فروش استقراضی یک استراتژی سرمایهگذاری یا معاملاتی فارکس است که روی کاهش قیمت سهام یا سایر اوراق بهادار گمانهزنی میکند. این استراتژی پیشرفتهای است که فقط معاملهگران و سرمایهگذاران باتجربه باید از آن استفاده کنند. معاملهگران ممکن است از پوزیشن فروش استقراضی به عنوان حدس و گمان استفاده کنند و سرمایهگذاران یا مدیران سبد گردان ممکن است از آن برای پوشش ریسک نزولی شدن یک پوزیشن خرید در همان اوراق بهادار یا اوراق مرتبط استفاده کنند.
گمانهزنی ریسک قابلتوجهی دارد و یک روش معاملاتی پیشرفته است. پوشش ریسک، روش محبوبتری است و عبارت است از قرار دادن یک پوزیشن جبرانی در سیستم برای کاهش ریسک (کاهش میزان ریسکی که معاملهگر خود را در معرض آن قرار داده است).
در فروش کوتاهمدت، یک پوزیشن فروش با استقراض سهام یا دارایی دیگر باز میشود که سرمایهگذار معتقد است ارزش آن کاهش مییابد. سپس سرمایهگذار این سهام قرض گرفتهشده را به خریدارانی که مایل به خرید به قیمت بازار هستند، میفروشد. قبل از بازگرداندن سهام قرض گرفتهشده، معاملهگر پیشبینی میکند که کاهش قیمت ادامه خواهد داشت و آنها میتوانند سهام را با مبلغ پایینتری خریداری کنند. ریسک ضرر در یک پوزیشن فروش کوتاهمدت بهطور نظری نامحدود است، زیرا قیمت دارایی میتواند تا بینهایت افزایش یابد.
با پوزیشن فروش، یک فروشنده با استقراض سهام، معمولاً از یک بروکر یا دیلر، یک پوزیشن فروش باز میکند، به این امید که در صورت کاهش قیمت، آنها را مجدداً بخرد تا سود کند. سهام باید حتماً قرض گرفته شود زیرا نمیتوان سهامی که وجود ندارد را فروخت. برای بستن یک پوزیشن فروش استقراضی، معاملهگر، سهام را دوباره در بازار میخرد (امیدواریم با قیمتی کمتر از قیمتی که دارایی را قرض کرده است) و آنها را به وامدهنده یا بروکر برمیگرداند.
معاملهگران باید هرگونه بهرهای که بروکر دریافت میکند یا کمیسیونهایی که از معاملات دریافت میشود را نیز منظور کنند. برای باز کردن یک پوزیشن فروش کوتاه، معاملهگر باید یک حساب مارجین داشته باشد و معمولاً باید در زمانی که پوزیشن باز است، به مقدار ارزش سهام قرض گرفتهشده، بهره بپردازد. فرآیند پیدا کردن سهام قابل استقراض و بازگرداندن آنها در پایان معامله در پشت صحنه توسط بروکر انجام میشود.
باز کردن و بستن معامله را میتوان از طریق پلتفرمهای معاملاتی موجود در اکثر بروکرها انجام داد. بااینحال، هر بروکر دارای شرایطی است که حساب معاملاتی معاملهگر باید از آن برخوردار باشد تا اجازه معامله روی مارجین به آن صادر شود.
رایجترین دلایل برای اقدام به پوزیشن فروش استقراضی، سفتهبازی و پوشش دادن ریسک است. در این شرایط یک سفتهباز در حال پیشبینی و شرطبندی است که قیمت در آینده کاهش خواهد یافت. اگر اشتباه کنند، باید سهام را بالاتر و با ضرر بازخرید کنند. بهدلیل وجود ریسکهای اضافی در فروش استقراضی به دلیل استفاده از مارجین، شورت سل معمولاً در یک افق زمانی کوتاه انجام میشود و بنابراین احتمال آن بیشتر است که صرفاً فعالیتی باشد که برای سفتهبازی صورت میگیرد.
معاملهگران همچنین ممکن است برای محافظت از یک پوزیشن خرید، اقدام به باز کردن پوزیشن فروش استقراضی کنند. بهعنوانمثال، اگر شما آپشنهایی دارید که پوزیشنهای خرید هستند، شاید بخواهید در مقابل آنها، پوزیشن فروش باز کنید تا سود خود را قفل کنید. یا، اگر میخواهید ضررهای خود را در صورت ریزش قیمت محدود کنید (بدون اینکه بخواهید پوزیشن خرید خود را ببندید)، میتوانید در سهامی که ارتباط نزدیکی با آن سهام دارد یا با آن همبستگی زیادی دارد، فروش استقراضی باز کنید.
- فروش استقراضی زمانی اتفاق می افتد که سرمایه گذار اوراق بهاداری را قرض می گیرد و آن را در بازار آزاد می فروشد و قصد دارد بعداً آن را با مبلغ کمتری مجدد بخرد.
- فروشندگان استقراضی روی کاهش قیمت اوراق بهادار شرط بندی می کنند و از آن سود می برند. چنین مفهومی را می توان در برابر سرمایه گذاران بلند مدتی که خواهان افزایش قیمت هستند، قرار داد.
- فروش کوتاه مدت نسبت ریسک/پاداش بالایی دارد: میتواند سود زیادی را به همراه داشته باشد، اما ضررها میتوانند به سرعت و تا ابد به دلیل کال مارجین شدن حساب افزایش یابد.
معاملهگری را تصور کنید که معتقد است سهام XYZ که در حال حاضر با قیمت 50 دلار معامله میشود، در سه ماه آینده کاهش قیمت خواهد داشت. آنها 100 سهم را قرض میگیرند و به سرمایهگذار دیگری میفروشند. معاملهگر اکنون 100 سهم “فروش” دارد زیرا چیزی را فروخته است که مالک آن نبوده و اما قرض گرفته بوده است.
فروش استقراضی تنها با قرض گرفتن سهام ممکن شد، که ممکن است همیشه در دسترس نباشد: ممکن است سهام از قبل بهشدت توسط معاملهگران دیگر فروش گرفته شده باشد. یک هفته بعد، شرکتی که سهامش روی آن فروش گرفته شد، گزارش مالی ناگواری برای فصل قبل گزارش کرد و سهام به 40 دلار سقوط کرد. معاملهگر تصمیم میگیرد که پوزیشن فروش را ببندد و 100 سهم را به قیمت 40 دلار در بازار آزاد خریداری میکند تا جایگزین سهام قرض شده شود.
سود معاملهگر در فروش استقراضی، بدون احتساب کارمزد و بهره در حساب مارجین، 1000 دلار است (50 – 40 دلار = 10 دلار × 100 سهم = 1000 دلار).
استراتژی پوزیشن فروش (شرت سل)
با توجه به سناریوی بالا، فرض کنید معاملهگر پوزیشن فروش را در 40 دلار نبندد و تصمیم بگیرد آن را باز بگذارد تا از کاهش بیشتر قیمت استفاده کند. بااینحال، یک رقیب برای تصاحب کرسی در هیئتمدیره شرکت با پیشنهاد خرید 65 دلاری به ازای هر سهم وارد بازار میشود و سهام عمود میشود. اگر معاملهگر تصمیم بگیرد که پوزیشن فروش را روی 65 دلار ببندد، ضرر ناشی از فروش استقراضی 1500 دلار خواهد بود (50 تا 65 دلار = منفی 15 دلار × 100 سهم = 1500 دلار ضرر).
در اینجا، معاملهگر مجبور میشود سهام را با قیمت بسیار بالاتری برای پوشش پوزیشن خود بازخرید کند. جدای از سفتهبازی و گمانهزنی، فروش استقراضی هدف مفید دیگری نیز دارد: پوشش ریسک. هج یا پوشش ریسک اغلب به عنوان نمادی کمریسکتر و قابلاحترامتر از فروش استقراضی در نظر گرفته میشود. فرآیند پیدا کردن سهام قابل استقراض و بازگرداندن آنها در پایان معامله در پشت صحنه توسط بروکر انجام میشود.
باز کردن و بستن معامله را میتوان از طریق پلتفرمهای معاملاتی موجود در اکثر بروکرها انجام داد. بااینحال، هر بروکر دارای شرایطی است که حساب معاملاتی معاملهگر باید از آن برخوردار باشد تا اجازه معامله روی مارجین به آن صادر شود. رایجترین دلایل برای اقدام به پوزیشن فروش استقراضی، سفتهبازی و پوشش دادن ریسک است. در این شرایط یک سفتهباز در حال پیشبینی کردن و شرطبندی است که قیمت در آینده کاهش خواهد یافت.
فرآیند پیدا کردن سهام قابل استقراض و بازگرداندن آنها در پایان معامله در پشت صحنه توسط بروکر انجام می شود. باز کردن و بستن معامله را می توان از طریق پلتفرم های معاملاتی موجود در اکثر بروکر ها انجام داد. با این حال، هر بروکر دارای شرایطی است که حساب معاملاتی معامله گر باید از آن برخوردار باشد تا اجازه معامله روی مارجین به آن صادر شود.
چرا پوزیشن فروش استقراضی؟
رایج ترین دلایل برای اقدام به پوزیشن فروش استقراضی، سفته بازی و پوشش دادن ریسک است. در این شرایط یک سفته باز در حال پیش بینی کردن و شرط بندی است که قیمت در آینده کاهش خواهد یافت.
اگر اشتباه کنند، باید سهام را بالاتر و با ضرر بازخرید کنند. به دلیل وجود ریسکهای اضافی در فروش استقراضی به دلیل استفاده از مارجین، شورت سل معمولاً در یک افق زمانی کوتاه انجام میشود و بنابراین احتمال آن بیشتر است که صرفاً فعالیتی برای سفتهبازی باشد. معاملهگران همچنین ممکن است برای محافظت از یک پوزیشن خرید، اقدام به باز کردن پوزیشن فروش استقراضی کنند. برای مثال، اگر شما آپشنهایی دارید که پوزیشنهای خرید هستند، شاید بخواهید در مقابل آنها، پوزیشن فروش باز کنید تا سود خود را قفل کنید.
یا، اگر میخواهید ضررهای خود را در صورت ریزش قیمت محدود کنید (بدون اینکه بخواهید پوزیشن خرید خود را ببندید)، میتوانید در سهامی که ارتباط نزدیکی با آن سهام دارد یا با آن همبستگی زیادی دارد، فروش استقراضی باز کنید.
معاملهگری را تصور کنید که معتقد است سهام XYZ که در حال حاضر با قیمت 50 دلار معامله میشود، در سه ماه آینده کاهش قیمت خواهد داشت. آنها 100 سهم را قرض میگیرند و به سرمایهگذار دیگری میفروشند. معاملهگر اکنون 100 سهم “فروش” دارد زیرا چیزی را فروخته است که مالک آن نبوده و اما قرض گرفته بوده است. فروش استقراضی تنها با قرض گرفتن سهام ممکن شد، که ممکن است همیشه در دسترس نباشد: ممکن است سهام از قبل به شدت توسط معاملهگران دیگر فروش گرفته شده باشد.
یک هفته بعد، شرکتی که سهامش روی آن فروش گرفته شد، گزارش مالی ناگواری برای فصل قبل گزارش کرد و سهام به 40 دلار سقوط کرد. معاملهگر تصمیم میگیرد که پوزیشن فروش را ببندد و 100 سهم را به قیمت 40 دلار در بازار آزاد خریداری میکند تا جایگزین سهام قرض شده شود. سود معاملهگر در فروش استقراضی، بدون احتساب کارمزد و بهره در حساب مارجین، 1000 دلار است (50 – 40 دلار = 10 دلار × 100 سهم = 1000 دلار).
نمونه ای از فروش استقراضی برای سود
با توجه به سناریوی بالا، فرض کنید معاملهگر پوزیشن فروش را در 40 دلار نبندد، و تصمیم بگیرد آن را باز بگذارد تا از کاهش بیشتر قیمت استفاده کند. با این حال، یک رقیب برای تصاحب کرسی در هیئت مدیره شرکت با پیشنهاد خرید 65 دلاری به ازای هر سهم وارد بازار میشود و سهام عمود میشود. اگر معاملهگر تصمیم بگیرد که پوزیشن فروش را روی 65 دلار ببندد، ضرر ناشی از فروش استقراضی 1500 دلار خواهد بود (50 تا 65 دلار = منفی 15 دلار × 100 سهم = 1500 دلار ضرر). در اینجا، معاملهگر مجبور میشود سهام را با قیمت بسیار بالاتری برای پوشش پوزیشن خود بازخرید کند.
جدای از سفتهبازی و گمانهزنی، فروش استقراضی هدف مفید دیگری نیز دارد: پوشش ریسک. هج یا پوشش ریسک اغلب به عنوان نمادی کمریسکتر و قابل احترامتر از فروش استقراضی در نظر گرفته میشود. هدف اصلی هج، حفاظت است، نه سفتهبازی. پوشش ریسک برای محافظت از سود یا محدود کردن ضرر در یک سبد انجام میشود، اما به دلیل هزینه قابل توجه، اکثر سرمایهگذاران خرد آن را در شرایط عادی در نظر نمیگیرند.
هزینههای هج کردن دو برابر است: هزینههای واقعی مانند هزینههای فروش استقراضی یا پرداخت پریمیوم برای قراردادهای آپشن و هزینه محدود کردن فرصتهای معاملاتی برای سبد در صورت رشد بازار. برای مثال، اگر 50 درصد از سبدی که همبستگی نزدیکی با شاخص S&P 500 دارد هج شود و شاخص طی 12 ماه آینده 15 درصد افزایش یابد، سود سبد تقریباً نصف خواهد شد، یعنی 7.5٪.
نمونه ای از پوزیشن فروش استقراضی (ضرر)
اگر فروشنده در مورد حرکت قیمت اشتباه حدس بزند، فروش استقراضی میتواند پرهزینه باشد. معاملهگری که سهام خریده است، تنها در صورت صفر شدن سهام، 100 درصد سرمایه خود را از دست میدهد. با این حال، معاملهگری که روی سهام فروش گرفته باشد، ممکن است بیش از 100 درصد سرمایه اولیه خود را از دست بدهد، زیرا سقفی برای قیمت سهام وجود ندارد. همچنین، معاملهگر باید نقدینگی حساب مارجین خود را تأمین کند و هزینه بهره مارجین را نیز محاسبه کند.
نمونه ای از پوزیشن فروش استقراضی به عنوان هج
فروش استقراضی مزایا و نقاط ضعفی دارد. از جمله مزایای آن میتوان به بازدهی بالا در صورت پیشبینی درست، استفاده از اهرم از طریق مارجین و امکان پوشش ریسک اشاره کرد. از جمله نقاط ضعف آن، ریسک بالای ضرر (حتی بیش از 100% سرمایه اولیه)، احتمال شورت اسکوییز (فشار فروش استقراضی زمانی رخ میدهد که قیمت یک دارایی بهصورت ناگهانی افزایش یابد و فروشندگان استقراضی برای حفظ سود خود، از پوزیشن خارج شوند) و مشکل در پیدا کردن سهام کافی برای خرید هنگام بستن پوزیشن، بهویژه اگر سهام کمحجم معامله شود، هستند.
سرمایهگذاران مبتدی باید از فروش استقراضی تا کسب تجربه بیشتر پرهیز کنند. فروش استقراضی از طریق ETF به دلیل ریسک کمتر شورت اسکوییز، امنتر است.
مزایا و معایب پوزیشن فروش استقراضی
سایر ملاحظات در خصوص پوزیشن فروش استقراضی: علاوه بر ریسک از دست دادن پول ناشی از افزایش قیمت سهام، فروش استقراضی ریسکهای دیگری نیز دارد. فروش گرفتن نوعی معامله مارجین است که به شما اجازه میدهد با سرمایه خود به عنوان وثیقه، وام بگیرید. مانند خرید مارجین، ضررها میتوانند از کنترل خارج شوند، زیرا باید حداقل نیاز مارجین نگهداری 25٪ را برآورده کنید. در غیر این صورت، ممکن است کال مارجین شوید و مجبور به واریز وجه یا بستن پوزیشن خود شوید.
حتی اگر قیمت سهام بیش از ارزش ذاتی آن باشد، ممکن است کاهش قیمت زمانبر باشد. در این میان، شما در برابر هزینههای بروکر، مارجین کال و نیاز فوری به پول آسیبپذیر هستید. نهادهای نظارتی ممکن است برای جلوگیری از هراس بازار، فروش استقراضی را ممنوع کنند، که میتواند باعث افزایش ناگهانی قیمت سهام و مجبور شدن معاملهگر به هج کردن پوزیشنها با زیان هنگفت شود.
نقاط ضعف
- امکان سود های بالا
- سرمایه اولیه کمی مورد نیاز است
- امکان استفاده از لوریج در سرمایه گذاری
- محافظت (هج) در برابر سایر دارایی ها
- ضرر های بالقوه نامحدود
- حساب مارجین لازم است
- پذیرش بهره مارجین
- شرت اسکوییز
(فشار فروش استقراضی زمانی رخ میدهد که قیمت یک دارایی بهصورت ناگهانی افزایش یابد و فروشندگان استقراضی برای حفظ سود خود، از پوزیشن خارج شوند)
هنگام بستن یک پوزیشن، فروشنده استقراضی ممکن است در پیدا کردن سهام کافی برای خرید با مشکل مواجه شود، بهویژه اگر سهام کم حجم معامله شود. اگر بازار یا یک سهم ناگهان افزایش یابد، فروشندگان میتوانند در دام شورت اسکوییز گرفتار شوند. از سوی دیگر، استراتژیهای پرریسک، بازدهی بالایی نیز دارند. اگر فروشنده حرکت قیمت را درست پیشبینی کند، میتواند سود خوبی داشته باشد، بهویژه اگر از مارجین استفاده کند. استفاده از مارجین اهرم ایجاد میکند، یعنی معاملهگر به سرمایه اولیه زیادی نیاز ندارد.
فروش استقراضی میتواند راهی کمهزینه برای پوشش ریسک و ایجاد تعادل در سبد داراییها باشد. سرمایهگذاران مبتدی باید از فروش استقراضی تا کسب تجربه بیشتر پرهیز کنند. فروش استقراضی از طریق ETF به دلیل ریسک کمتر شورت اسکوییز، امنتر است.
سایر ملاحظات در خصوص پوزیشن فروش استقراضی: علاوه بر ریسک از دست دادن پول ناشی از افزایش قیمت سهام، فروش استقراضی ریسکهای دیگری نیز دارد. فروش گرفتن نوعی معامله مارجین است که به شما اجازه میدهد با سرمایه خود به عنوان وثیقه، وام بگیرید. مانند خرید مارجین، ضررها میتوانند از کنترل خارج شوند، زیرا باید حداقل نیاز مارجین نگهداری 25٪ را برآورده کنید. در غیر این صورت، ممکن است کال مارجین شوید و مجبور به واریز وجه یا بستن پوزیشن خود شوید.
حتی اگر قیمت سهام بیش از ارزش ذاتی آن باشد، ممکن است کاهش قیمت زمانبر باشد. در این میان، شما در برابر هزینههای بروکر، مارجین کال و نیاز فوری به پول آسیبپذیر هستید. نهادهای نظارتی ممکن است برای جلوگیری از هراس بازار، فروش استقراضی را ممنوع کنند، که میتواند باعث افزایش ناگهانی قیمت سهام و مجبور شدن معاملهگر به هج کردن پوزیشنها با زیان هنگفت شود.
بورس و سهام عموماً روند صعودی دارند و در بلندمدت، قیمت بیشتر سهام افزایش مییابد. حتی اگر شرکت بهبود نیابد، تورم قیمت سهام را افزایش میدهد. بنابراین، گرفتن پوزیشن فروش خلاف روند کلی بازار است. فروش استقراضی علاوه بر کمیسیون معاملات، هزینههای دیگری نیز دارد، از جمله: بهره مارجین که میتواند قابل توجه باشد، بهویژه اگر پوزیشنها برای مدت طولانی باز بمانند. سهام با شناوری محدود یا بهره بالا در کوتاهمدت، کارمزدهای “سختگیرانه” دارند که میتواند بسیار زیاد باشد. این کارمزد براساس نرخ سالانه محاسبه میشود و به تعداد روزهای باز بودن معامله بستگی دارد.
در پوزیشن فروش از پول قرضی استفاده می شود.
درست مثل زمانی که شما روی مارجین خرید میکنید، به راحتی ضررها میتوانند از کنترل خارج شوند زیرا باید حداقل نیاز مارجین نگهداری 25٪ را برآورده کنید. اگر حساب شما کمتر از این مقدار رود، ممکن است کال مارجین شوید و مجبور خواهید شد پول بیشتری به حساب واریز کنید یا پوزیشن خود را کلا ببندید. حتی اگر قیمت سهام یک شرکت بیش از حد ارزش ذاتی آن باشد، ممکن است مدتها طول بکشد تا قیمت سهام آن کاهش یابد. در این میان، شما در برابر هزینههای بروکر، مارجین کال و نیاز فوری به پول آسیبپذیر هستید.
زمان بندی اشتباه :ریسک های نظارتی
نهادهای نظارتی و رگولاتورها ممکن است گاهی اوقات برای جلوگیری از هراس فعالان بازار و فشار فروش فیک، فروش استقراضی را در یک صنعت خاص یا حتی در کلیت بازار ممنوع کنند. چنین اقداماتی میتواند باعث افزایش ناگهانی قیمت سهام شود و معاملهگر دارای پوزیشن فروش را مجبور کند تا با زیان هنگفت، پوزیشنهای فروش را هج کند. تاریخ نشان داده است که عموما، بورس و سهام یک حرکت صعودی دارد و در بلندمدت، قیمت بیشتر سهام افزایش مییابد. حتی اگر یک شرکت به زور در طول سالیان اوضاعش بهبود یابد، باز هم تورم یا نرخ افزایش قیمت محصولات باید قیمت سهام آن را تا حدودی افزایش دهد. این بدان معنی است که گرفتن پوزیشن فروش بر خلاف روند کلی بازار است.
شنا کردن خلاف روند : هزینه های فروش استقراضی
بر خلاف خرید و نگهداری سهام یا سرمایهگذاری، فروش استقراضی هزینههای قابل توجهی را با خود به همراه دارد، علاوه بر کمیسیون معاملات که باید به بروکرها پرداخت شود. سایر هزینهها عبارتند از: بهره مارجین که میتواند هزینه قابل توجهی در زمان معامله سهام با استفاده از مارجین تحمیل کند. از آنجایی که فروش استقراضی فقط از طریق حسابهای مارجین امکانپذیر است، بهره قابل پرداخت برای معاملات استقراضی میتواند در طول زمان افزایش یابد، بهویژه اگر پوزیشنهای فروش استقراضی برای مدت طولانی باز نگه داشته شوند. سهامی که قرض گرفتن آنها دشوار است (به دلیل بهره بالا در کوتاه مدت، شناوری محدود یا هر دلیل دیگری) کارمزدهای “سخت گیرانه” دارند که میتواند بسیار قابل توجه باشد. کارمزد براساس نرخ سالانهای است که میتواند از یکصدم درصد تا بیش از 100 درصد ارزش معاملات استقراضی باشد و برای تعداد روزهایی که معامله استقراضی باز است به نسبت فرق میکند.
بهره مارجین: هزینه های استقراض سهام
از آنجایی که نرخ استقراض سختگیرانه میتواند به طور قابل توجهی از روزی به روز دیگر (حتی ساعتی به ساعت دیگر) در نوسان باشد، ممکن است مبلغ دقیق دلاری کارمزد از قبل مشخص نباشد. کارمزد معمولاً توسط بروکر-دیلر به حساب مشتری در پایان ماه یا پس از بسته شدن معامله استقراضی حساب و کتاب میشود و اگر این کارمزد بسیار زیاد باشد، میتواند سودآوری یک معامله استقراضی را کاهش دهد یا ضرر ناشی از آن را تشدید کند. فرد دارای فروش استقراضی مسئول پرداخت سود سهامِ سهام فروش گرفته شده به نهادی است که سهام را از او قرض گرفته است.
فرد دارای پوزیشن فروش استقراضی همچنین برای پرداخت سایر رویدادهای مرتبط با سهام فروش گرفته شده، همچون سهام زیرمجموعه، اسپین آفها یا سهام جانبی، و سهام جایزه، که همه رویدادهای غیرقابل پیش بینی هستند، بدهکار بوده و او مسئول است.
دو معیار مورد استفاده برای ثبت و رصد فروش استقراضی در یک سهام عبارتند از: نسبت بهره فروش (SIR) که به آن شناوری فروش نیز گویند. این نسبت، نسبت سهامی را که در حال حاضر روی آنها فروش گرفته شده است را در مقایسه با تعداد سهام “شناور” موجود در بازار اندازهگیری میکند. SIR بسیار بالا مربوط به سهامی میشود که در حال ریزش هستند یا سهامی که بیش از حد معقول ارزشگذاری شدهاند. نسبت بهره فروش به حجم: کل سهام فروش گرفته شده تقسیم بر میانگین حجم معاملات روزانه آن سهام است. مقدار بالای این نسبت نشانه نزولی بودن سهام است. هر دو معیار برای فروش گرفتن به سرمایهگذاران کمک میکند تا درک کنند که آیا جو کلی بازار برای یک سهام صعودی است یا نزولی.
سود سهام و سایر پرداختی ها: معیارهای پوزیشن فروش استقراضی
برای مثال، پس از کاهش قیمت نفت در سال 2014، بخشهای انرژی جنرال الکتریک (GE) شروع به افت قیمت کردند. نسبت بهره فروش از کمتر از 1 درصد به بیش از 3.5 درصد در اواخر سال 2015 افزایش یافت، زیرا فروشندگان استقراضی پیشبینی کاهش سهام را میکردند. در اواسط سال 2016، قیمت سهام جنرال الکتریک به 33 دلار در هر سهم رسید و شروع به کاهش کرد. تا فوریه 2019، جنرال الکتریک به 10 دلار به ازای هر سهم کاهش یافته بود، که منجر به سود 23 دلاری به ازای هر سهم برای هر معاملهگر دارای پوزیشن فروش استقراضی میشد که روی این سهام در جولای 2016 نزدیک به بالاترین قیمت فروش گرفته بود.
در فروش استقراضی، زمانبندی بسیار مهم است. سهام معمولاً خیلی سریعتر از زمان افزایش، کاهش مییابد، و یک سود قابلتوجه در سهام ممکن است در عرض چند روز یا هفته در اثر یک روند نزولی قوی از بین برود. بنابراین معاملهگر فروش استقراضی باید در انتخاب زمان معامله خود کمالگرا باشد. دیر وارد شدن به معامله ممکن است منجر به پریدن سود هنگفت از جیب فروشنده شود، زیرا بخش عمدهای از کاهش سهام ممکن است تاکنون رخ داده باشد.
از سوی دیگر، ورود زودهنگام به معاملات ممکن است با توجه به هزینههای مربوطه و ضررهای احتمالی، حفظ پوزیشن فروش را دشوار سازد، که اگر سهام به سرعت بالا رود، ضرر فروشنده سر به فلک میکشد.
مواقعی وجود دارد که شانس موفقیتآمیز بودن پوزیشن فروش بالا میرود، مانند موارد زیر: در طول یک بازار نزولی روند غالب برای یک بورس سهام یا صنعت نزولی است. بنابراین معاملهگرانی که معتقدند “روند دوست شماست” شانس بیشتری برای انجام معاملات فروش استقراضی سودآور در طول یک بازار نزولی قوی دارند. فروشندگان استقراضی در محیطهایی که ریزش بازار سریع، گسترده و زیاد است (مانند بازار نزولی سال 2008-2009) از پوزیشنهای فروش بسیار لذت میبرند، زیرا در چنین مواقعی سودهای بادآورده خوبی به دست میآورند.
شرایط ایده آل برای فروش استقراضی
فاندامنتال خوب یک سهام میتواند به دلایل مختلفی از بین برود: کاهش رشد درآمد یا سود، افزایش چالشها برای کسبوکار، افزایش هزینههای ورودی که بر شرکت فشار وارد میکند و غیره. برای کلیت بازار، بدتر شدن شرایط بنیادی میتواند به معنای آمار ضعیفتر باشد که نشاندهنده کند شدن احتمالی رشد اقتصاد، تحولات نامطلوب ژئوپلیتیکی مانند تهدید جنگ، یا سیگنالهای تکنیکال نزولی مانند رسیدن به سقفهای جدید همراه با کاهش حجم معاملات و… باشد.
فروشندگان با تجربه ممکن است ترجیح دهند قبل از گرفتن پوزیشن فروش استقراضی مدتی صبر کنند تا روند نزولی تایید شود، و بعد به انتظار حرکت نزولی بنشینند. دلیل آن وجود این ریسک است که سهام یا بازار ممکن است هفتهها یا ماهها در مواجهه با عوامل بنیادی رو به وخامت، روند صعودی داشته باشد!
زمانی که روند نزولی توسط چندین اندیکاتور تکنیکال تأیید میشود، شانس موفقیت فروش استقراضی ممکن است بیشتر باشد. این اندیکاتورها میتوانند شامل شکست زیر سطح حمایت بلندمدت کلیدی یا کراس (تقاطع) میانگین متحرک نزولی باشند. نمونهای از تقاطع میانگین متحرک نزولی زمانی رخ میدهد که میانگین متحرک 50 روزه سهام به زیر میانگین متحرک 200 روزه آن رود. میانگین متحرک صرفاً میانگین قیمت سهام در یک دوره زمانی معین است. اگر قیمت فعلی میانگین را بشکند، چه نزولی یا صعودی، میتواند نشانه شکلگرفتن روند جدید در قیمت باشد.
در طول یک بازار نزولی
ارزشگذاری قیمتها در میان خوشبینی افسارگسیخته اهالی بازار، به سطوح بالایی میرسند. گاهی اوقات، ارزشگذاری برای برخی صنعتها یا کلیت بازار ممکن است در میان خوشبینی افسارگسیخته به چشمانداز بلندمدت این بخشها یا اقتصاد به سطوح بسیار غیرمنطقی و بالایی برسد. حرفهایهای بازار این مرحله از سیکل سرمایهگذاری را «قیمتگذاری کمالگرایانه» مینامند، زیرا سرمایهگذاران زمانی که انتظارات بلندشان برآورده نشود، به ناچار ناامید میشوند.
فروشندگان باتجربه به جای اینکه برای گرفتن پوزیشن فروش استقراضی شتاب کنند، ممکن است منتظر بمانند تا قدرت و انرژی روند صعودی بازار یا آن صنعت محو شود و فاز نزولی خود را آغاز کند و بعد اقدام به گرفتن پوزیشن فروش استقراضی کنند. از جان مینارد کینز، اقتصاددان بانفوذ بریتانیایی که تئوریهای اقتصادی او هنوز هم طرفدار دارد، نقل شده است که میگوید: «بازار میتواند بیش از زمانی که شما مقروض بمانید غیرمنطقی باقی بماند».
این جمله به ویژه برای کسانی که اقدام به گرفتن فروش استقراضی (Short Selling) میکنند، مناسب است. زمان بهینه برای فروش استقراضی زمانی است که عوامل مختلفی همگی با هم تلاقی داشته باشند.
زمانی که حال و روز فاندامنتال سهام یا بازار رو به وخامت است گاهی اوقات فروش استقراضی مورد انتقاد قرار میگیرد و فروشندگان استقراضی همچون فعالین ظالمی در نظر گرفته میشوند که قصد تخریب و نابودی شرکتها را دارند. با این حال، واقعیت این است که فروش استقراضی نقدینگی را در اختیار بازارها قرار میدهد (به معنای داشتن فروشندگان و خریداران کافی) و میتواند به جلوگیری از افزایش غیرمنطقی سهام ضعیف بازار به دلیل تبلیغات و خوشبینی بیش از حد کمک کند.
شواهد این مزیت را میتوان در حبابهای دارایی که در بازارها اختلال ایجاد میکنند مشاهده کرد. از آن جمله میتوان به داراییهایی که منجر به تشکیل حبابهایی مانند بازار اوراق پشتوانه وام مسکن (MBS) قبل از بحران مالی 2008 اشاره کرد.
فروشندگان با تجربه ممکن است ترجیح دهند قبل از گرفتن پوزیشن فروش استقراضی مدتی صبر کنند تا روند نزولی تایید شود، و بعد به انتظار حرکت نزولی بنشینند. دلیل آن وجود این ریسک است که سهام یا بازار ممکن است هفته ها یا ماه ها در مواجهه با عوامل بنیادی رو به وخامت روند صعودی داشته باشد!
اندیکاتور های تکنیکال روند نزولی را تایید می کنند
زمانی که روند نزولی توسط چندین اندیکاتور تکنیکال تأیید می شود، شانس موفقیت فروش استقراضی ممکن است بیشتر باشد. این اندیکاتور ها میتوانند شامل شکست زیر سطح حمایت بلند مدت کلیدی یا کراس (تقاطع) میانگین متحرک نزولی باشند.
نمونه ای از تقاطع میانگین متحرک نزولی زمانی رخ می دهد که میانگین متحرک 50 روزه سهام به زیر میانگین متحرک 200 روزه آن رود. میانگین متحرک صرفاً میانگین قیمت سهام در یک دوره زمانی معین است. اگر قیمت فعلی میانگین را بشکند، چه نزولی یا صعودی، می تواند نشانه شکل گرفتن روند جدید در قیمت باشد.
ارزش گذاری قیمت ها در میان خوش بینی افسارگسیخته اهالی بازار، به سطوح بالایی می رسند
گاهی اوقات، ارزش گذاری برای برخی صنعت ها یا کلیت بازار ممکن است در میان خوش بینی افسارگسیخته به چشم انداز بلند مدت این بخش ها یا اقتصاد به سطوح بسیار غیر منطقی و بالایی برسد.
حرفه ای های بازار این مرحله از سیکل سرمایهگذاری را «قیمت گذاری کمالگرایانه» مینامند، زیرا سرمایهگذاران زمانی که انتظارات بلندشان برآورده نشود، به ناچار نا امید میشوند.
فروشندگان باتجربه به جای اینکه برای گرفتن پوزیشن فروش استقراضی شتاب کنند، ممکن است منتظر بمانند تا قدرت و انرژی روند صعودی بازار یا آن صنعت محو شود و فاز نزولی خود را آغاز کند و بعد اقدام به گرفتن پوزیشن فروش استقراضی کنند.
از جان مینارد کینز، اقتصاددان بانفوذ بریتانیایی که تئوریهای اقتصادی او هنوز هم طرفدار دارد، نقل شده است که میگوید: «بازار میتواند بیش از زمانی که شما مقروض بمانید غیرمنطقی باقی بماند». این جمله به ویژه برای کسانی که اقدام به گرفتن فروش استقراضی (Short Selling) میکنند، مناسب است. زمان بهینه برای فروش استقراضی زمانی است که عوامل مختلفی همگی با هم تلاقی داشته باشند.
بد نامی فروش استقراضی
گاهی اوقات فروش استقراضی مورد انتقاد قرار میگیرد و فروشندگان استقراضی همچون فعالین ظالمی در نظر گرفته میشوند که قصد تخریب و نابودی شرکتها را دارند. با این حال، واقعیت این است که فروش استقراضی نقدینگی را در اختیار بازارها قرار میدهد (به معنای داشتن فروشندگان و خریداران کافی) و میتواند به جلوگیری از افزایش غیرمنطقی سهام ضعیف بازار به دلیل تبلیغات و خوشبینی بیش از حد کمک کند. شواهد این مزیت را میتوان در حبابهای دارایی که در بازارها اختلال ایجاد میکنند مشاهده کرد.
از آن جمله میتوان به داراییهایی که منجر به تشکیل حبابهایی مانند بازار اوراق پشتوانه وام مسکن (MBS) قبل از بحران مالی 2008 اشاره کرد.
فروش استقراضی یک منبع اطلاعاتی موثق در مورد تمایلات بازار و تقاضا برای یک سهام است. بدون این اطلاعات، سرمایهگذاران ممکن است با روندهای بنیادی منفی یا اخبار ناگهانی غافلگیر شوند. متأسفانه، فروش استقراضی به دلیل اینکه بیشتر توسط سفتهبازان بیوجدان مورد استفاده قرار میگیرد، بدنام شده است.
این فعالین بیوجدان از استراتژیهای فروش استقراضی و مشتقات برای کاهش مصنوعی قیمتها و صورت دادن حملات خرسی (حمله ناگهانی و عظیم به روندهای صعودی برای برگرداندن قیمت) به سهامهای آسیبپذیر استفاده کردهاند. اکثر اشکال دستکاری بازار همچون این مورد در امریکا غیرقانونی است، اما همچنان گهگاه اتفاق میافتد.
مثال واقعی از فروش استقراضی
رویدادهای خبری غیرمنتظره میتوانند باعث شرت اسکوییز (Short Squeeze) شوند که ممکن است فروشندگان استقراضی را مجبور به خرید به هر قیمتی برای پوشش مارجین مورد نیاز خود کند. به عنوان مثال، در اکتبر 2008، فولکس واگن برای مدت کوتاهی به با ارزشترین شرکت سهامی عام در جهان تبدیل شد. در سال 2008، سرمایهگذاران میدانستند که پورشه در تلاش است تا جایگاههایی در فولکس واگن احداث کند و کنترل آن را به دست گیرد.
فروشندگان استقراضی انتظار داشتند که وقتی پورشه کنترل شرکت را به دست آورد، احتمالاً ارزش سهام کاهش مییابد، بنابراین آنها روی سهام به شدت فروش گرفتند. با این حال، در یک اعلامیه غافلگیرکننده، پورشه فاش کرد که آنها مخفیانه بیش از 70 درصد از شرکت را از طریق اوراق مشتقه خریداری کردهاند، که باعث ایجاد بازگشت گسترده فروشندگان برای خرید سهام برای بستن پوزیشنهای خود شد.
فروشندگان استقراضی در مضیقه بودند زیرا 20 درصد از فولکس واگن متعلق به یک نهاد دولتی بود که علاقهای به فروش نداشت و پورشه 70 درصد دیگر را کنترل میکرد، بنابراین سهام (شناور) بسیار کمی در بازار برای خریداری وجود داشت. همین باعث شد که سهام از حدود 200 یورو به نزدیکی 1000 یورو برای هر سهم برسد. یکی از ویژگیهای شرت اسکوییز این است که آنها به سرعت محو میشوند و در عرض چند ماه، سهام فولکس واگن به محدوده طبیعی خود کاهش یافت.
پوزیشن فروش استقراضی یا فروش کوتاه پوزیشنی است که علیه بازار شرطبندی میکند و در صورت کاهش قیمتها سود میبرد. فروش کوتاه به منزله بستن چنین شرطی است. فروش استقراضی برعکس یک پوزیشن خرید است که شامل خرید یک دارایی به امید افزایش قیمت است. شما نمیتوانید چیزی را که وجود ندارد بفروشید. از آنجایی که یک شرکت دارای تعداد محدودی سهام است، یک فروشنده کوتاه باید ابتدا مقداری از آن سهام را پیدا کند تا آنها را بفروشد.
بنابراین، فروشنده کوتاه مدت، آن سهام را از یک سهامدار بلندمدت موجود قرض میگیرد و به وامدهنده بهره میپردازد. این فرآیند اغلب در پشت صحنه توسط بروکر انجام میشود. اگر سهام زیادی برای فروش کوتاهمدت در دسترس نباشد (یعنی استقراض سخت باشد)، این هزینههای مربوط به بهره برای فروش استقراضی بیشتر خواهد بود.
چرا به آن می گویند فروش استقراضی کوتاه؟
چرا فروشنده های کوتاه باید سهام قرض بگیرند؟ هر چند برخی افراد فکر میکنند شرطبندی علیه بازار غیراخلاقی است، اما اکثر اقتصاددانان و افراد حرفهای و باتجربه در حوزه مالی موافقند که فروشندگان استقراضی هستند که نقدینگی و کشف قیمت را در بازار فراهم میکنند و بازار را کارآمدتر میکنند. بسیاری از بروکرها خدمات فروش استقراضی را در حسابهای فردی مجاز میدانند، اما ابتدا باید برای افتتاح یک حساب مارجین اقدام کنید. از آنجایی که فروش استقراضی روی مارجین فروخته میشوند، ضررهای نسبتاً کوچک میتواند منجر به کال مارجین شود.
در این حالت، دارنده پوزیشن فروش باید سهام خود را با قیمتهای بالاتر خرید کند یا بعبارتی ببندد. این کار باعث میشود قیمت سهام مجدد بالاتر هل داده شود.
فروش استقراضی به سرمایهگذاران و معاملهگران اجازه میدهد تا از بازار نزولی کسب درآمد کنند. کسانی که دیدگاه نزولی به بازار دارند میتوانند سهام را روی مارجین قرض کنند و در بازار بفروشند، به این امید که در آینده با قیمت پایینتری آنها را خریداری کنند. گرچه برخی از فروش استقراضی به عنوان یک شرطبندی علیه روند بازار انتقاد میکنند، اما بسیاری از اقتصاددانان معتقدند که توانایی فروش استقراضی باعث کارآمدتر شدن بازارها میشود و در واقع میتواند یک نیروی تثبیتکننده قیمتها باشد.
خریدی که برای بستن پوزیشنهای فروش مورد نیاز است، ممکن است قیمتها را افزایش دهد و روند صعودی را تسریع کند و ضرر فروشندگان را حتی سنگینتر کند.
آیا فروش استقراضی بد است؟
آیا می توانم در حساب بروکر خود فروش بگیرم؟
سخن پایانی
گرچه برخی از فروش استقراضی به عنوان یک شرطبندی علیه روند بازار انتقاد میکنند، اما بسیاری از اقتصاددانان معتقدند که توانایی فروش استقراضی باعث کارآمدتر شدن بازارها میشود و در واقع میتواند یک نیروی تثبیتکننده قیمتها باشد. خریدی که برای بستن پوزیشنهای فروش مورد نیاز است، ممکن است قیمتها را افزایش دهد و روند صعودی را تسریع کند و ضرر فروشندگان را حتی سنگینتر کند.
منبع: اینوست پدیا