بزرگترین حباب های اقتصادی🔥

تاریخ آخرین بروزرسانی: 30 ژانویه 2024
بزرگترین حباب های اقتصادی، نقاطی از تاریخ جهان را نمایانگرند که با افزایش شور و شوق، به بحران‌های اقتصادی انجامیده اند. این دوره‌ها از جنون گل لاله در هلند گرفته تا سقوط تکنولوژیک دوران دات‌کام، راهنمایی‌هایی هستند که به ما یادآوری می‌کنند که حتی در تاریخ اقتصاد، هیجان و افکار گروهی می‌توانند به دام انداخته و منجر به عواقب غیرقابل پیش‌بینی شوند و ایجاد بزرگترین حباب های اقتصادی شود. یکی از جذاب‌ترین جنبه‌های رفتار انسان، تمایل ما به جذب چیزهای بزرگ بعدی است. اغلب، به گونه‌ای جذب می‌شویم که واقعیت و تفکر منطقی ما تحت تأثیر قرار می‌گیرد. این حوادث، شاهکارهای عجیب انسانی هستند که نشان می‌دهند گاهی عقاید گروهی و انفعالات افراز و نشیب اقتصادی را رقم می‌زنند و سبب ایجاد بزرگترین حباب های اقتصادی می‌شوند.  

بزرگترین حباب های اقتصادی

در این درس، هفت حباب مالی اصلی از بزرگترین حباب های اقتصادی جهان که در نهایت به وحشت و فروپاشی بازار منجر شد، را بررسی خواهیم کرد. خواهیم دید چه اتفاقاتی منجر به این حباب‌ها شدند و آیا علت‌هایی مشترک در این میان وجود دارد. از تاریخ چه چیزهایی می‌توانیم یاد بگیریم تا از درگیر شدن با حباب های آینده بازار جلوگیری کنیم؟ پس با ما همراه باشید تا یک به یک بزرگترین حباب های اقتصادی را ببینیم.

حباب گل لاله در سال 1637

بسیاری از حرفه‌ای‌های بازار معتقدند که جنون کنونی ارزهای دیجیتال یک حباب است که به زودی منفجر خواهد شد. اما قبل از بیت‌کوین، اتریوم و لایت‌کوین، حباب اقتصادی گل لاله وجود داشت. شما چه مقدار برای یک پیاز لاله پرداخت می‌کنید؟ احتمالاً خیلی زیاد نیست. اما در اوایل قرن 17 در هلند، برخی از انواع خاص پیاز لاله با قیمت یک خانه فروخته می‌شدند. حباب گل لاله یکی از بزرگترین حباب های اقتصادی گزارش‌شده در تاریخ بود و یک مثال کلاسیک برای نشان دادن این است که چگونه سرمایه‌گذاران عادی می‌توانند هوشیاری‌شان را از دست دهند. همه چیز در اواخر دهه 1500 آغاز شد زمانی که باغبان محلی به نام «کارولوس کلوسیوس» در هلند شروع به کشت لاله‌ها در دانشگاه لیدن کرد. در حین کار در باغ بوتانیکی‌اش، او متوجه شد که برخی از رنگ‌های گل‌ها شروع به تغییر رنگ کردند و این باعث ایجاد الگوهای منحصر به فردی شد که شکل جالبی داشتند. نتیجه این علاقه مردم به لاله‌های رنگارنگ، باعث شد که باغبانان و علاقه‌مندان محلی دیگر علاقه‌مند شوند و شروع به مبادله‌ی این لاله‌ها کنند. با گسترش این خبر، افراد بیشتری وارد شدند و در نهایت شرکت‌های معاملات لاله تأسیس شدند تا معاملات لاله را برای سرمایه‌گذاران آسان‌تر کنند. قیمت لاله‌ها به سطوح فوق‌العاده‌ای در اواسط دهه 1620 افزایش یافت. در واقع، برخی سرمایه‌گذاران املاک و مستغلات خود را به مبادله‌ی برخی از پیاز‌های خاص لاله مانند «سمپر آگوستوس» می‌دادند. پیاز لاله سمپر آگوستوس شبیه الگوی شکر نباتی بود. تا سال 1637، تقریباً همه در این دیوانگی گرفتار شده بودند و قیمت‌ها سطوح آسمانی را به خود اختصاص داده بودند. در مدت کوتاهی در سال 1637، قیمت‌ها بیش از 1000٪ افزایش یافته بودند. در همان سال، با فروش پیاز لاله و استفاده برخی از افراد و سرمایه‌گذاران از سود حاصل شده، قیمت‌ها شروع به کاهش یافت. با کاهش قیمت‌ها، بیشتر مردم شروع به فروش موجودی لاله‌های خود کردند. به جز کسانی که برای سود فروخته‌اند، سرمایه‌گذاران دیرهنگام نیز اضطراب آور شدند و از کاهش قیمت لاله هراسیده و این امر نیز به فروپاشی کمک کرد. در عرض زمان بسیار کوتاهی، هنگامی که مردم به هوش آمدند و شروع به خالی کردن موجودی خود به هر قیمتی که ممکن بود کردند، وحشت وسیعی رخ داد. در این هنگام دولت هلند سعی کرد مداخله کند تا خسارات و زیان‌ها را کاهش دهد، اما بی‌نتیجه ماند و خیلی از خانواده‌ها در اثر این حباب از بزرگترین حباب های اقتصادی تمام دخل و خواسته خود را از دست دادند.
بزرگترین حباب های اقتصادی

بزرگترین حباب های اقتصادی

حباب دریای جنوب سال 1720

حباب دریای جنوب دومین مورد از بزرگترین حباب های اقتصادی است . این حباب شامل یک شرکت تجارت بین‌المللی بریتانیایی بود که انحصار برای تجارت با مستعمرات اسپانیا در غرب هندی و آمریکای جنوبی را به عنوان بخشی از یک توافق با دولت بریتانیا پس از جنگ اسپانیا اخذ کرده بود. شرکت دریای جنوب در سال 1711 توسط جان بلانت و رابرت هارلی تشکیل شد. در همین زمان، انگلیس در جنگ اسپانیا شرکت داشت و دولت مشغول تأمین مالی نیازهای جاری جنگ بود. شرکت دریای جنوب توافق کرد که به جای به‌عهده گرفتن بخشی از بدهی‌های جنگ دولت، حقوق تجارت انحصاری با مستعمرات اسپانیا را دریافت خواهد کرد. به نظر می‌رسید که این یک وضع برنده برنده برای هر دو طرف است. دولت بریتانیا مبلغ لازم برای تلاش‌های جنگی خود را دریافت می‌کرد و شرکت دریای جنوب قادر به کسب سودهای بی‌پایان از این انحصار تجارتی می‌شد. شرکت دریای جنوب توانست به عموم سهام خود را بفروشد و علاوه بر سودهای بازرگانی بسیار سودآور، سرمایه‌گذاران 6٪ بازگشت سرمایه خود را که توسط دولت بریتانیا پرداخت می‌شد، کسب کنند. در تلاش جدی برای جلب علاقه سرمایه‌گذاران و جذب بیشتر و بیشتر سرمایه‌گذاران، شرکت دریای جنوب شروع به تبلیغ فوری از فراوانی طلا، نقره و سایر فلزات کرد که به کشور بازخواهند گشت. علاوه بر این، یکی از مدیران شرکت به نام جان بلانت حتی یک برنامه پرخاطره را برای قرض دادن پول به سرمایه‌گذاران آینده برای خرید سهام شرکت ایجاد کرد. نتیجه این بود که سرمایه‌گذاران به طور انبوه سهام شرکت دریای جنوب خریداری کردند. در این مدت، قیمت سهام شرکت دریای جنوب به شدت افزایش یافت. در واقع، تا تابستان سال 1720، قیمت سهام شرکت به بیش از £1000 رسید. اما سودهای شرکت به هیچ وجه با تصویر عمومی که برای خود ایجاد کرده بود، همخوانی نداشت. و بنابراین در نهایت همانطور که وعده‌ها به واقعیت تبدیل نمی‌شدند، فروش آغاز شد و قیمت‌ها شروع به کاهش یافت. این فروش توسط آن‌هایی که پول قرض گرفته‌بودند تا سهام شرکت را خریداری کنند و قادر به پرداخت اقساط ماهیانه نبودند، افزایش یافت. این سرمایه‌گذاران با اهرم مالی مضاعف مضطرب بودند و مجبور به فروش سهام خود برای انجام تعهدات‌شان شدند و نتیجتاً قیمت سهام شرکت دریای جنوب شروع به کاهش یافت. در عرض چند ماه، قیمت سهام شرکت دریای جنوب به بیش از 85٪ کاهش یافت. بسیاری از سرمایه‌گذاران عادی و ثروتمندان همچنین طی این فروپاشی، پس‌اندازها و ثروت‌های خود را از دست دادند. یکی از سرمایه‌گذاران معروف شرکت دریای جنوب هم ایزاک نیوتن بود که بیش از £20,000 از دست داد که با ارزش بیش از £250 میلیون در ارزش امروزی محاسبه می‌شود. او بعدها به‌طور مناسب گفت که "من می‌توانم حرکت ستارگان را محاسبه کنم، اما دیوانگی مردم را نمی‌توانم".  

حباب بورس سهام 1929

حباب بعدی از بزرگترین حباب های اقتصادی حباب بورس در 1929 است. سقوط بورس سهام 1929 بدترین کاهش بازار سهام در ترم‌های درصدی بود که تقریباً 90٪ ارزش شاخص داوجونز را در چهار سال از دست داد. نخستین نشانه‌های افت بازار سهام در 24 اکتبر 1929، که اغلب به نام پنج‌شنبه سیاه اطلاق می‌شود، آغاز شد. شاخص داوجونز با باز شدن در 305.85 آغاز شد و از باز شدن به شدت کاهش یافت. این عجیب بود که 11 درصد در طول روز با حجم بسیار زیاد کاهش داشت. بانک‌های بزرگ وال‌استریت وارد عمل شدند تا با خرید سهام جلوی بازار را بگیرند و قیمت‌ها را استوار کنند. این استراتژی به طور موقت موفق بود، زیرا داو تنها 2٪ از افت را در آن روز نشان داد. روز بعد، داو سود مثبتی را منتشر کرد، اما روز بعد دوباره بسته شد که سود روز قبل را از بین برد. در روز معاملات بعدی، دوشنبه سیاه، افت حدود 13٪ برای داو را نشان داد و به 260.64 رسید. و در روز بعد، یعنی دوشنبه سیاه، داو از افت خود ادامه داد و 12٪ دیگر به 230.07 رسید. نزول بازار در این دو روز 25٪ ارزش داو را از بین برد. همچنین با آغاز نگرانی سرمایه‌گذاران، فروش‌های بیشتری رخ داد و یک بازار نزولی که به رکود بزرگ منجر شد آغاز شد. قبل از فروپاشی بازار سهام سال 1929، اقتصاد در حال رونق و افزایش بود. و با ظهور مفهوم "مارجین"، بسیاری از افرادی که تا به حال در بازار سهام سرمایه‌گذاری نکرده بودند، به عنوان مشارکت‌کنندگان فعال ظاهر شدند. در این زمان شرکت‌های کارگزاری در بازار سهام تنها با 15٪ یا 20٪ سهام مالی سرمایه‌گذاری می‌کردند. حتی بانک‌ها هم به جمع آمدند و از موجودی سپرده‌گذاران برای خرید سهام با مارجین استفاده می‌کردند. تمام این هیاهو منجر به ارزیابی بیش از حد قیمت سهام شد، زیرا سرمایه‌گذاران بیشتری وارد بازار می‌شدند. همان‌طور که بازار سهام فروپاشی کرد، بیشتر یا  تمام حقوق سرمایه‌گذاران به مبلغ زیادی که قرض کرده بودند از بین رفت و بسیاری از آن‌ها مجبور به فروش دارایی‌های دیگر برای پاسخگویی به تعهدات خود شدند. علاوه بر این، بسیاری از بانک‌ها شبانه‌روز به حالت ورشکستگی درآمدند، زیرا مخارج مالی سپرده‌گذاران را در بازار شرط‌بندی کرده بودند و بسیاری از آن‌ها تنها 5٪ یا 10٪ برای پرداخت ادعاهای سپرده‌گذاران باقی داشتند. بعدها، به پاسخ به این شکست‌های بانکی، روزولت رئیس‌جمهور شرکت بیمه سپرده فدرال را برای بیمه سپرده‌های مشتریان ایجاد کرد. تا سال 1954 میلادی، یعنی 25 سال بعد، نخستین بار داوجونز به 383 رسید، بالاترین مقدار قبل از فروپاشی 1929. فروپاشی بازار سهام سال 29 از بدترین فروپاشی های بازار سهام در تاریخ است.  

حباب یکشنبه سیاه - سقوط بازار سهام 1987

روز مشهور یکشنبه 19 اکتبر 1987 به نام یکشنبه سیاه شناخته می‌شود. این روز است که بازارهای سهام در سراسر جهان تحت تأثیر یکی از بزرگترین حباب های اقتصادی قرار گرفتند. داوجونز بیش از 500 امتیاز کاهش یافت، که معادل 22٪ از افت تاریخی یک روزه بود. این نوع حادثه فروپاشی یک روزه داوجونز هرگز قبلاً دیده نشده بود، حتی در حین فروپاشی بزرگ سال 1929. و تا پایان ماه، بیشتر بازارهای سهام در سراسر جهان در وضعیت ناهماهنگ بودند. بازار استرالیا 41٪ نزول کرد، بازار هنگ کنگ 45٪، بازار انگلیس 26٪ نزول کرد و بدترین آسیب‌پذیری بازار نیوزیلند بود که تقریباً 60٪ از اوج اخیر خود را از دست داده بود. چه چیزی باعث فروپاشی سال 1987 شد؟ اگرچه دلایل به طور قطع نمی‌توانند معلوم شوند، بسیاری از حرفه‌ای ها بسیاری از این افت را بر عهده برنامه‌های کامپیوتری قرار داده‌اند که مقدار زیادی سفارش فروش در بازار ایجاد کردند و سطوح توقف زیان را یکی پس از دیگری فعال کردند، که در نهایت خارج از کنترل شد.
در این زمان، معاملات کامپیوتری در اولین مراحل رشد خود بود و تأثیر آن بر بازار هنوز به طور کامل تست نشده بود. علاوه بر این، در این دوره، محصولات آتی بورس اوراق بهادار با اهرم و محصولات بیمه نمایه سهام هم معرفی شدند. این ترکیب برای یک محیط معاملاتی بیش از حد اهرم‌دار مناسب بود و استراتژی‌های معاملاتی اربیتراژ برنامه‌ریزی‌شده شروع به ظاهر شدن کردند. مدیر فدرال رزرو ایالات متحده در آن زمان، آلن گرین‌اسپن، به سرعت سعی کرد به شدت نرخ بهره را کاهش دهد تا با افزودن نقدینگی به بازار، اقتصاد را استقرار دهد. پس از فروپاشی، بورس‌ها "سوئیچ‌های قطع" را معرفی کردند تا در مقابل نقص‌ها، خطر بازار را کاهش دهند. سوئیچ‌های قطع منجر به توقف معاملات می‌شدند زمانی که حرکت قیمت روزانه در بازار به سطح خطرناک یا افراطی می‌رسید. بسیاری از معامله‌گران حرفه‌ای، مؤسسات و سرمایه‌گذاران عادی توسط فروپاشی سال 1987 آسیب دیدند و برخی از افراد می‌توانند هنوز هم به دقت یاد کنند کجا بودند و چه کاری در یکشنبه سیاه انجام می‌دادند. این یک روز تحت تاثیر بزرگترین حباب های اقتصادی است که احتمالاً اکثر افرادی که آن را زندگی کردند، هرگز فراموش نخواهند کرد.
بزرگترین حباب های اقتصادی دنیا

بزرگترین حباب های اقتصادی دنیا

حباب اقتصاد آسیا سال 1997

بحران مالی آسیایی با فروپاشی بات تایلند آغاز شد که ناشی از ناتوانی دولت تایلند در حمایت از نرخ تعویض پول کشور به دلار آمریکا بود. بات تایلند به عنوان یک پول شناور تبدیل شد و به شدت ارزش خود را از دست داد، زیرا کشور در آستانه ورشکستگی بود. این بحران به کشورهای آسیای جنوب‌شرقی دیگر نیز گسترش یافت، از جمله اندونزی، فیلیپین، مالزی و کره جنوبی و غیره. به عنوان نتیجه‌ای از این موضوع، شاخص‌های سهام و ارزهای این کشورها به شدت کاهش یافت. بسیاری از این کشورها بدهی های عظیمی داشتند، به گونه‌ای که برخی از آنها به بیش از 170٪ از تولید ناخالص داخلی خود کشور بود. برخی از کشورهای منطقه در بحران آسیایی کمتر تحت تأثیر قرار گرفتند. از جمله ژاپن، سنگاپور و تایوان. صندوق بین‌المللی پول (صندوق بین‌المللی پول) مجبور به مقابله با این بحران مستمر شد و یک بسته کمک مالی بیش از 100 میلیارد دلار برای کمک به استقرار منطقه ایجاد کرد. صندوق بین‌المللی پول شرایط سختی را بر این کشورها نهاد که آنها را ملزم به افزایش نرخ بهره، کاهش هزینه‌های بیش از حد و افزایش مالیات برای افزایش درآمد دولت می‌کرد. این برنامه با موفقیت اجرا شد و در نهایت پس از چندین سال، کشورهای دچار مشکل از بحران بهبود یافتند. مانند بسیاری از فروپاشی‌های بازار قبل از آن، بحران آسیایی ناشی از ارزش گذاری بیش از حد، بدهی بیش از حد، اهرم بیش از حد و رشد ناپایدار بود. این نیز یکی از بزرگترین حباب های اقتصادی بود.
 

حباب دات کام سال ۲۰۰۰

حباب اینترنتی سال ۲۰۰۰، همچنین به نام حباب دات کام شناخته می‌شود و در گذشته نه چندان دور اتفاق افتاده است. بنابراین، هنوز هم در ذهن بسیاری از تریدرها و سرمایه‌گذاران تازه‌تر است و یکی از بزرگترین حباب های اقتصادی است. متفاوت از هر چیز دیگری که پیش از آن وجود داشته است، اینترنت بر زندگی همه تأثیر گذاشته و تغییرات زیادی را در تقریباً هر صنعتی به همراه داشته است. دوران جدید اینترنت کارآفرینان آماتور را به ساخت و ایجاد کسب و کارهایی که نسل خود و نسل‌های آینده را تغییر می‌دهند خوش آمد می‌گوید. در دهه ۱۹۹۰ که اینترنت به عنوان یک وسیله جدید در حال معرفی به بازار می‌بود، فرصت‌های فراوانی برای شرکت‌های آنلاین ایجاد شد. هم پول خصوصی و هم پول نهادی زیادی را به شرکت‌های آنلاین می‌ریختند. تعداد بی‌شماری از سرمایه‌گذاران جذب شده بودند تا حصه خود را در وب جهانی بگیرند و در این راه کار کنند. در حالی که انگیزه و شور و حرارت دات کام افزایش می‌یافت، بسیاری از سرمایه‌گذاران به طور کامل از معیارهای اساسی که در گذشته به آن اهمیت می‌دادند، چشم‌پوشی کردند. آنها دیگر به جریان نقدینگی شرکت، حاشیه سود یا نسبت P/E منطقی توجه نمی‌کردند؛ بلکه شرط‌های رشدی بزرگی را که به عقاید غیر واقع‌گرا تبدیل شدند، رو آوردند. در واقع، بسیاری از استارتاپ‌های اینترنت به طور معمول بر اساس رشد ۷۵٪ یا بیشتر در طول ۵ سال آینده ارزش‌گذاری می‌شدند. البته برخی از شرکت‌ها مانند آمازون و ایبی بسیار موفق شدند، اما بیشتر شرکت‌های دیگر اینترنتی به گند زدن مشهور شدند. تا پایان سه‌ماهه اول سال ۲۰۰ سرمایه‌گذاران شروع به مدیریت از ارزش‌گذاری‌های بالا کردند و از آنجا اوضاع به سمت پایین شکل گرفت. قیمت سهام آغاز به کاهش یافت، به خصوص در بخش فناوری، و رؤیاهای دات کام برخی کارآفرینان به پایان ناگهانی رسید. ناسداک، که یک کمپوزیت فناورانه‌ی سنگین است، از سال ۱۹۹۵ از سطح ۱۰۰۰ به سطح ۵۰۰۰ ارتقاء یافته بود. این باید به یک اصلاح اصلی منجر می‌شد. در واقع، بیشتر از ۵ تریلیون دلار از ثروت در طی این دوره بازار از بین رفت و رویاها و پس‌انداز بسیاری از سرمایه‌گذاران را از بین برد.  

حباب مسکن ۲۰۰۸

بحران مسکن که منجر به سقوط بازار سهام آمریکا و شاخص‌های سهام در سراسر دنیا شد، آخرین مورد از بزرگترین حباب های اقتصادی مهمی است که در بازار سهام آمریکا و شاخص‌های سهام دیگر در سراسر دنیا شاهد آن بودیم. داستان از دهه ۱۹۹۰ شروع می‌شود زمانی که دولت آمریکا برنامه‌هایی را آغاز کرد تا خرید خانه را برای کسانی که اعتبار کمتر یا مشکلات اعتباری داشتند، بسیار مقرون به صرفه‌تر کند. این برنامه‌ها را عمدتاً از طریق فردی مک و فانی مای که به عنوان وام دهندگان مسکن دولتی عمل می‌کردند پیش میبردند. این افراد می‌توانستند وام‌های مسکن را به مک و فانی مای بفروشند که به نوبه خود این وام‌ها را نگه می‌داشتند. در نتیجه‌ی این موضوع، افراد شروع به نوشتن وام‌های مسکن بیشتر و بیشتر کردند و بسیاری از این وام‌ها از کیفیت زیرپایی برخوردار بودند. وام‌های با سود تنها نیز محبوب شدند و بسیاری از قرض‌الحسنه‌گیرندگان برای وام‌هایی که در گذشته قابل قبول نبودند یا هرگز به دلیل عدم توان بازپرداخت برای آنها تأیید نمی‌شدند، تأیید شدند. در ابتدا این موضوع نگرانی مهمی در میان تسهیلات گذارندگان ایجاد نکرد زیرا بازار مسکن هر سال به صورت مستمر در حال رشد بود. همانطور که دلالان مسکن حداکثر تعداد جدیدی از وام‌های مسکن را می‌نوشتند، وال استریت نیز در این اقدام شرکت کرد. آن‌ها شروع به ایجاد و تبلیغ اوراق بهادار مسکن (MBS) کردند که از توده وام‌های مسکن تشکیل شده است. MBS به سرمایه‌گذاران بهره‌ زیادی می‌پرداخت. سرمایه‌گذاران این را به عنوان یک سرمایه‌گذاری "کم خطر" در نظر گرفتند زیرا این اوراق به وام‌های مسکن پشتوانه داشتند. به علاوه، وال استریت نوع جدیدی از مشتقات اعتباری به نام جابجایی اعتباری ایجاد کرد. جابجایی اعتباری مشابه بیمه بود. آنها طراحی شده بودند تا در مقابل ورشکستگی یک شرکت محافظت کنند. اما یک نقص اصلی در CDS وجود داشت که آنها تنظیم نشده بودند و بنابراین نویسندگان حق بیمه موظف به اختصاص و تخصیص اعتبار نبودند، همانند شرکت‌های بیمه معمول موظف اند. همه این عوامل منجر به یک محیط اهرمی شد که در برابر ریسک سیستمی حساس بود. همان‌طور که بازار مسکن نشانه‌های خستگی نشان داد، نزول مهمی در بازار آغاز شد. در بازه‌ای از ۳ هفته میان سپتامبر و اکتبر ۲۰۰۸، شاخص صنعتی داو جونز بیش از ۳۵۰۰ امتیاز از اوج اخیر خود کاست. این یک نزول بزرگ بازار سهام بود و بیش از ۳۰ درصد از ارزش داو را از بین برد. بسیاری ادعا می‌کنند که آنچه به بحران مسکن ۲۰۰۸ منجر شد و باعث شد یکی از بزرگترین حباب های اقتصادی شود، در ابتدا با بهترین نیت‌ها آغاز شد. چه کسی می‌توانست پیش‌بینی کند که قرار دادن تعداد بیشتری از مردم در خانه‌ها می‌تواند به پایان تلخی انتهایی برسد؟ آیا خرید خانه باید به "رویاهای آمریکایی" تبدیل شود؟ حداقل در این مورد، به نظر می‌آید که برای بسیاری از مالکان و سرمایه‌گذاران، بیشتر از یک کابوس به جای یک رویا شد.   خلاصه خب دوستان، در این مقاله هفت تا از بزرگترین حباب های اقتصادی بازار رو بررسی کردیم، از دوران «حباب گل‌های لاله» در ۱۶۳۷ تا آخرین بحران مالی مسکن در ۲۰۰۸. حتی اگه زمان‌ها فرق می‌کنه، این حادثه‌ها شباهت‌های زیادی دارن. ما انسانا مستعد واکنش زیاد هستیم و در تأثیر روان‌شناسی گروهی قرار می‌گیریم، حتی اگر به خودمون می‌گیم که افراد منطقی هستیم. این نقص اصلی در همه‌مون در DNA وجود داره و بازار مالی به عنوان یه وسیله حامل این اثر عمل می‌کنه. آیا می‌شه دوباره بازار سهام سقوط کنه؟ اگه به سوال اول بخوام جواب بدم، قطعاً بله. بازار می‌تونه دوباره سقوط کنه و درباره سوال دوم، فکر نمی‌کنم بشه اونو جلو گرفت، چون تاریخ بهمون نشون داده که سرمایه‌گذارا علاقه‌ای به به یادآوری‌ها ندارن. پس متأسفانه همیشه دوره‌های رونق و رکود خواهیم داشت. در واقع، سوال اصلی این نیست که «آیا بازار می‌تونه دوباره سقوط کنه» بلکه اینه «کی دوباره سقوط میکنه؟»  پس برای تاجر و سرمایه‌گذار زیرک، حیاتیه که درس‌های مهم از تاریخ فروپاشی بازار سهام رو یاد بگیریم، تا بتونیم گام‌های لازم رو برداریم و خودمون رو از خسارت‌های مالی ناشی از بحران‌های مالی بزرگ بعدی محافظت کنیم.
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها