خرید در کف قیمت یا “Buy the Dips” به معنای خرید دارایی پس از کاهش قیمت آن است. این استراتژی بر این باور استوار است که قیمت پایینتر جدید، یک فرصت خرید کوتاهمدت ایجاد میکند و احتمالاً با گذشت زمان، ارزش دارایی مجدداً افزایش مییابد. خرید در کف قیمت یکی از استراتژیهای ساده فارکس است و علاقهمندان میتوانند استراتژیهای بیشتر را در صفحه آموزش فارکس (از 0 تا 100) مطالعه کنند.
“خرید در کف قیمت” عبارت رایجی است که سرمایهگذاران و معاملهگران پس از کاهش کوتاهمدت قیمت یک دارایی میشنوند. برخی از معاملهگران و سرمایهگذاران، این کاهش قیمت را فرصتی برای خرید یا افزودن به پوزیشنهای موجود میدانند. مفهوم خرید در کف بر اساس تئوری امواج قیمت است. وقتی سرمایهگذار دارایی را پس از افت قیمت میخرد، با قیمت پایینتری خرید میکند و امیدوار است که با برگشت بازار سود کند.
اصطلاح خرید در کف قیمت بسته به موقعیت، معانی مختلفی دارد و احتمال موفقیت آن نیز متفاوت است. برخی معاملهگران زمانی که دارایی در یک روند صعودی بلندمدت ناگهان کاهش مییابد، “در کف میخرند” و امیدوارند که روند صعودی پس از ریزش از سر گرفته شود. برخی دیگر، حتی در نبود روند صعودی پایدار، با اعتقاد به احتمال وقوع روند صعودی در آینده، از این عبارت استفاده میکنند و در زمان کاهش قیمت خرید میکنند تا از افزایش احتمالی قیمت سود ببرند.
اگر سرمایهگذاری در حال حاضر پوزیشن خرید داشته باشد و در کف خرید کند، گفته میشود که “میانگین کم میکند”. این استراتژی شامل خرید سهام بیشتر پس از کاهش بیشتر قیمت است که منجر به پایین آمدن خالص قیمت متوسط خرید میشود. با این حال، اگر خرید در کف قیمت با افزایش قیمت همراه نشود، به این معنی است که صرفاً به یک پوزیشن زیانده اضافه شده است.
همچون هر استراتژی معاملاتی دیگری، خرید در کف، سود را تضمین نمیکند. یک دارایی ممکن است به دلایل زیادی از جمله تغییر در ارزش پایه آن، کاهش یابد. صرفاً ارزانتر بودن قیمت نسبت به قبل، لزوماً به معنای ارزشمند بودن دارایی نیست. مشکل این است که یک سرمایهگذار معمولی توانایی بسیار کمی برای تمایز بین کاهش موقت قیمت و سیگنال هشداردهندهای دارد که قیمتها در شرف کاهش شدید هستند.
گرچه ممکن است ارزش ذاتی شناسایی نشده باشد، اما خرید سهام اضافی صرفاً برای پایین آوردن میانگین قیمت ممکن است دلیل خوبی برای افزایش وزن آن دارایی در سبد سرمایهگذار نباشد. طرفداران این تکنیک، پایین آوردن میانگین را یک رویکرد مقرونبهصرفه برای انباشت سود میدانند. مخالفان آن را دستورالعملی برای طبخ یک فاجعه میدانند. سهامی که از 10 دلار به 8 دلار سقوط میکند ممکن است فرصت خرید خوبی باشد و ممکن است هم اینطور نباشد.
ممکن است دلایل موجهی برای کاهش قیمت سهام وجود داشته باشد، مانند تغییر در سود، چشمانداز رشد نامطلوب شرکت، تغییر در مدیریت، شرایط بد اقتصادی، از دست دادن یک قرارداد و غیره. ممکن است کاهش قیمت ادامه یابد. حتی ممکن است صفر شود اگر وضعیت زیادی فاجعه باشد!
- خرید حفره ها عبارتست از خرید گرفتن یک دارایی یا اوراق بهادار پس از اینکه قیمت آن به صورت مکرر کاهش کوتاه مدت را تجربه کرد.
- خرید حفره ها می تواند در روندهای صعودی بلندمدت سودآور باشد، اما در طول روندهای نزولی پایدار بی سود یا پر چالش باشد.
- خرید حفره ها میتواند هزینه داشتن یک پوزیشن باز را کاهش دهد، اما ریسک و پاداش خرید حفره ها باید دائما ارزیابی شود.
خرید در کف قیمت یعنی چه؟
همه استراتژیهای معاملاتی و روشهای سرمایهگذاری باید مقداری کنترل ریسک داشته باشند. هنگام خرید یک دارایی پس از ریزش قیمت، بسیاری از معاملهگران و سرمایهگذاران قیمتی را برای کنترل ریسک تعیین میکنند. به عنوان مثال، اگر سهام از 10 دلار به 8 دلار سقوط کند، معاملهگر ممکن است تصمیم بگیرد که در صورت رسیدن سهام به 7 دلار، ضرر خود را متوقف کند. آنها فرض میکنند که سهام از 8 دلار بالاتر میرود (به همین دلیل خرید میکنند)، اما میخواهند در صورت اشتباه بودن تحلیل و ریزش قیمت دارایی، ضرر خود را محدود کنند.
خرید در کف در مورد داراییهایی که در روند صعودی قرار دارند معمولاً بهتر جواب میدهد. افتها (پولبکها) بخشی طبیعی از یک روند صعودی هستند. تا زمانی که قیمت کفهای بالاتر (در زمان پولبک یا افت) و سقفهای بالاتر میزند، روند صعودی سالم باقی میماند. زمانی که قیمت شروع به پایین آمدن میکند و کفهای پایینتر میسازد، وارد روند نزولی میشود. قیمت ارزانتر و ارزانتر میشود زیرا در پی هر دره یا حفره، قیمتهای پایینتر میآید.
اکثر معاملهگران نمیخواهند دارایی زیانده را حفظ کنند و از خرید در کف قیمت در طول یک روند نزولی اجتناب میکنند. با این حال، خرید در کف در روندهای نزولی ممکن است برای برخی از سرمایهگذاران بلندمدت که سود را در خرید در قیمتهای پایین میبینند مناسب باشد.
بحران مالی 2008 را در نظر بگیرید. در این مدت، سهام بسیاری از شرکتهای وام مسکن و بخش بانکی و مالی سقوط کرد. شرکتهایی نظیر Bear Stearns و New Century Mortgage سختترین ضربهها را خوردند. سرمایهگذاری که معمولاً از فلسفه “خرید در کف قیمت” استفاده میکند، تا آنجا که ممکن است وزن این سهام را در سبد خود اضافه میکند، با این فرض که قیمتها در نهایت به سطوح قبل از سقوط بازمیگردند. چنین چیزی البته هرگز اتفاق نیفتاد. هر دو شرکت پس از از دست دادن قابل توجه ارزش سهام، تعطیل شدند.
سهام New Century Mortgage به حدی سقوط کرد که بورس نیویورک NYSE معاملات را به حالت تعلیق درآورد.
بحران مالی 2008 را در نظر بگیرید. در این مدت، سهام بسیاری از شرکتهای وام مسکن و بخش بانکی و مالی سقوط کرد. شرکتهایی نظیر Bear Stearns و New Century Mortgage سختترین ضربهها را خوردند. سرمایهگذاری که معمولاً از فلسفه “خرید در کف قیمت” استفاده میکند، تا آنجا که ممکن است وزن این سهام را در سبد خود اضافه میکند، با این فرض که قیمتها در نهایت به سطوح قبل از سقوط بازمیگردند.
درهها را بخرید. چنین چیزی البته هرگز اتفاق نیفتاد. هر دو شرکت پس از از دست دادن قابل توجه ارزش سهام درهای خود را تخته کردند. سهام New Century Mortgage به حدی سقوط کرد که بورس نیویورک NYSE معاملات را به حالت تعلیق درآورد.
محدودیت های خرید در کف قیمت
مشکل این است که یک سرمایه گذار معمولی توانایی بسیار کمی برای تمایز بین کاهش موقت قیمت و سیگنال هشدار دهنده ای دارد که قیمت ها در شرف کاهش شدید هستند.
گرچه ممکن است ارزش ذاتی شناسایی نشده باشد، اما خرید سهام اضافی صرفاً برای پایین آوردن میانگین قیمت ممکن است دلیل خوبی برای افزایش وزن آن دارایی در سبد سرمایه گذار نباشد.
طرفداران این تکنیک، پایین آوردن میانگین را یک رویکرد مقرون به صرفه برای انباشت سود می دانند. مخالفان آن را دستور العملی برای طبخ یک فاجعه می دانند.
سهامی که از 10 دلار به 8 دلار سقوط میکند ممکن است فرصت خرید خوبی باشد و ممکن است اینطور نباشد. دلایل موجهی برای کاهش قیمت سهام وجود دارد، مانند تغییر در سود، چشم انداز رشد نامطلوب شرکت، تغییر در مدیریت، شرایط بد اقتصادی، از دست دادن یک قرارداد و غیره. ممکن است کاهش قیمت ادامه یابد و حتی ممکن است صفر شود اگر وضعیت زیادی فاجعه باشد! همه استراتژیهای معاملاتی و روشهای سرمایهگذاری باید مقداری کنترل ریسک داشته باشند.
هنگام خرید یک دارایی پس از ریزش قیمت آن، بسیاری از معاملهگران و سرمایهگذاران قیمتی را برای کنترل ریسک خود تعیین میکنند. به عنوان مثال، اگر سهام از 10 دلار به 8 دلار سقوط کند، معاملهگر ممکن است تصمیم بگیرد که جلوی ضرر بیشتر خود را در صورت رسیدن سهام به 7 دلار بگیرد. آنها فرض میکنند که سهام از 8 دلار بالاتر میرود، به همین دلیل خرید میکنند، اما از طرفی میخواهند در صورت اشتباه بودن تحلیل و ریزش قیمت دارایی، ضرر خود را محدود کنند.
مدیریت ریسک در زمان خرید در کف قیمت
خرید در کف در مورد داراییهایی که در روند صعودی قرار دارند معمولا بهتر جواب میدهد. افتها که به آنها پولبک نیز میگویند، بخشی طبیعی از یک روند صعودی هستند. تا زمانی که قیمت کفهای بالاتر میسازد (در زمان پولبک یا افت) و سقفهای بالاتر میزند، روند صعودی سالم و سرحال باقی میماند. زمانی که قیمت شروع به پایین آمدن میکند، قیمت وارد روند نزولی میشود.
قیمت ارزان و ارزانتر میشود زیرا در پی هر دره یا حفره، قیمت های پایین تر میآید. اکثر معاملهگران نمیخواهند دارایی زیانده را حفظ کنند و از خرید در کف قیمت در طول یک روند نزولی اجتناب میکنند. با این حال، خرید در کف در روندهای نزولی ممکن است برای برخی از سرمایهگذاران بلندمدت که سود را در خرید در قیمتهای پایین میبینند مناسب باشد.
بحران مالی 2008 را در نظر بگیرید. در این مدت، سهام بسیاری از شرکتهای وام مسکن و بخش بانکی و مالی سقوط کرد. شرکتهایی نظیر Bear Stearns و New Century Mortgage سختترین ضربهها را خوردند. سرمایهگذاری که معمولا از فلسفه « خرید در کف قیمت » استفاده میکند، تا آنجا که ممکن است وزن این سهام را در سبد خود اضافه میکند، با این فرض که قیمتها در نهایت به سطوح قبل از سقوط بازمیگردند.
درهها را بخرید. چنین چیزی البته هرگز اتفاق نیفتاد. هر دو شرکت پس از از دست دادن قابل توجه ارزش سهام درهای خود را تخته کردند. سهام New Century Mortgage به حدی سقوط کرد که بورس نیویورک NYSE معاملات را به حالت تعلیق درآورد. سرمایهگذارانی که فکر میکردند سهام 55 دلاری که به قیمت 45 دلار رسیده بود میتواند خرید خوبی باشد، تنها چند هفته بعد از آن که قیمت به زیر یک دلار در هر سهم سقوط کرد، با ضررهای هنگفتی مواجه شدند.
نمونه ای از خرید در کف قیمت
در مقابل، بین سالهای 2009 تا 2020، سهام اپل AAPL از حدود 3 دلار به بیش از 120 دلار (تعدیلشده با در نظر گرفتن سود و افزایش سرمایه) رسید. خرید های در کف در این دوره زمانی، پاداش قابل توجهی وارد جیب سرمایه گذار میکرد. منبع این مقاله: اینوست پدیا.
چنین چیزی البته هرگز اتفاق نیفتاد. هر دو شرکت پس از از دست دادن قابل توجه ارزش سهام درهای خود را تخته کردند. سهام New Century Mortgage به حدی سقوط کرد که بورس نیویورک NYSE معاملات را به حالت تعلیق درآورد.
سرمایهگذارانی که فکر میکردند سهام 55 دلاری که به قیمت 45 دلار رسیده بود میتواند خرید خوبی باشد، تنها چند هفته بعد از آن که قیمت به زیر یک دلار در هر سهم سقوط کرد، با ضررهای هنگفتی مواجه شدند. در مقابل، بین سالهای 2009 تا 2020، سهام اپل AAPL از حدود 3 دلار به بیش از 120 دلار (تعدیلشده با در نظر گرفتن سود و افزایش سرمایه) رسید. خرید های در کف در این دوره زمانی، پاداش قابل توجهی وارد جیب سرمایه گذار می کرد. منبع این مقاله: اینوست پدیا.