوس می‌تواند به شدت جزئیات بنیادی و فنی بازار را دنبال کند تا تعیین کند که بازار به یک سطحی رسیده است که با خرید بیشتر یا فروش بیشتر نمی‌تواند حفظ شود. نظارت بر رفتار و الگوهای معاملاتی گروه، به معامله‌گر معکوس اطلاعات لازم را می‌دهد تا نقطه ورود بهینه را برای شروع یک موقعیت معاملاتی تعیین کند. روانشناسی پشت نگرش گروهی نیز بسیار مهم است، زیرا حالت خوشبینی در بازار صعودی و یا ناامیدی بیش از حد در بازار نزولی، نشانگر مهمی از معکوس شدن بازار هستند که یک معامله گر معکوس به دنبال آن می‌گردد. روانشناسی در تمام بازارها نقش مهمی را ایفا می‌کند زیرا عوامل عرضه و تقاضا، نظرات مختلف شرکت کنندگان در بازار را نشان می‌دهند. در عمل، اعمال نظریه معاملات معکوس به معنای جستجوی وضعیت هایی با روانشناسی بازار بسیار یک طرفه یا "پرتراکم" است. این به سرمایه های هوشمند امکان می دهد قبل از وقوع واقعی حرکت معکوس بازار، تغییر نوسانات بازار را پیش بینی کنند و معامله گران معکوس به طور معمول برنامه های معاملاتی خود را بر اساس این درک تنظیم می کنند.  

ابزارهای معمول معامله گر معکوس

یک معامله گر معکوس می تواند از تحلیل بنیادی و یا فنی، یا هر دو استفاده کند تا تصمیم بگیرد که در کدام زمان وارد و خارج شود. وقتی به صورت معکوس عمل می‌کنید، معامله گر فنی به طور معمول از یک نشانگر فنی استفاده می‌کند تا هنگام شروع یا لیکوید کردن یک معامله، سیگنال دهد. تحلیل فنی معکوس از ابزارهایی که در تحلیل فنی سنتی بکار می‌روند، استفاده می‌کند، مانند تحلیل حرکت قیمت، نوسان سنجی فارکس، میانگین های متحرک، تحلیل حس و / یا هر ترکیب دیگری از مطالعات فنی مناسب برای پیش بینی معکوس بازار. از طرفی، معامله گر معکوسی که از اطلاعات بنیادی در تحلیل معاملات خود استفاده می‌کند، ممکن است از انتشار یک شاخص اقتصادی عمده مانند GDP یا تصمیم نرخ بهره بانک مرکزی به عنوان یک نشانگر معکوس استفاده کند. به عنوان مثال، به جای شروع یک موقعیت بلند مدت در یک جفت ارز پس از افزایش نرخ بهره مرجع، معامله گر معکوس ممکن است منتظر انتشار داده ها باشد و سپس در پاسخ به خبرهای مثبت، پس از رسیدن به یک سطح بیش از حد خریداری شده، در جفت ارز مذکور موقعیت کوتاه مدت برقرار کند. او این کار را با توجه به اینکه انتظار دارد بازار در نتیجه کاهش نیمه قطعی تراز شود و فعالیت گرفتن سودآوری شروع شود، انجام می دهد. بعضی از سرمایه گذاران معکوس تمایل دارند به طور عمده از وضعیت های بالا ارزشی که را در مدت چند ماه و یا چند سال قبل از اغلب افراد دیگر در بازار پیش‌بینی کرده و تحقیق می‌کنند، سود ببرند. این می‌تواند بسیار پر سود باشد، زیرا بیشتر بازارها در کل به طور سریع‌تر از آنچه که صعود می‌کنند، سقوط می‌کنند. با این حال، بسیاری از معامله گران فعال معمولاً یک بازه زمانی نسبتاً کوتاه تر برای ارزیابی، انجام و نگه داشتن معاملات خود را برای پیش بینی سودآوری دارند. استفاده از تحلیل فنی می‌تواند به طرز چشمگیری در بهینه سازی نقطه ورود و خروج از موقعیت‌های کوتاه مدت کمک کند. یک معامله گر فنی معکوسی که به دنبال بالاترین قیمت بازار می‌گردد، به طور کلی از نشانه های خاص عملکرد قیمت یا شاخص‌هایی که نشانگر یک حداکثر بازار هستند استفاده می‌کند و می‌تواند آنها را با تحلیلی که نشان می‌دهد کاهش نیمه قطعی تراز صعودی یا کاهش تقاضا را نشان می‌دهد، ترکیب کند. یک معامله گر فنی معکوسی که به دنبال بالاترین قیمت بازار می‌گردد، به طور کلی از نشانه های خاص عملکرد قیمت یا شاخص‌هایی که نشانگر یک حداکثر بازار هستند استفاده می‌کند و می‌تواند آنها را با تحلیلی که نشان می‌دهد کاهش نیمه قطعی تراز صعودی یا کاهش تقاضا را نشان می‌دهد، ترکیب کند. علاوه بر این، چندین معامله گر ارزش سنجی معکوس، مانند مایکل بوری از شرکت Scion Capital، از Credit Default Swaps برای گرفتن موقعیت‌های کوتاه در مقابل اوراق بهادار قابل تبدیل به مسکن آسیب پذیر استفاده کردند. این اتفاق درست قبل از بروز بحران مسکن زیرمجموعه ایجاد شده در سال ۲۰۰۷ رخ داد. تحلیل ارزش دقیق بوری و زمان‌بندی خوب او به بازگشت سودآور برای او و سرمایه گذاران صندوق اشاره می کند، زمانی که دلایل خیلی زیادی از جمله افزایش نرخ قابل تنظیم تورمی و فروپاشی تاریخی قیمت های املاک و مستغلات باعث شد تا علی رغم موج پرداخت های مسکن، نظر عمومی در بازار تغییر کند. معامله گران معکوس همچنین ممکن است از روش های تحلیل تکامل بازار مانند نظریه داو یا نظریه موج الیوت استفاده کنند تا تعیین کنند بازارها در حال حرکت از طریق چه فاز روانی هستند. معامله گران معکوس به دنبال بازارهایی هستند که قسمت قوی رفتار رونده آنها را گذرانده و بنابراین آماده شروع یک تصحیح معکوس و بلندمدت هستند. همچنین، معامله گران معکوسی غالباً به دنبال بازارهایی هستند که در فاز نهایی خود قرار دارند و احساسات بازار بیشتر یک‌طرفه است و بازیکنان کوچک خرده‌فروشان به انبوهی روی قطار روند جریان پیوسته می‌شوند. معمولاً در این دوره، آتش بازار توسط یک چشم انداز مثبت بسیار از رسانه‌های مالی شدیداً تحریک می‌شود. این شرایط به تعریف نقطه‌ای که پول هوشمند شروع به خارج شدن از بازار می‌کند و به دنبال سطوح جذاب برای برقراری موقعیت‌های معکوس با انتظار برگشت بازار ناگزیر هستند، کمک می‌کند.

استفاده از شاخص های حس بینی بازار به عنوان یک معامله گر معکوس

یک دیگر از نوع مفید ابزارهای معامله گران معکوس، از جمله شاخص های حس بینی بازار است. اگرچه بعضی از معامله گران فارکس اکنون از چندین پلتفرم معاملاتی اجتماعی محبوب برای سنجش حس بینی بازار ارز استفاده می کنند، یک مثال سنتی از این نوع شاخص معکوس، گزارش Commitment of Traders (COT) است که به طور کلی هر جمعه در هفته توسط Commodity Futures Trading Commission (CFTC) منتشر می‌شود. این گزارش دقیق موقعیت نگهداشتن، به معامله گران معکوس، بازشناسی اهمیتی در هر بازار آینده شیکاگو می‌دهد. این گزارش حاوی جزئیات بیشتری از سطح علاقه‌مندی بازار و پوزیشن‌های باز شده در هر بازار آینده شیکاگو در روز سه‌شنبه قبل از انتشار گزارش است که در آن بازارهایی که بیش از بیست تا معامله گر با موقعیت قابل توجهی که معادل یا بیشتر از سطح گزارش دهی تعیین شده توسط CFTC دارند، داده‌های جمع آوری شده را در اختیار قرار می دهد. گزارش COT به صورت طولانی و کوتاه ارائه می شود. در گزارش کوتاه، علاقه‌مندی باز شده به صورت جداگانه برای دارندگان معاملات گزارش‌پذیر و غیر گزارش‌پذیر نشان داده می‌شود. برای معاملات گزارش‌پذیر، داده‌های اضافی برای پوزیشن های نگه داشته شده توسط منافع تجاری و غیر تجاری فراهم می‌شود. گزارش COT طولانی حاوی تمام اطلاعات گزارش کوتاه است و در صورت لزوم، داده‌ها را براساس سال محصول جدا می‌کند و نشان می‌دهد که چگونه پوزیشن‌ها توسط دو تا پنج تا بزرگترین معامله گر فعال گزارش شده‌اند.

تحلیل تکنیکال معکوس

تحلیل تکنیکال معکوس به طور معمول توسط کارشناسان معامله گری استفاده می‌شود که در مقابل روندهای بازار شرط می‌بندند، نه دنبال آن‌ها می‌روند. در نتیجه، وقتی که تحلیل فنی معکوسی استفاده می‌شود، به دنبال شرایطی هستند که باعث واگرایی قابل توجه در بازار می‌شوند. در عمل، این بدان معنی است که کارشناسان معامله گری معکوس ممکن است از نوسان‌سنج‌هایی استفاده کنند که می‌توانند وضعیت بازاری را شناسایی کنند که مناسب برای واگرایی است. به عنوان مثال، شاخص نسبت قوت نسبی یا نوسان سنج استوکاستیک می‌تواند برای این منظور استفاده شود. همچنین، میانگین‌های حرکتی و تلاقی آن‌ها، یا شاخص فنی مرتبط مانند MACD نیز می‌توانند به همین منظور استفاده شوند.  
معامله گری معکوس

معامله گری معکوس

مجموعه‌ای از شاخص‌های فنی که توسط معامله گران معکوس برای تشخیص واگرایی در بازار استفاده می‌شود. یک معامله گر معکوس ممکن است یک جفت میانگین حرکتی، شاخص نسبت قدرت نسبی (RSI)، شاخص نوسان سنج استوکاستیک و شاخص MACD را به عنوان مثال استفاده کند. معامله گران معکوس همچنین ممکن است از تکنیک‌های پیشرفته تحلیل فنی استفاده کنند که به آن‌ها کمک می‌کنند فاز کلی بازار را تعیین کنند، مانند نظریه موج الیوت به عنوان مثال. نظریه موج الیوت بیان می‌کند که بازارها به سه حرکت روندهای متوالی تقسیم می‌شوند که در میان آن‌ها دو برگشت مخالف با روند وجود دارد، سپس وارد فاز برگشتی قابل توجهی می‌شوند. به عنوان مثال، وقتی یک معامله گر معکوس تشخیص می‌دهد که یک روند در حال ضعف شدن است و به نظر می‌رسد که به پایان فاز روندهای خود می‌رسد، که به طور رایج توسط نظریه‌پردازان موج الیوت به عنوان پنجمین موج یک روند شناخته می‌شود، ممکن است از فرصت‌های اقلیم بازار برای شروع معاملات در مقابل روند استفاده کند. پس از ظهور تغییر مهم، معمولاً معامله گر معکوس به همراه تلاش بیشتری در معاملات در مقابل روند قبلی ادامه می‌دهد.

انتخاب یک شاخص برای معامله گر معکوس

تعیین منطقی فاز مناسب توسعه بازار برای در نظر گرفتن موقعیت در مقابل روند قبلی در واقع به تماشای علائم برعکس از روند، حرکت‌های مبالغه‌آمیز قیمت بازار یا انتهایی بودن احساسات بازار مربوط می‌شود. انتخاب تکنیک مناسب برای تحلیل برای معامله گر معکوس به همان اندازه به میزان سرعت زمانی که قصد دارند بر آن تمرکز کنند، بستگی دارد. استراتژی‌های معکوس با بافت زمانی کوتاهتر، معمولاً به سمت استفاده از شاخص‌های فنی برای شناسایی بازارهای بیش فروش و بیش خریدار گرایانه هستند. شاخص‌هایی مانند شاخص نسبت قوت نسبی در میان معامله گران معکوس محبوب هستند که پارامترهای آن را به شکل مناسبی تنظیم می‌کنند تا بر روی دوره نزدیک تمرکز کنند. استراتژی‌های معکوس با بافت زمانی بلندتر، ممکن است بر روی تکنیک‌های پژوهش ارزیابی اساسی تمرکز کنند و سعی در شناسایی شاخص‌های حساسیت بازار بیش از حد مانند گزارش COT مذکور که هفتگی منتشر می‌شود داشته باشند. به هر حال نوع تحلیل معکوسی که استفاده می‌شود، یک معامله گر که به دنبال شناسایی برعکس کردن روند آینده است، ایده آل در جستجوی تأییدیه از چندین نوع سیگنال قبل از شروع معامله معکوس بزرگ، باشد. آن‌ها ممکن است با یک مقدار کوچکتر در انتهای روند در مقابل بازار به صورت آزمایشی معامله کنند، در حالی که پس از واقعی شدن واگرایی بازار، به شدت به موقعیت‌های معاملاتی معکوس خود اضافه کنند.

طراحی یک برنامه معاملاتی معکوس

داشتن یک برنامه معاملاتی ابزاری بی‌نظیر برای هر نوع معامله‌گر بازار مالی است، و معامله گران معکوس نیز مستثنا نیستند. برنامه معاملاتی معمولاً شرایط و موقعیت‌های مختلف بازار را با جزئیات شرح می‌دهد که یک معامله‌گر چگونه تصمیم‌گیری خواهد کرد. بیشترین تجربه‌گران بازار باور دارند که توسعه یک برنامه معاملاتی واضح که به طور کلی سودآوری دارد با کاهش قابل قبول سرمایه‌های پایین و سپس تصمیم به رعایت آن به صورت منظم، یکی از کلیدهای عملکرد موفق در بازار مالی به مدت طولانی است. مانند هر معامله‌گر سازمان یافته و استراتژیک دیگر، برای معامله گران معکوس نیز مهم است که شرایط و شاخص‌های مورد استفاده خود در معاملات خود را در یک برنامه معاملاتی خوب تعریف کنند. این برنامه جزئیاتی دقیق شامل شرایط لازم برای تصمیم‌گیری و معاملات باشد که در عمل آسان قابل پیگیری باشد و برای سودآوری و مدیریت ریسک، از طریق بازار قیمت‌های تاریخی بررسی شده باشد. همچنین ممکن است شامل داشتن استراتژی‌های معاملاتی مختلف برای شرایط بازار مختلف مانند بازارهای روندهای تصاعدی یا روندهای چرخشی باشد. به عنوان مثال، یک برنامه معاملاتی معکوس ممکن است شامل یک سیگنال کوتاه بازار باشد وقتی که شاخص نسبت قوت نسبی یا RSI، در زمان‌های بیش از حد خریداری شده بیش از 70، دارای اختلاف منتظم بچرخشی منفی با نوسان قیمت است. این نوع اختلاف به معنای این است که قیمت یک بالاترین جدید را می‌سازد، اما شاخص RSI نمی‌کند و این موقعیت نشان‌دهنده از دست رفتن انگیزه صعودی است که به عنوان یک سیگنال همیشه برعکس قابل اعتماد است. برنامه معاملاتی آن‌ها می‌تواند شامل یک سیگنال بلندمدت باشد که وقتی شاخص RSI در زیر سطح 30 خوانده شود و همچنین نشان دادن بچرخشی منتظم بچرخشی مثبت با قیمت، با این حال بدون آنکه RSI این کار را بکند، به معنای خلق یک جدید پایین‌تر است. آن‌ها همچنین می‌توانند هر یک از این سیگنال‌های معکوس بازار را در شاخص RSI با بررسی جهت بیش‌ازحد حساسیت بازار در آن نقطه، تأیید کنند. این یک مثال ساده شده است، اما برای نشان دادن اهمیت ایجاد یک برنامه عمل و سپس اجرای آن در محدوده معاملاتی تعیین شده، مناسب است.   منبع: فارکس ترینینگ گروپ
آواتار سید محمد رضا

سید محمد رضا

اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها