روانشناسی معاملاتی چیست؟ چه تاثیری در سرمایه‌گذاری دارد؟

تاریخ آخرین بروزرسانی: 24 فوریه 2023
روانشناسی معاملاتی به احساسات و وضعیت ذهنی معامله گر اشاره دارد که به موفقیت یا شکست در معاملات کمک می کند. روانشناسی معاملات جنبه های مختلفی از شخصیت و رفتار های یک فرد را نشان می دهد که بر اقدامات معاملاتی او تأثیر می گذارد. روانشناسی معاملاتی می تواند به اندازه سایر خصوصیات هر فرد همچون دانش، تجربه و مهارت در موفقیت معاملات تعیین کننده باشد. روانشناسی معاملاتی با مدیریت ریسک که در آموزش فارکس گفتیم متفاوت است. انضباط و ریسک پذیری دو مورد از مهمترین ترین جنبه های روانشناسی معاملاتی هستند، زیرا نحوه استفاده این جنبه ها توسط معامله گر است که موفقیت برنامه معاملاتی وی را رقم می زند. ترس و طمع مفاهیمی هستند که معمولاً با روانشناسی معاملاتی مرتبط هستند، این در حالیست که چیزهایی نظیر امید و پشیمانی نیز در رفتار های معاملاتی نقش ایفا می کنند.
روانشناسی معاملاتی

روانشناسی معاملاتی

سر فصل‌ها
  • روانشناسی معاملاتی مولفه احساسی فرآیند تصمیم گیری سرمایه گذار است که ممکن است دلیلی باشد برای اینکه چرا برخی تصمیمات منطقی تر از برخی تصمیمات دیگر به نظر می رسند.
  • روانشناسی معاملاتی اساسا به عنوان تأثیر حرص و طمع و ترس تعریف می شود.
  • حرص و طمع باعث تصمیم گیری هایی می شوند که بسیار پر ریسک به نظر می رسند.
  • ترس موجب تصمیم گیری هایی می شود که به نظر می رسد از ریسک کردن اجتناب کرده و بازده کمی را برای سرمایه گذار حاصل می کنند.
  • امور مالی رفتاری، سوگیری ها و خطاهای روانشناختی متعددی را در زمان تصمیم گیری های معاملاتی ثبت کرده است.

روانشناسی معاملاتی چیست؟

روانشناسی معاملاتی می تواند با چند احساس و رفتار خاص مرتبط باشد که اغلب محرک هایی برای معامله زدن هستند. توصیفات مربوط به رفتارهای احساسی در بازارها بیشتر معاملات هیجانی و احساسی را ناشی از حرص یا ترس می دانند. حرص و طمع را می توان به عنوان میل بیش از حد به ثروت در نظر گرفت، بگونه ای که گاهی عقلانیت و قضاوت صحیح را تحت الشعاع قرار می دهد. بنابراین، این خصلت سرمایه گذار دارای حرص که معاملات غیرمنطقی انجام می دهد، فرض بر این دارد که طمع می تواند معامله گران را به سمت انواع رفتارهای نامطلوب سوق دهد. که ممکن است شامل انجام معاملات پر ریسک، خرید سهام شرکت مبهم و نامعتبر (فقط به این دلیل که قیمت آن مثل موشک بالا می رود)، یا خرید سهام بدون بررسی باشد. علاوه بر این، حرص و طمع ممکن است سرمایه‌گذاران را ترغیب کند که معاملات سودآور خود را بیشتر از آنچه که توصیه می‌شود باز نگه دارند بلکه تا آخرین قطره سود را شکار کنند و بعد پوزیشن را ببندند. حرص و طمع در فاز نهایی بازارهای صعودی، (زمانی که گمانه زنی و سفته بازی بیداد می کند و سرمایه گذاران احتیاط را کنار می گذارند)، آشکارتر می شود. برعکس، ترس باعث می‌شود معامله‌گران به دلیل نگرانی از متحمل شدن ضرر هنگفت، پوزیشن های خود را زودتر از موعد ببندند یا از ریسک کردن خودداری کنند. داشتن ترس در بازارهای نزولی قابل درک است و این یک احساس قوی است که می تواند باعث شود معامله گران و سرمایه گذاران در خروج از بازار غیرمنطقی عمل کنند. ترس اغلب تبدیل به هراس می شود، که خود عموما باعث شکل گرفتن موج فروش می شود. پشیمانی ممکن است باعث شود یک معامله گر پس از اینکه متوجه شد یک فرصت خوب معاملاتی را از کف داده است وارد معامله شود زیرا سهام خیلی سریع حرکت کرد. چنین کاری رعایت نکردن انضباط معاملاتی است و اغلب منجر به ضرر مستقیم ناشی از قیمت‌ هایی که از سقف خود در حال ریزش هستند می ‌شود. [elementor-template id="52272"]

تاثیر روانشناسی معاملاتی در تحلیل تکنیکال

روانشناسی معاملاتی اغلب برای تحلیلگران تکنیکال مهم است. آنها بر روی تکنیک های نمودار خوانی تمرکز می کنند تا تصمیمات معاملاتی خود را هدایت کنند. نمودارهای قیمتی می تواند طیف گسترده ای از انواع بینش ها را در مورد حرکت قیمت در اختیار معامله گر قرار دهد. هر چند تحلیل تکنیکال و تکنیک‌ های نمودار خوانی می‌ توانند در تشخیص روند و فرصت ‌های معاملاتی مفید باشند، اما نیازمند داشتن درک و شم از نوسانات بازار است که ریشه در روان‌شناسی معاملاتی سرمایه‌گذاران دارد. موارد متعددی در نمودار خوانی تکنیکال وجود دارد که در آن معامله‌گر باید نه تنها به بینشی که نمودار ارائه می دهد، بلکه به دانش و شم خود در مورد دارایی و عوامل کلی تر تاثیر گذار بر بازار نیز تکیه کند. معامله گرانی که توجه زیادی به وضعیت کلی قیمت، انضباط و اعتماد به نفس معاملاتی دارند، روانشناسی معاملاتی در آنها نوعی تعادل را نشان می دهند که معمولاً به موفقیت آنها کمک می کند.

امور مالی رفتاری در روانشناسی معاملاتی

بخشی از روانشناسی معاملاتی این است که بفهمیم چرا فعالین بازار تصمیمات غیرمنطقی می گیرند. امور مالی رفتاری زیر شاخه ای از اقتصاد رفتاری است که تأثیرات روانی و سوگیری هایی را به بحث می گذارد که بر رفتارهای مالی سرمایه گذاران و فعالین بازارهای مالی تأثیر می گذارد. علاوه بر این، تأثیرات و سوگیری‌ ها می‌تواند منشأ انواع ناهنجاری‌های بازار باشد (به‌ویژه آن‌هایی که در بازار های مالی وجود دارند، مانند افزایش یا کاهش شدید قیمت).
امور مالی رفتاری

امور مالی رفتاری

امور مالی رفتاری معمولاً شامل موارد زیر است: حساب کتاب ذهنی: حساب کتاب ذهنی به رغبت افراد به تخصیص پول برای اهداف خاص اشاره دارد. رفتار گله ای: رفتار گله ای بیان می کند که مردم معمولا از رفتارهای اکثریت گله در زمینه مالی پیروی می کنند. رفتار گله ای در بازار سهام بدنام است چرا که اساسا دلیل پشت تشکیل موج فروش یا رالی های شدید قیمتی همین مورد می باشد. شکاف عاطفی: شکاف عاطفی به تصمیم گیری بر اساس احساسات شدید یا فشارهای عاطفی مانند اضطراب، خشم، ترس یا هیجان اشاره دارد. احساسات اغلب یک دلیل کلیدی برای تصمیم گیری های غیر منطقی افراد هستند. خطای تکیه گاه ذهنی: این خطا به پیوند زدن یک سطح هزینه به یک مرجع خاص اشاره دارد. برای مثال ممکن است هزینه‌های مداوم بر اساس سطح بودجه یا مثلا توجیه کردن هزینه ‌ها بر اساس ابزارهای مختلف رضایت‌ مندی. توجیه ناکافی: خود اسنادی یا توجیه ناکافی عبارتست از تمایل به انتخاب و تصمیم گیری بر اساس اعتماد بیش از حد به دانش یا مهارت خود. خود اسنادی معمولاً ناشی از یک استعداد ذاتی در یک حوزه خاص است. در این دسته، افراد تمایل دارند دانش خود را بالاتر از سایرین رتبه بندی کنند، حتی زمانی که علنا پایین تر هستند. مثال: زیان گریزی زیان گریزی یک خطای روانشناختی رایج است که زمانی رخ می دهد که سرمایه گذاران به نگرانی از ضرر نسبت به لذت حاصل از سود، وزن بیشتری می دهند. به عبارت دیگر، آنها به احتمال زیاد سعی می کنند اولویت بیشتری به جلوگیری از ضرر دهند تا سود حاصل از سرمایه گذاری. در نتیجه، برخی از سرمایه گذاران ممکن است خواهان نسبت سود بالاتری باشند تا در نظرشان بتوانند ضرر را جبران کنند. اگر نسبت سود بالا محتمل نباشد، ممکن است سعی کنند کلا پوزیشن را نگیرند، حتی اگر ریسک پوزیشن سرمایه گذاری از نقطه نظر منطقی قابل قبول باشد. زیان‌ گریزی در سرمایه‌گذاری، اینگونه خود را نشان خواهد داد که سرمایه‌گذاران پوزیشن های سودده خود را سریع می بندند و به پوزیشن های ضررده خود می چسبند (اثر گرایش). تفکر سرمایه گذاران این است که می خواهند به سرعت سود خود را شناسایی کنند. با این حال، زمانی که سرمایه گذاری در حال ضرر است، آنها را نمی بندند زیرا می خواهند پوزیشن آنها به قیمت اولیه یا سر به سر برگردد. سرمایه گذاران معمولا دوست دارند که در مورد یک سرمایه گذاری به سرعت بگویند تحلیل آنها درست بوده است (زمانی که پوزیشن به سود می رسد). با این حال، سرمایه گذاران تمایلی به اعتراف به اشتباه در سرمایه گذاری (زمانی که ضرر می کنند) ندارند. مشکل سوگیری و گرایش این است که عملکرد سرمایه گذاری اغلب به قیمت ورودی گره خورده است. به عبارت دیگر، سرمایه گذاران عملکرد سرمایه گذاری خود را بر اساس قیمت ورودی خود (بدون توجه به اصول فاندامنتال یا شرایط سرمایه گذاری که ممکن است تغییر کرده باشد)، ارزیابی می کنند. منبع ایم مقاله: اینوست پدیا
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها